رؤسایجمهور، وزرا و اعضای پارلمان کشورها، دیپلماتها، نمایندگان سازمانهای بینالمللی، و نمایندگان ارشد نیروهای مسلح، نهادهای علمی، جامعه مدنی، سازمانهای تجاری و رسانهها در کنفرانس امنیتی مونیخ دور هم جمع میشوند تا بنا به سنت این همایش، درباره موضوعات امنیتی و نظامی روز به گفتوگو و تبادل نظر بپردازند. گزارش حاضر، پس از معرفی مختصر و مقدماتی کنفرانس امنیتی مونیخ، به سخنرانیهای کشورهای متخاصم با ایران میپردازد و آنها را با سخنرانی محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان مقایسه میکند.
کنفرانس صلحطلبی که به جنگطلبها جایزه میدهد
جهتگیری کنفرانس مونیخ نیز مانند بسیاری از مجامع بینالمللی دیگر، همراستا با منافع کشورهای غربی است؛ نشان به این نشان که این کنفرانس سال 2009 به منظور بزرگداشت «ایوالد هاینریش فون کلایست اشمنسن» مؤسس کنفرانس امنیتی مونیخ (که سال 2013 فوت کرد) اعطای جایزهای موسوم به «ایوالد فون کلایست[2]» را به افرادی آغاز کرد که به زعم اعطاکنندگان جایزه، کمک چشمگیری به صلح و حل و فصل درگیریهای بینالمللی کردهاند.
نکته تأملبرانگیز، اینکه جایزه مذکور سال 2009 به هنری کیسینجر و سال 2012 به جوزف لیبرمن داده شد. این در حالی است که کیسینجر وزیر خارجه سابق آمریکا مشهور به «بمبافکن اول» و عامل بمبارانهای آمریکا در کامبوج، لائوس، و ویتنامهای شمالی و جنوبی، و قاتل صدها هزار نفر در این کشورها و کشورهای دیگر بوده است[3]؛ تا جایی که در مرحله درونحزبی رقابتهای انتخاباتی اخیر در آمریکا، برنی سندرز از دوستی و الگو گرفتن هیلاری کلینتون از کیسینجر انتقاد کرد و گفت که این مسئله «برای من بسیار تعجبآور است، چون من معتقدم کیسینجر یکی از ویرانگرترین وزرای خارجه در تاریخ مدرن این کشور بود. من مفتخرم که بگویم هنری کیسینجر دوست من نیست[4].»
همچنین لیبرمن سیاستمدار جنگطلب آمریکایی، و عضو و رئیس سابق کمیته امنیت داخلی مجلس سنا، حامی جنگ عراق و از افراد مُصر بر اقدام نظامی علیه ایران است. وی از سال 2015 تا کنون ریاست سازمان لابیگر «متحد علیه ایران هستهای[5]» را به عهده داشته است[6]. این سازمان از جمله شناختهشدهترین سازمانهای جنگطلب و مخالف با توافق هستهای با ایران است؛ سازمانی به ظاهر غیردولتی که وزارت دادگستری آمریکا سال 2014 در اقدامی نادر از پیگیری یک شکایت خصوصی علیه آن جلوگیری و استدلال کرد که پیگیری این پرونده امنیت ملی آمریکا را به خطر میاندازد.
«کنسرت ایرانهراسی مونیخ» 2017
اگرچه ایران و اقدامات منطقهای آن تقریباً هر سال یکی از بحثهای داغ در کنفرانس امنیتی مونیخ است، اما کنفرانس مونیخ امسال به نوعی نقطه عطفی در اینباره محسوب میشد. ابتدائاً باید توضیح داد که برای ایران، سخنرانیهای مهمتر نسبت به بقیه در کنفرانس مونیخ 2017 (به ترتیب زمانی[7]) عبارت بودند از سخنرانی «جیمز متیس[8]» وزیر دفاع آمریکا و اظهارات «جان مککین[9]» رئیس کمیته خدمات مسلح مجلس سنای این کشور در روز اول، سخنرانیهای «مایکل پنس[10]» معاون اول ترامپ، «آنتونیو گوترش[11]» دبیرکل سازمان ملل، «فدریکا موگرینی[12]» نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجی و سیاست امنیتی، و «سرگئی لاوروف[13]» وزیر خارجه روسیه در روز دوم، و (پس از سخنرانی ظریف) سخنرانیهای «آویگدور لیبرمن[14]» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی، «مولود چاووشاوغلو» وزیر خارجه ترکیه، و «عادل الجبیر[15]» وزیر خارجه سعودی در روز سوم.
ارائه برخی آمارها در اینجا به درک آنچه در کنفرانس مونیخ رخ داد کمک و اثبات میکند که این کنفرانس دستکم امسال عملاً یک کنسرت ایرانهراسی بود و نه یک گردهمایی برای گفتوگو درباره معضلات بینالمللی. در میان سخنرانیهایی که پیشتر از آنها به عنوان سخنرانیهای مهمتر یاد شد:
- صرفاً در چهار سخنرانی نامی از «ایران» برده شد: سخنرانی مایکل پنس، و سخنرانیهای پیدرپی آویگدور لیبرمن، مولود چاووشاوغلو، و عادل الجبیر که تقریباً بلافاصله پس از سخنرانی محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران ادعاهای ضدایرانی خود را پشت سر هم ردیف کردند. این سخنرانیها خبر از یک توطئه هماهنگشده علیه ایران میداد. نکته قابلتوجه، اینکه پیش از آغاز ادعاباران ایران در سه سخنرانی آخر کنفرانس، موگرینی یا لاوروف در سخنان خود مستقیماً اشارهای به ایران یا دفاعی از تهران نکردند.
- مایکل پنس سخنرانی نسبتاً طولانیای داشت و به سبک «دیپلماتیک»، یا به اقتضای آنچه خودش «ظرفیت جدید [و تجربه کوتاهمدت] به عنوان معاون اول رئیسجمهور» توصیف کرد، عمده مواضع خود را در لفافه بیان نمود و به نوعی بیشتر «شعار» داد. وی، در عین حال، از متهم کردن ایران به حمایت از تروریسم و تکرار ادعای تلاش تهران برای دستیابی به سلاح هستهای فروگذار نکرد و در سخنان خود 3 بار نام ایران را آورد.
- آویگدور لیبرمن هیچ حرفی برای گفتن نداشت، جز آنکه به ایران حمله کند. وی که اعتراف کرد سخنرانیای آماده نکرده است، در اقدامی عجیب بدون آنکه از جیمز متیس وزیر دفاع آمریکا که در کنفرانس حاضر بود، نامی ببرد، سخنان خود را با نقلقولی از او آغاز کرد: «ما در خاورمیانه با سه چالش مواجه هستیم: ایران، ایران، و ایران.» لیبرمن در سخنرانی خود دستکم 13 بار نام ایران را آورد. وی طی پرسش و پاسخ بعد از سخنرانی هم 3 بار دیگر این کار را تکرار کرد.
- چاووشاوغلو نسبت به سایر سخنرانها در مونیخ، نسبت به ایران موضع بهتری داشت و اگرچه در صحبتهایش از ایران نام برد، اما حالت تهاجمی علیه تهران نداشت. وی البته در بخش پرسش و پاسخ بعد از سخنرانیاش این ضعف را جبران کرد و با متهم کردن ایران به دامن زدن به تنشهای مذهبی و فرقهای با صهیونیستها و سعودیها همراه شد. وی جدای از سخنرانی خود، در بخش پرسش و پاسخ، دستکم 3 بار نام ایران را آورد.
- عادل الجبیر به عنوان آخرین مقام دولتی که در کنفرانس مونیخ 2017 سخنرانی میکرد، درباره ایران سنگ تمام گذاشت. وی در سخنرانی طولانی خود تنها دو کار کرد: خاراندن پاچه آمریکا و گرفتن پاچه ایران. الجبیر نه تنها دانلد ترامپ را عامل حل بسیاری از مشکلات در خاورمیانه و جهان دانست، بلکه او را با رونالد ریگانی مقایسه کرد که به زعم او سال «1982» در آمریکا روی کار آمده بود[16]. وی بقیه زمان سخنرانی خود را به گرفتن پاچه ایران اختصاص داد و طی این مدت 26 بار نام ایران را آورد. الجبیر در بخش پرسش و پاسخ هم 25 بار دیگر، این کار را تکرار کرد.
چرا ظریف تکخوان کنسرت ایرانهراسی مونیخ بود؟
نشانههای تلاشهای هدفمند به ویژه از جانب رژیمهای صهیونیستی و سعودی[17] برای تشکیل ائتلافی که لیبرمن آن را ائتلاف اسرائیل و کشورهای عربی سنی و میانهرو علیه ایران توصیف کرد، کاملاً مشهود بود. لیبرمن و الجبیر پشت تریبون سخنرانی بارها به هم ابراز عشق و به شنیدن مواضع یکدیگر اظهار علاقه کردند؛ حتی چنانکه در فیلمها به نظر میآید، در بخشهایی از سخنرانی خود، از همان پشت تریبون نتوانستند نگاههای عاشقانه خود به یکدیگر را قایم کنند.
به هر حال، چنانکه آمارهای ارائه شده در بالا نشان میدهد، ائتلاف شوم پنس-لبیرمن-چاووشاوغلو-الجبیر روی هم رفته در سخنرانیها و اظهارات خود بیش از 70 بار از ایران نام بردند. به طور خاص، آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان در اقداماتی کاملاً همسو ادعاهای تکراری نظیر حمایت از تروریسم، دامن زدن به تنشهای فرقهای و منطقهای، نقض قطعنامههای سازمان ملل با آزمایشهای موشکی، و تلاش برای دستیابی به سلاحهای هستهای را علیه ایران مطرح کردند. اگرچه حملات این چهار نفر به ایران از قبل پیشبینی نشده بود، اما بدون شک از دشمن انتظاری جز دشمنی نباید داشت. آنچه موجب تأسف است، چیز دیگری است.
اکنون وقت آن است که یک آمار دیگر را هم به آمارهای بالا اضافه و با آنها مقایسه کنیم. در حالی که کشورهای متخاصم با ایران همراه با رژیم صهیونیستی در کنسرت ایرانهراسی خود دستکم 73 بار نام ایران را بردند، محمدجواد ظریف در سخنرانی خود حتی یک بار هم نامی از هیچیک از این کشورها یا رژیم صهیونیستی نیاورد[18]. وزیر خارجه کشورمان متأسفانه به سبک دیپلماتیک چهار سال گذشته، ترجیح داد همه چیز را «بدون تنش» حل و فصل کند.
ظریف بر خلاف صهیونیستها و سعودیها که با توپ پر به مونیخ آمده بودند، غیرمسلح وارد سالن کنفرانس شده بود و بر خلاف ایرانستیزان که کشورمان را با سلاحهای سنگینی مانند «تروریسم» و «موشک» و «فرقهگرایی» آماج حملات خود قرار دادند، صرفاً دیدگاه خود درباره «گذارِ در جریان به سوی نظم پساغربی» را ارائه داد، به بیان راهکارهایی کلی نظیر «گذار ذهنیِ متناسب با واقعیتهای گذارِ جهانی» اکتفا کرد و از «غیرواقعبینانه یا حتی بیمعنی بودن [تلاش برای] دستیابی به امنیت به قیمت ناامن کردن دیگران، در دنیایی جهانیشده» سخن گفت.
البته ناگفته نماند که سخنرانی محمدجواد ظریف طبق برنامه قرار نبود اولین سخنرانی در روز سوم کنفرانس باشد[19] و اگر سخنرانی وی بعد از سخنرانیهای لیبرمن، چاووشاوغلو و الجبیر ایراد میشد، شاید متن این سخنرانی هم به همان نسبت تنظیم میشد و چهبسا میتوانست شبهات ایجادشده و دروغهای گفتهشده را خنثی کند. با این وجود، ناگفته پیداست که این غافلگیری هم نتیجه دیپلماسی خوشبینانه است.
البته گذشته از ماهیت سخنرانی ظریف و تلاشهای مکرر (و غیرقابلدرک) وزیر خارجه برای طفره رفتن از مقصر معرفی کردن کشورهای غربی و به خصوص آمریکا برای بسیاری از مشکلات خاورمیانه و حتی جنگ عراق (که صرفاً مخاطرهجوییهای نظامی خارجی در اوایل دهه 2000 معرفی میشود)، مشکل دیگری هم در این سخنرانی وجود داشت که چهبسا بزرگتر از ماهیت ملایم و تنشگریز آن بود.
آنچه تحت عنوان «دیپلماسی لبخند» از آن یاد و انتقاد میشود، متأسفانه در سخنرانی وزیر خارجه در کنفرانس مونیخ هم خود را به بدترین شکل ممکن نشان داد. دشمنان ایران در حالی با لحن کاملاً جدی، کشورمان را به باد انتقاد و ادعای دروغ گرفتند که وزیر خارجه ما حدود یک ساعت قبل، سخنرانی خود را با خنده و شوخی آغاز کرده بود. به عبارت دیگر، در کنسرت «جدی» ایرانهراسیای که سه کشور به همراه رژیم صهیونیستی علیه ایران به راه انداخته بودند، تنها «تکصدای» دیپلماسی لبخند ظریف بود که با بقیه تفاوت داشت.
وزیر خارجه کشورمان به جای آنکه در کنفرانس مهم مونیخ، علاوه بر دفاع از مواضع ایران، بازیگران مخرب منطقهای را نیز توبیخ کند، متأسفانه نمایشی مصنوعی همراه با لبخند و استفاده از ترفندهای «پرزنتیشن دانشجویی» نظیر «خودغافلگیری» را در دستورکار قرار داده بود. از همان ابتدا، شوخی با بسماللهالرحمنالرحیم، شوخی درباره «خواندن از روی متن»، سپس وانمود کردن به غافلگیر شدن از همان متن، و نهایتاً خنده و شوخی در جلسه پرسش و پاسخ، تضمین کرد که سخنرانی و اظهارات وزیر خارجه ایران فاقد جدیت مقتضی در کنفرانسی به جدیت کنفرانس مونیخ است.
چنانکه تجربه تلخ کنفرانس مونیخ نشان داد، یکی از جنبههای دیپلماسی منفعلانه، اعتماد ناخودآگاه به دشمن است که موجب غفلت و غافلگیری میشود. سادهترین ضرری که دیپلماسی لبخند و غفلت در کنفرانس مونیخ برای کشورمان به دنبال داشت این بود که هر ناظری با مقایسه سخنرانیهای دروغمحور اما منسجمِ محور غربی-عربی-عبری با سخنرانی منفعلانه وزیر خارجه ایران، قطعاً فریب دروغپردازیهای محور شرارت را خواهد خورد.
صاحبان دیپلماسی لبخند باید توجه داشته باشند که بحق بودن یک مسئله است و اثبات آن مسئلهای دیگر. همانگونه که دشمنان ایران بارها و بارها نشان دادهاند که از هر فرصتی برای ضربه زدن به کشورمان استفاده میکنند، دیپلماتهای ما نیز باید نشان دهند، از هر فرصتی برای اثبات حقانیت جمهوری اسلامی و برای خنثی کردن دروغهای بدخواهان استفاده میکنند. تنها در صورت بیاعتمادی مطلق به دشمنان قسمخورده است که میتوان در آینده از غافلگیری جلوگیری کرد و حتی پیش از دروغپردازی دشمنان، دروغهای آنها را خنثی نمود. و صد البته جدیتی که برای اثبات بحق بودن لازم است، با دیپلماسی لبخند در جمع دشمنان، یکجا جمع نخواهد شد.
[4] Henry Kissinger’s "mad and illegal” bombing: What you need to know about his real history — and why the Sanders/Clinton exchange matters Link
[13] Foreign Minister Sergey Lavrov’s address and answers to questions at the 53rd Munich Security Conference, Munich, February 18, 2017 Link
[15] Remarks Foreign Minister Adel Al-Jubeir Munich Security Conference Munich, Germany 19 February 2017 Link
[16] ریگان در انتخاب ریاستجمهوری سال 1980 در آمریکا پیروز شد و از 20 ژانویه سال 1981 کار خود را در کاخ سفید آغاز کرد، اما ظاهراً وزیر خارجه سعودی قبل از کنفرانس مونیخ سخنرانیاش را یک بار مرور نکرده بود، یا بدتر از آن، سواد تاریخی کافی نداشت.