سرویس جهان مشرق - وقتی کالج انتخابات، ترامپ را به عنوان رییس جمهور ایالات متحده تعیین کرد، برخی قدرت های حیاتی را به او اعطاء کرد. این که او دیر یا زود از این قدرت ها استفاده کند، ناگزیر بود. حالا این اتفاق افتاده است. درباره آثار منطقه ای و بین المللی آن(حمله موشکی به سوریه) مطالب زیادی گفته و نوشته شده، ولی دغدغه اصلی در این مقاله صرفا آثار آن بر سیستم سیاسی آمریکاست. در نگاه اول، این 7 اثر به ذهن آمد.
حرف های ترامپ معنای مشخصی ندارد
اگر یک موضع در باب سیاست خارجی باشد که بر تارک کلام ترامپ درباره سیاست خارجی تا به امروز قرار بگیرد، مخالفت او با کاربرد زور توسط آمریکا در سوریه بوده است. وبسایت مجله «تایم» زحمت ما را کم کرد و مجموعه ای از توئیت های پیشین ترامپ را در باب این موضوع جمع آوری کرد که اولین آن ها به 2013 باز می گردد. برای نمونه:
" ما باید از شرّ سوریه برکنار بمانیم. شورشی ها به همان بدی رژیم فعلی هستند. عوض جان سربازان و میلیون ها دلار خود، چه به دست میاوریم؟ هیچ."
این نوشته ها، افکار لغو یک ذهن پریشان نبودند. وعده های ترامپ مبنی بر این که آمریکا درگیر هیچ جنگی در سوریه نخواهد شد، محور حملات او علیه سیاست خارجی هیلاری کلینتون بود. فقط به مصاحبه او با رویترز در 26 اکتبر 2016 دقت کنید:
" کاری که ما باید بکنیم تمرکز بر داعش است. ما نباید بر سوریه متمرکز شویم....اگر به حرف هیلاری کلینتون گوش دهید، سر از جنگ جهانی سوم بر سر سوریه در می آورید.(آن وقت) شما دیگر با سوریه نمی جنگید، (بلکه) با سوریه، روسیه و ایران می جنگید. مگر نه؟"
این پیام- رای به کلینتون-رای به جنگ جهانی سوم بر سر سوریه است- توسط ارتش ترامپ در شبکه های اجتماعی دست به دست شد و کشور را زیر و رو کرد.
کم تر از 100 روز از ریاست او گذشته، ترامپ اکنون کاری را کرد که خودش کلینتون را به خاطر فکر کردن به آن مورد حمله قرار می داد.
برخی این رفتار را «ریاکارانه» خوانده اند. این تعریف، اصلا دقیق نیست. ریاکار یک چیز می گوید، در حالی که در دل به چیز دیگری باور دارد. وضعیت دانلد ترامپ بسیار هشداردهنده است. در 26 اکتبر 2016، او دقیقا به چیزی که به رویترز می گفت، باور داشت. مساله دقیقا این است که منظور و گفته او در آن روز، یک ناظر را به منظور و گفته او در 27 اکتبر رهنمون نمی شود- چه برسد به 6 آپریل 2017.
رای دهندگان و. شهروندان نمی توانند هیچ پیش آگهی از آن چه ترامپ انجام خواهد داد یا نخواهد داد، داشته باشند. وعده های انتخاباتی، تعهدات جدی- هیچ کدام ذرّه ای(برای او) الزام آور نیستند. اگر او می تواند درباره سوریه کاملا تغییر جهت دهد، درباره هر چیز دیگری هم می تواند. اگر شما به واسطه این دگرگونی ها احساس خیانت دیدن می کنید، حقی برای اعتراض ندارید. همان گونه که در دوران رقابت ها نوشتم:
" وقتی ترامپ وعده ای می دهدف بلافاصله خلاف آن عمل می کند. اگر شما به هر حال وعده ای از ترامپ را باور می کردید، کاملا با علم به این موضوع بود که این وعده ارزشی ندارد. هر وقت که ترامپ می گفت «مرا باور کنید» یا « به من اعتماد کنید» ، بلافاصله با رسانه ها و ابزار تبلیغی خود مساله را چنان جلوه می دادکه گویی هیچ چیز قابل باور و اعتماد، غیر از این وجود ندارد. وقتی به ترامپ رای دادید، او را با همه ترامپ بازی ها و ترامپی گری هایش انتخاب کردید. شبکه های تلویزیونی که ترامپ را تبلیغ می کردند؛ رای دهندگان درون حزبی که او را بالا کشیدند؛ سیاستمدارانی که عاقبت تسلیم او شدند؛ روشنفکرانی که به نفع او استدلال می کردند، اهداء کنندگانی که با وجود اکراه، برایش چک کشیدند- همه آن ها زمانی که تصمیم می گرفتند، می دانستند که ترامپ همواره، درباره همه چیز دروغ می گوید."
ترامپ درباره دلایل کارش به شما توضیح نمی دهد
از زمان صدور اعلامیه استقلال، دولتمردان انمریکایی احساس تعهد می کردند که دلایل کارهای خود را توضیح دهند، به ویژه این را که چرا به زور متوسل شده اند. این بخشی از سخنرانی بیل کلینتون در دسامبر 1998 درباره عملیات «روباه صحرا» است که به دستور او انجام گرفت: " می خواهم توضیح بدهم که چرا، با توصیه بالتفاق تیم امنیت ملی خود، تصمیم گرفتم که در عراق از زور استفاده کنم، چرا اکنون اقدام کرده ایم و امید به تحقق چه دستاوردی را داریم." ریچارد نیکسون، سخنرانی خود را درباره ورود نیروهای آمریکایی به کامبوج در 1970 را به شیوه ای مشابه آغاز کرده بود: " امشب من اقدامات دشمن، اقداماتی که برای مواجهه با آن دستورش را صادر کردم و دلایل تصمیم خود را تشریح خواهم کرد."
دانلد ترامپ این گونه صحبت نمی کند. در شب حمله به سوریه، او مستقیما با احساسات آمریکایی ها سخن گفت:
" اسد، با به کار بردن عامل اعصاب جان مردان، زنان و کودکان را گرفت. این یک مرگ آهسته و بی رحمانه برای بسیاری از آدم ها بود. حتی کودکان زیبا در این حمله بسیار وحشیانه با بی رحمی کشته شدند. هیچ کودک خداوند نباید هرگز چنین هراسی را تجربه کند"، سپس افزود " این یک مساله حیاتی امنیت ملی برای ایالات متحده است که جلوی گسترش و کاربرد تسلیحات شیمیایی مرگبار را بگیرد." ترامپ هیچ چیزی که حتی شبیه توضیح باشد، ارایه نمی دهد. او می بیند؛ او احساس می کند؛ او عمل می کند. او هیچ تلاشی برای اقناع شکاکان و بدبین ها نمی کند.
توضیح دلایل، به مقامات مشروعیت می بخشد. ترامپ وقعی به مشروعیت نمی گذارد. در دیدگاه او نسبت به سیاست، فرمانروایان قرار است فرمان دهند؛ اتباع صرفا باید اطلاعات کنند.
ترامپ اهمیتی به قانونی بودن نمی دهد
در آگوست 2013، ترامپ اصرار داشت که اوباما باید پیش از حمله به سوریه، تایید کنگره را بگیرد. اوباما با این نظر موافقت کرد. او از کنگره تایید خواست که پذیرفته نشد. هیچ حمله ای انجام نگرفت.
ترامپ در 2017 بر چه مبنایی عمل کرد؟ اوباما در همه اقدامات نظامی خود در خاورمیانه بزرگ، در چارچوب مجوّز سال 2001 کنگره عمل می کرد:
" رییس جمهور اجازه دارد که همه نیروی لازم و متناسب را علیه این کشورها، سازمان ها یا اشخاص که به تشخیص او در طراحی، صدور اجازه، اقدام یا کمک به حملات تروریستی 11 سپتامبر مشارکت داشته اند یا به این سازمان ها یا اشخاص پناه داده اند، با هدف جلوگیری از اقدامات بیشتر تروریزم بین الملل علیه ایالات متحده توسط این کشورها، سازمان ها یا اشخاص به کار بگیرد."
این مجوز بسط یافت، بسط یافت و بسط یافت. حتی مبنای فانونی سیاست سرنگونی قذافی توسط دولت اوباما قرار گرفت. ولی حتی موسّع ترین تفسیر از این مجوز قانونی هم حدی دارد و در سوریه ما به این حد رسیدیم. القاعده در سوریه حضور دارد- در مقابل بشار اسد می جنگد. می توان استدلال کرد(کما این که خود ترامپ هم چنین استدلالی کرده است!) که با جنگ با اسد، آمریکا به القاعده و خلف ایدئولوژیک آن، داعش، کمک می کند. شاید زمان آن رسیده است که آمریکا جانب مورد حمایت خود را در سوریه عوض کند. اما ضمانت قانونی حمله موشکی به سوریه کجاست؟ ترامپ اصولا چنین سوالی را خوار می شمارد.
ترامپ احترامی به روندهای قانونی نمی گذارد
در ساعات بعدی، داستانی درباره روندهای تصمیم گیری که منجر به حمله موشکی به سوریه شد، تحویل روزنامه نگاران داده خواهد شد. ولی یک چیز را خودمان به خوب می دانیم: هیچ روند شایستهی بین سازمانی قبل از این حمله نمی توانست وجود داشته باشد، چون هیچ کدام از آژانس های مربوط، به جز وزارت دفاع، به خوبی در این روند حضور نداشتند. نمی توان جلسهی نمایندگان آژانس ها را بدون حضور خود آن ها برگزار کرد.
هر تصمیمی ریسک ها و هزینه های خود را دارد و هر تصمیم گیرندهی مسوولی بر تعیین جزء به جزء این ریسک ها و هزینه ها پافشاری می کند. در این مورد، ممکن نیست که چنین کاری انجام گرفته باشد. ترامپ پای به مواجهه ای گذاشت که امنیت منطقه ای و جهانی را متاثر می کند، آن هم با برداشتی بسیار مبهم از مخاطرات کار. یکی از دوستان من به شوخی، هشداری جدی داد: " اگر این یک سیاست خارجی خوب بود، ترامپ به سراغ انجامش نمی رفت." سیاست خارجی سخت است و حتی بهترین روندها هم تضمین نتایج خوب را نمی کنند. گاهی شما خوش اقبال هستید و می توانید از تبعات یک روند بد فرار کنید. ولی احتمال، احتمال است. 99 درصد مواقع، روندهای بد به نتایج زشت منجر می شود.
ترامپ متحدی ندارد
در همین دوران کوتاه حضور در کاخ سفید، ترامپ به سوی چالش با استرالیا، آلمان و چین لغزیده است. فهرست گاف ها و شرمندگی های عمومی(به واسطه عملکرد ترامپ) طولانی و دردناک است.
پس، دور از انتظار نبود که او پیش از حمله به سوریه بابت متحد و شریک پیدا کردن خود را به زحمت نیاندازد. و در حالی که ترامپ توانست تایید پس از اقدام را از کانادا و بریتانیا بگیرد، پاسخ فرانسه و آلمان «ولرم» بود. آلمان، اقدام امریکا را «قابل درک» خواند ولی از دادن هر نوع تاییدی خودداری کرد و فرانسه حتی تا این حد هم پیش نرفت. کانادا و بریتانیا هم البته هیچ اشاره ای به ارایه کمک های واقعی به آمریکا نداشتند. سیاست خارجی «خودمان یک کارش می کنیم» ماند و خودش.
ترامپ و وضعیت «بی پایان»
«هر جنگی باید تمام شود». این حکم اذهان خردمند در سیاست خارجی است. روزی جنگ سوریه هم به آخر می رسد. ترامپ در دوران رقابت ها، اصرار داشت که ایالات متحده هرگز نباید وارد جنگی شود که چشم انداز روشنی درباره پایان آن وجود ندارد. همان طور که او در سخنرانی خود در «مرکز نشنال اینترست» در آپریل 2016 گفت(که نماینده روسیه در آن جلسه در ردیف اول نشسته بود):
" من در اِعمل زور نظامی، زمانی که هیچ بدیل دیگری نباشد، درنگ نخواهم کرد. ولی اگر آمریکا می جنگد، باید برای پیروزی بجنگد. من هرگ بهترین های کشور را به نبردی نمی فرستم، مگر این که ضرورت داشته باشد- و تنها زمانی این کار را انجام می دهم که طرحی برای پیروزی داشته باشیم."
نیروی نظامی به کار گرفته شد. طرح پیروزی کجاست؟ حتی مفهوم پیروزی چیست؟ همه این ها غایب است. آن چه ترامپ انجام داد از ان نوعی است که در دوره جرج دابلیو بوش گل کرد. بوش موشک 2 میلیون دلاری را صرف زدن یک خیمه 10 دلاری و ترکاندن یک شتر در صحرا می کرد. حمله ترامپ نمادین و به رخ کشنده بود، نه تعیین کننده. پیامی را فرستاد، ولی وادار کننده نبود. این اقدام رهبری سوریه و روسیه را برای دادن پاسخ هم جهت کرد- و می تواند ایالات متحده را متعهد به انجام اقدامات بعدی کند که رییس جمهور نه به آن فکر کرده و نه قصد آن را دارد.
ترامپ و خوش شانسی در اپوزیسیون
اقدام ترامپ از طرف دموکرات ها حمایت شد، حمایتی که اوباما در میان جمهوری خواهان هیچ گاه از ان برخوردار نبود. در پاییز 2013، حتی مارک روبیوی تندرو- که از مدت ها قبل خواستار اقدام نظامی علیه بشار اسد بود- با درخواست اوباما برای صدور مجوز اقدام نظامی مخالفت کرد. توضیح روبیو درباره مخالفت خود بر نقایص استراتژی و تعهد اوباما متمرکز بود: " من درباره کارساز بودن کاربرد زور که پیشنهاد شده قانع نشده ام. معتقدم اقدام نظامی آمریکا از نوعی که در این جا بررسی می شود، غیرسازنده است."
نکاتی که روبیو مطرح کرد واجد اعتبار بود. قطعا استدلال های او، امروز با قوت بیشتری صادق است- با این حال، دمکرات های کنگره از چاک شومر تا نانسی پلوسی و حتی الیزابت وارن از اقدام ترامپ حمایت کردند. نانسی پلوسی آن را «متناسب» خواند. شومر حتی از او پیش تر رفت: " اطمینان دادن به بشار اسد که بی رحمی نفرت آور او بدون پاسخ نخواهد ماند، اقدام درستی است."
بر خلاف روبیو(و سایر جمهوری خواهان) که راه موفقیت در رقابت ریاست جمهوری را مخالفت مطلق با کارهای اوباما می دیدند، دموکرات ها- دست کم فعلا- با رییس جمهور جمهوری خواه آسانگیر تر رفتار می کنند.
منبع: Atlantic