وحید جلیلی در این نشست گفت: «من هرجا صحبت شهید آوینی باشد با علاقه حاضر میشوم ولی ضمن احترام به عوامل سازنده این مستند، آن را به قول فراستی «ماقبل نقد» میدانم. جلیلی در ادامه به بیان خاطراتی از دوران دانشجویی و علاقهاش به نوشتههای شهید آوینی در ماهنامه سوره و همچنین ناشناخته بودن شهید آوینی نزد اهالی فرهنگ تا قبل از حضور رهبر انقلاب در تشییع جنازه ایشان پرداخت.
حتی مسوول بسیج دانشجویی امام صادق(ع) هم آوینی را نمیشناخت
جلیلی شناخت خیلیها از آوینی را منحصر به شنیدن صدای گرم او در روایت فتح میدانست و گفت: «حتی کسی مثل مسوول فرهنگی بسیج دانشگاه امام صادق؟ع؟ هم در زمان شهادت ایشان را نمیشناخت. یک سال قبل از شهادت شهید آوینی، به مسوول وقت بسیج یکی از دانشگاههای تهران نامه نوشتم که چرا به جای افراد اطلاعاتی، امنیتی و نظامی از کسی مثل آوینی برای انجام سخنرانی دعوت نمیکنید و متأسفانه تا زمان شهادت ایشان پاسخی نگرفتم. البته اینقدرندانستن داشتههایی مثل مرتضی آوینی بحث دامنهداری است و منحصر به افرادی مثل آوینی هم نمیشود. خیلی دیگر از شخصیتها هم هستند که در زمان حیاتشان شناخته نمیشوند اما خوشحالم که میبینم روز به روز از مظلومیت آوینی در جامعه کاسته میشود و او از گذشته جریانسازتر میشود.»
ادعای سانسور کردن آوینیِ قبل از انقلاب دروغ است
جلیلی در ادامه گفت: «اینکه نسبت آوینی با جریانات متعارف فرهنگی، سیاسی، کشور چه بوده و چه میتواند باشد، را میتوان هم تحلیل و هم میتوان واقعیتهای تاریخی را بررسی کرد؛ اما اینکه بگویند حزباللهیها ابا دارند که بگویند آوینی قبل از انقلاب چه بوده، یک ادعای ۱۰۰درصد خلاف واقع و دروغی است.» جلیلی برای اثبات مدعای خود با نشان دادن یک شماره از نشریه سوره در زمان سردبیری خودش گفت: «بررسی آوینی قبل از انقلاب یکی از نخستین پروندههایی بود که در زمان سردبیری سوره آن را کلید زدم.
با خانم شهرزاد بهشتی و آقای عطاالله امیدوار دو نفر از همشاگردیهای ایشان در دهه ۴۰ مصاحبه شد. بعضیها سریعاً با تماس با حوزه هنری اجازه ندادند این مصاحبهها منتشر شود. البته بعد از یکسال و بعد از آرام شدن اوضاع من دوباره همه آنها را منتشر کردم.» او در ادامه با عادی خواندن این تحول آوینی گفت: «البته چیز خاصی هم نبوده است. از نگاه ما اتفاقاً انقلاب یعنی همین. هر قدر که گذشته آوینی از نگاه خود او قابل نقدتر باشد و سرگشتگی بیشتری را نشان دهد، ارزش انقلاب و ماهیت انقلاب اسلامی را آشکارتر میکند.» او در ادامه به این موضوع اشاره کرد که این گذشته فقط برای آوینی نیست و اگر عکسهای حاج سعید قاسمی و سر و شکل و تیپ آن زمان او را هم در سال ۵۶ و ۵۷ ببینید باور نمیکنید. یا کسی مثل طالبزاده که سیر تقریباً مشابهی را پیموده است.»
جلیلی در ادامه و در بخش دیگری از صحبتها با انتقاد از مدعای مستندساز و کسانی که میگویند کشفیاتی داشتهایم که کسانی (حزباللهیها) میخواستند آنها را سانسور کنند گفت: «اتفاقاً روشنفکران میخواستند سانسور کنند. ما در نشریه سوره حتی در مورد جفاهایی که خودیها بعد از انقلاب به آوینی داشتند، کار کردیم. کسانی که شعارشان خانهنشین کردن آوینی بود. اینکه چه تیپهایی آوینی را اذیت کردند و چه کسانی بودند که تلاش میکردند او را از تلویزیون و از حوزه هنری طرد کنند.»
روشنفکران در پی مصادره آوینیاند
سخن بعدی جلیلی اشاره به بیسابقه نبودن تلاش جریان روشنفکری برای مصادره آوینی داشت. وی گفت: «تلاش برای مصادره آوینی و اینکه نگاهش به ضد انقلاب خیلی تند نبوده و حالا خیلی هم حزباللهی نبوده، قبل از اولین سالگرد شهادتش آغاز شده بود. چرا؟ چون آوینی آدم بزرگی است و آدمی است که با بایکوت از فضای فرهنگی و هنری ما طرد نمیشود. آوینی هنوز بعد از گذشت ۲۴ سال از زمان شهادتش اثرگذاری دارد و آدم میسازد. نوشتههای او همچنان جریان میسازند.من به واسطه مسوولیتی که درجشنواره عمار دارم این تاثیرپذیریها را از نزدیک میبینم. کسانی از او تأثیر میپذیرند که بعد از شهادت او به دنیا آمدهاند.»
جلیلی ضمن اینکه آوینی را یکی از قابلتاملترین متفکران معاصر کشور معرفی کرد گفت: «آوینی حق حیات معنوی به گردن بخش مهمی از نسل ما را دارد و به قول فراستی او چماقدار نبود، بلکه شمشیر زن بود و حمله میکرد و منفعل نبود. همین جریان روشنفکری ابتدا قصد بایکوت وی را داشتند که نتوانستند و حالا هم میخواهند وی را مصادره کنند. تفکر با معنای سلوک در راه حقیقت در شهید آوینی به شکل بارزی دیده میشود. البته نمیدانم کتاب «حلزونهای خانهبهدوش» آوینی را چگونه میخواهند مصادره کنند! برای همین تلاش میکنند بخشی از آثار انتقادی درباره روشنفکری و تمدن غرب او را سانسور کنند.»
مستند «انحصار ورثه» ناشیانه است
آقای مصطفی حریری مستند ساز با انتقاد از سناریوی مستند گفت: «من تعجب میکنم که چرا متنی با این همه سوگیری، اینقدر ناشیانه نوشته شده است؟!» مثال حریری برای این بخش جایی از فیلم است که راوی میگوید آوینی به واسطه فرهاد مهراد با انقلاب آشنا شد و شاید خود آوینی هم فکر نمیکرد که تبدیل به مدیحهسرای جنگ شود! حریری ادامه داد اینکه گفته شود روایت فتح، مدیحهسرایی جنگ است از چند حالت خارج نیست؛ یا فیلمساز با بار معنایی جنگ و مدیحه آشنا نیست یا روایت فتح را ندیده است.
حریری در ادامه با طرح سوالی از فیلمساز گفت: «متن استفاده شده را چقدر پررنگتر یا کمرنگتر کردید؟ در مرحله بعد وقتی سراغ افراد رفتید و خواستید از آنها سند و مدرک بگیرید، این آدمها را چگونه وزنکشی کردید؟ من باور نمیکنم که نگاه شما، نگاه بیطرفی بوده است. مشخصاً شما آدمها را انتخاب و با سناریو سراغ آنها رفتهاید و اجازه هم ندادهاید که هیچ موضوعی خارج از این سناریو مطرح شود.»
حریری بهعنوان مثال به جایی در فیلم اشاره کرد که فیلمساز با دوستان قبل از انقلاب آوینی صحبت میکند. دیالوگی آن وسط گذاشته میشود و سؤال میشود که آیا آوینی حزباللهی بود؟ پاسخ هم منفی است و گفته میشود نه حزباللهی نبود؛ اما به مخاطب گفته نمیشود که این آدم دقیقاً در چه مقطعی با آوینی مراوده داشته است و سطح شناخت او از آوینی تا چه اندازه بوده است!
منبع: صبح نو