به گزارش مشرق، نام «زورو» را تقریبا همه شنیدهاند و به احتمال زیاد یکی از دهها فیلم و کارتونی را که از او ساخته شده است، دیدهاند. «زورو» یک شخصیت خیالی است که «جانستون مککالی»، کمدیننویس آمریکایی در سال 1919 ماجرای او را خلق کرده بود. او اشرافزادهای است که برخلاف سایر درباریان زمان خود، حامی مردم فقیر و رنج کشیده است و هر جا ظلم و ستمی میبیند، نقاب سیاه خود را به چهره میکشد، شمشیر برندهاش را به دست میگیرد، بر اسب سیاهش که «تورنادو» نام دارد مینشیند و به دفاع از محرومان و مقابله با ناراستیها میشتابد. «زورو» همیشه نیز موفق است. بر همه مشکلات غلبه میکند و هیچ مانعی در مقابل او تاب مقاومت ندارد.
«زورو» اما به دنیای خیالی تعلق دارد و به همین علت است که با وجود آنهمه هوش و تدبیر و اقتدار هرگز نامزد ریاستجمهوری نمیشود، چرا که اصلا وجود خارجی ندارد که بخواهد و یا بتواند رئیسجمهور شود! این واقعیت از نگاه مردم نیز پنهان نیست و از این روی در انتخابات ریاستجمهوری به دنبال شخص یا شخصیتی نظیر «زورو» نیستند و ترجیح میدهند فقط شاهد شیرینکاریهای او بر پرده سینما و یا صفحه تلویزیون باشند. اما در این سوی ماجرا، برخی از نامزدهای ریاستجمهوری در تبلیغات انتخاباتی تصویری از خود ارائه میکنند و وعده و وعیدهایی به مردم میدهند که بعضا خیالی به نظر میرسد.
نامزدهایی که وعدههای بیرون از توان خود دادهاند چنانچه به کرسی ریاستجمهوری که بالاترین مقام اجرایی کشور است، دست پیدا کنند، آنچه وعده داده بودند بر زمین میماند و اگر خدای نخواسته توان پوزش از مردم را نداشته و یا به هر علت حاضر نباشند در مسیر غلطی که طی کرده و خسارت بهبار آوردهاند، تغییری ایجاد کنند، این احتمال وجود خواهد داشت که برای توجیه ناکارآمدی خود به راهکارهایی متوسل شوند که نه فقط چارهکار نیست بلکه گواه دیگری بر ناکارآمدی است. از جمله این راهکارهای ناکارآمد میتوان به دو نمونه که متاسفانه رد پای آن در دولت کنونی دیده میشود اشارهای گذرا داشت.
اول؛ تغییر صورت مسئله در وعدههای داده شده. حامیان دولت محترم اگرچه در تبلیغات انتخاباتی خود تأکید میکردند که فقط 30 درصد از مشکلات اقتصادی مربوط به تحریمهاست و 70 درصد آن از سوءمدیریت ریشه گرفته است و رئیسجمهور محترم نیز سوءمدیریت را اصلیترین علت در پدید آمدن مشکلات اقتصادی میدانست ولی بعد از انتخاب به ریاستجمهوری تقریبا همه دولت را در وزارت خارجه خلاصه کرد و مذاکرات هستهای را به عنوان تنها دستور کار این وزارتخانه در نظر گرفت. ایشان در جریان مذاکرات، راهحل تمامی مشکلات اقتصادی را در توافق هستهای معرفی کرد و حتی آب خوردن مردم را هم در گرو رسیدن به توافق هستهای دانست. ایشان اگرچه به هنگام حکم تنفیذ تأکید کرده بود «به خدا پناه میبرم از بستن دهان منتقدان»، ولی در طول مذاکرات تقریبا به هیچیک از نظر منتقدان که بسیاری از آنان به گونهای فنی و حقوقی و با اطلاع از روند مذاکرات، زبان و قلم به انتقاد دلسوزانه و پیشنهادهای کارشناسانه گشوده بودند، نه فقط توجهی نکرد، بلکه نقد آنها را با تندی و ناسزا پاسخ گفت. بیتوجهی دولت محترم به هشدار منتقدان در حالی بود که امروزه درستی نظر آنان به وضوح دیده میشود.
دولت محترم بعد از توافق هستهای از آن با واژههای اغراقآمیز یاد کرد؛ معجزه قرن! آفتاب تابان! فتحالفتوح! تسلیم قدرتهای بزرگ جهانی در برابر ایران! ورقخوردن تاریخ به نفع ایران! بزرگتر از فتح خرمشهر! و...
همانگونه که ملاحظه میکنید، توافق هستهای را حلال همه مشکلات و دستاوردی عظیمتر از همه دستاوردهای انقلاب معرفی میکردند. آقای رئیسجمهور در اولین روز اجرایی شدن برجام گفت؛«امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم که طبق این توافق، در روز اجرای توافق تمامی تحریمها، حتی تحریمهای تسلیحاتی، موشکی و اشاعهای هم بهصورتی که در قطعنامه بوده لغو خواهد شد، تمام تحریمهای مالی، تمام تحریمهای بانکی، تمام تحریمهای اقتصادی به طور کامل لغو خواهد شد و نه تعلیق»!
همان روز آقای دکتر صالحی در یک مصاحبه تلویزیونی گفت؛«تمامی تحریمها لغو میشود و وضعیت تجاری، اقتصادی و داد و ستد مالی و بقیه امور جاری مملکت در ابعاد اقتصادی و مسائل تحریم که برداشته میشود به صورت عادی برخواهد گشت»!
آقای عراقچی در همین زمینه گفت؛«در توافقاتی که به دست آمده در زمینه رفع تحریمها بر همین مبنا هست که تمامی تحریمهای اقتصادی و مالی در همان روز اجرایی شدن توافق باید لغو بشود و این صورت خواهد گرفت»!
آقای ظریف در این خصوص گفت؛«کل تحریمهای اقتصادی، مالی و پولی اتحادیه اروپا از روز اجرا، لغو، کل تحریمهای اعمال شده از سوی ایالات متحده بر شخصیتهای غیرآمریکایی، از روز اجرا، متوقف میشود. این همانی است که آقا هم فرمودند، کل تحریمها»!
و دهها نمونه دیگر از این دست که فهرست آن نیز به درازا میکشد.
اما، امروزه نه فقط از تحقق هیچیک از آن وعدهها خبری نیست بلکه بهوضوح دیده میشود، فرصتها، امکانات و امتیازات نظام را طی 4 سال گذشته به هدر دادهاند و به جای گشایش اقتصادی حیرتانگیز که قول آن را با آبو تاب داده بودند، چرخ معیشت مردم را به عقب نیز چرخاندهاند تا آنجا که مسئولان بلندپایه دستاندرکار مذاکرات نیز به صراحت از این خسارت محض یاد میکنند و دستاورد توافق هستهای را که قرار بود معجزه قرن! و فتحالفتوح! باشد، «تقریباهیچ» اعلام میکنند.
خب! حالا کمترین انتظار آن است که دولت محترم با کمال خضوع از مردم پوزش بخواهد و به خاطر وعدههایی که داده بود و تقریبا همه آنها بر زمین مانده است به پیشگاه ملت عذر تقصیر بیاورد ولی متاسفانه دولت به جای پوزش و عذرتقصیر، صورت مسئله را عوض میکند و برای برجام دستاوردهایی میتراشد که اولا؛ دستاورد نیست و ثانیا؛ موضوع اصلی وعدهها نبوده است، مانند اینکه، برجام سایه جنگ را از سر ملت دور کرده است! و نظایر آن! به بیان دیگر: مسئله را از میدان قابل اندازهگیری که لغو تحریمها بود و انجام یا عدم تحقق آن برای همگان قابل دیدن است، به میدانهای غیرقابل اندازهگیری منتقل میکند.
رئیسجمهور محترم روز چهارشنبه هفته گذشته در کنگره بینالمللی روزشهید میفرمایند؛«سؤال میکنند که آیا همه تحریمها پایان یافته؟ البته که نه، ما در یک بخش، تازه اگر طرف مقابل منصفانه عمل بکند، تازه اگر صادقانه عمل کند، تازه اگر به عهدش پایبند باشد، در یک جاده که اسمش تحریم هستهای است، آنجا ما موانع را برداشتهایم، جادههای دیگر ما هنوز مشکل داشته، مشکل دارد، هنوز راه طولانی پیش روی داریم»! و سپس تاکید میکند که؛
«چرا ما واقعیتها را به خوبی و با روشنی برای مردم نمیگوئیم»!؟
حالا خودتان قضاوت کنید که آیا، این سؤال نباید از دولت محترم پرسیده شود که چرا «واقعیتها را به خوبی و با روشنی» برای مردم نگفتهاند!؟ و هنوز هم نمیگویند!؟
دوم؛ دولت محترم همزمان با تغییر صورت مسئله در وعدههایی که داده بود و تقریبا همه آنها بر زمین مانده است، صورت مسئله را در پرسشها و خواستههای اساسی مردم نیز تغییر داده و از قول مردم، پرسشهایی را مطرح میکند که سؤال مردم نبوده و نیست. مثلا اینکه؛ «ما دولتی هستیم که میگوئیم باید از سرمایه خارجی استفاده کنیم، هر که میگوید نه، راه دیگری برود، نظر ما همین است»! آیا مردم با سرمایهگذاری خارجی مخالف بوده و هستند که رئیسجمهور محترم از آن با عنوان یکی از موارد مخالفت با دولت خود یاد میکند؟ و یا از رفت و آمدهای پیدرپی هیئتهای خارجی بدون آن که سرمایهای بیاورند ابراز ناخرسندی میکنند؟ نظیر سفر پر آب و رنگ نخستوزیر سوئد که دولتمردان حتی برخی قراردادهای تجاری را در میهمانی خانه سفیر سوئد امضاء کردند و برای ملت تحقیر آفریدند و نتیجه آن که دولت سوئد تنها دو روز بعد از بازگشت نخستوزیر کشورش از ایران، طرحی را برای تحریم کشورمان به شورای امنیت سازمان ملل پیشنهاد کرد. مردم از این تحقیر گله داشته و عصبانی هستند و نه از سرمایهگذاری خارجی که هرگز تحقق نیافته است. و یا نظیر طرح این پرسش از زبان مردم که؛ «وقتی ما از تعامل با جهان سخن میگوئیم، بعضیها بدشان میآید. نمیدانم چرا بعضیها در تعامل با جهان حساسیت دارند»!؟ نسبت دادن این پرسش به مردم در حالی است که ملت از نادیده گرفتن جایگاه و حرمت ایران اسلامی و مردم این مرز و بوم در تعامل با بیگانگان مخالف هستند و نه با اصل تعامل. ولی آقایان پرسشهای اصلی مردم را وانهاده و از قول آنها پرسشهایی را به میان کشیده و میسازند که ربطی به مردم ندارد.
این روال یعنی تغییر صورت مسئله در بسیاری از موارد دیگر نیز به وضوح دیده میشود، نظیر، سختی معیشت مردم، بیکاری، افزایش بیرویه واردات، تعطیلی نزدیک به 60 درصد کارخانهها و کارگاههای تولیدی، تورم کمرشکن، رکود سنگین و...
انتظار از دولت محترم آن بوده و هست که به جای تغییر صورت مسئله، در کمال فروتنی از ناکارآمدی خود پوزش بخواهد.