به گزارش مشرق، ماجرا به هیچ عنوان عادی و ساده نیست. سال های نه چندان دور، اگر از فلک کردن دانش آموزان می شنیدیم و از کتک زدن های معلمان و...، انگار برایمان از حادثه ای عجیب و احتمالا غیرواقعی سخن گفته اند.
عجیب بودن ماجرا برای ما بدون تردید ارتباط مستقیمی داشت به این که خاطرات خیلی از ما از معلم ها طی تمام سال های مدرسه رفتن، پر است از مهربانی و عشق. اما انگار این روزها ماجرا کمی متفاوت شده است. گاهی خبرهایی می شنویم که تمام محتویات زیبای ذهنی مان با بی رحمی داغان می شود.
اینجاست که می گوییم دیگر ماجرا، عادی و ساده نیست. نمی دانیم فشار زندگی بیشتر شده است ، معلمان کم حوصله هستند و یا فضای مجازی و رسانه های جمعی تمام هم و غم خود را به کار گرفته اند تا مبادا خطای معلمی در هیچ نقطه از کشور از قلم بیفتد.
هر چه که هست فضای تحصیل، حداقل نسبت به ۲۰ -۱۰ سال پیش کاملا فرق کرده است. کافی است مروری کنیم به خبرهایی که می شنویم. آخرین خبر به روزهای پایانی سال پیش بر می گردد . به دانش آموزی که مداد در سرش فرو رفت . تصویر این کودک مدام جلوی چشمانمان رژه می رود ، حتی یادآوری آن کافی است تا تمام ذهن ما و شما پریشان شود.
اتفاقی که در کرمان رخ داد، به نوعی دیگر در شهرها و روستاهای مختلف کشورمان هم افتاده است. ماجرای کتک زدن بی رحمانه معلمی در شهرستان لالی در استان خوزستان که منجر به ناتوانی حرکتی یک دانش آموز شد ، تنبیه شدید کودک قائنی آن هم به دلیل کم شدن
نمره . این ها نمونه ای از خروارها تنبیهی است که شدید بوده و به واسطه شرایط ناگواری که برای دانش آموز ایجاد شده ، خبری شده است.
اما نمی توان از کتک های ریز و درشتی که بچه هایمان از معلمانشان تعریف می کنند چشم پوشی کرد.کافی است از دانش آموزان درباره تنبیه در مدرسه بپرسیم . آن ها هم بدون شک، حرف هایی برای گفتن دارند.
اسم مدیرمان را بنویس!
فرهاد دانش آموز کلاس چهارم دوره ابتدایی است.
دانش آموزی درس خوان و البته شیطان. همین که به او می گویم آیا در مدرسه کتک هم خورده ای ؟ با شیطنت می گوید: تا دلت بخواهد. بعد هم ادامه می دهد: البته معلممان چون درسم خوب است من را خیلی محکم نمی زند ولی بعضی ها را خیلی بد می زند.
مثلا همین چند روز پیش پارسا، مشق هایش را ننوشته بود، معلممان او را بیرون برد و کتک زد. پارسا گریه کنان به کلاس برگشت و برایمان گفت که معلم با خط کش به دست هایش زده است. آرش هم کلاس چهارم است. او می گوید: در مدرسه ما ، معلممان کتک نمی زند فقط وقتی بچه ها اذیت می کنند و یا درس نمی خوانند، مدیر یا ناظم را به کلاس می آورند و آنها کسانی که معلم معرفی می کند را می زنند.
آن ها با خط کش، محکم به پس گردن بچه ها می زنند یا روی سر آن ها می کوبند. حسین هم از تنبیه های ناظم مدرسه می گوید: « ناظم ما اعصابش خیلی خرد است چند باری دیده ام که محکم پس گردن بچه ها می زند یک بار هم زیر گلوی یکی از بچه ها را محکم گرفت آن قدر که دوستم داشت خفه می شد.»
بچه ها تعریف هایشان که تمام می شود ، آرش اصرار می کند نام معلم و مدیر و ناظم مدرسه را هم بگوید.
با لبخند می گویم: دوست داری اسمشان را هم بنویسم؟
با بغض و با بچگی تمام می گوید: «معلممان را نه، ولی اسم مدیر و ناظممان را بنویس می خواهم آبرویشان را ببرم . نمی دانی آن دفعه که تنبیهم کرد چقدر از بچه ها خجالت کشیدم!»
آتنا دانش آموز دوره متوسطه است. از خیلی از معلمانش به خوبی یاد می کند اما او هم خاطرات تلخی که دارد را مرور می کند: یکی از معلمان عربی ما خیلی خشن و بد دهن است. از حرف های بدی که می گوید بگذریم، یک بار جا مدادی یکی از بچه ها را از روی میز برداشت وبه طرف مرجان پرتاب کرد که به چشمش خورد. تا مدت ها چشم او قرمز بود. ولی از ترس چیزی نگفت.
سیستم جذب معلمان
در کنار تمام مهربانی ها ، صبوری ها و دلسوزی های معلمان که تعدادشان زیاد است، آن چه که خواندید هم حاصل عملکرد برخی از معلم هایی است که جز تلخی، چیزی در ذهن دانش آموزان باقی نگذاشته اند. ماجرای فرو کردن مداد سیاه در سر دانشآموز و تصور زجری که این پسر۹ ساله متحمل شده و از همه تلخ تر، احساس حقارتی که پیش چشم همکلاسیهایش به او دست داده، یک سوال را در ذهنمان پررنگ تر می کند آیا سیستم جذب معلمان و رصد صلاحیتهای حرفهای آن ها روند صحیحی را طی می کند؟ و یا مناسب ترین راه مقابله با بروز خشونت و توقف تنبیه در مدارس چیست؟
وزیر آموزش و پرورش درباره این موضوع معتقد است که افزایش آموزش های حرفه ای و توجه به دو مبحث پیشگیری و نظارت، می تواند در نحوه تعامل معلمان با دانش آموزان تاثیرگذار باشد و به دنبال آن در آینده، کمتر شاهد بروز تنبیه دانش آموزان باشیم. فخرالدین احمدی دانش آشتیانی اذعان داشت: البته نکته مهمتر در این حوزه این است که معلمان برنامه آموزش حرفه ای را بگذرانند تا نحوه تعاملشان با دانش آموزان بهتر شود .
این امر می تواند از بروز چنین حوادثی در آینده جلوگیری کند. وی ادامه داد: خوشبختانه با توجه به این که در حال حاضر نحوه گزینش معلمان از طریق دانشگاه فرهنگیان صورت می گیرد و هر کسی که می خواهد در آموزش و پرورش استخدام شود باید دوره آموزش های حرفه ای را ببیند همین امر باعث پیشگیری از مسائل آینده می شود .
رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی نیز معتقد است راه حل این دغدغه اجتماعی، جذب معلمان از طریق دانشگاه فرهنگیان است. محمدمهدی زاهدی اظهار داشت: حقیقت آن است که تعداد افراد خاطی در این حوزه چندان بالا نیست. البته همان میزان نیز نباید وجود داشته باشد . وی ادامه داد: سخن آن است که انتقاد از شرایط فعلی نباید به سمتوسویی رود که باعث تلقی بیفرهنگبودن عموم معلمان شود. شاید بعضی از ایشان نتوانستهاند مباحث روانشناختی کودک را به درستی درک کنند و به همین دلیل، دست به رفتارهایی خارج از عرف زدهاند اما این بحث، استثنایی در جامعه معلمان است.
از سوی دیگر، در تمام مواردی که به کمیسیون آموزش و تحقیقات گزارش شده است، بلافاصله کمیسیون از طریق نهادهای ذی ربط از جمله آموزشوپرورش اقدامات مناسب را انجام داده است. وی تاکید کرد: موضوعی که شاید راهگشای این دغدغه اجتماعی باشد، گزینش دقیق هنگام استخدام معلمان است به نحوی که ایشان باید از طریق دانشگاه فرهنگیان وارد عرصه تدریس شوند. زیرا در دانشگاه علاوه بر فنون تدریس، چگونگی برخورد با دانشآموزان از حیث روانشناسی نیز آموزش داده میشود ضمن آن که باید دوره آموزشی روانشناسی تربیتی برای متقاضیان این عرصه برگزار شود .
مجازات ها کافی است؟
اما آیا مجازات های در نظر گرفته شده برای معلمان خاطی به خصوص آن هایی که با بدترین شیوه ها دانش آموزان را تنبیه می کنند کافی است؟ به گفته مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات آموزش و پرورش از مجموع ۱۹۲۴ شکایت تنبیه بدنی طی دو سال، ۹۶ پرونده به هیئت تخلفات اداری ارسال شده است و ۱۸۶ نفر تذکر کتبی و ۵۱۸ نفر تذکر شفاهی گرفتند و ۴۵۲ نفر هم از شکایت خود صرف نظر کرده اند.
سید رحیم میرشاه ولد با اشاره به آماری از تنبیه بدنی دانشآموزان در سالهای تحصیلی ۹۴-۹۳ و ۹۵-۹۴ گفت: کل شکایات تنبیه بدنی سال ۱۳۹۳ دانش آموزان که به ما اعلام شده است، ۱۲۴۹ مورد و در سال ۱۳۹۴، ۶۷۵ مورد بود که کاهش چشمگیری داشته است و از مجموع ۱۹۲۴ شکایت تنبیه بدنی در دو سال، ۱۲۷۴ شکایت به حق و ۶۵۰ شکایت ناحق بود و احراز نشد که تنبیه بدنی انجام شده است.
میرشاه ولد معتقد است که رفتار هدایت گرایانه آموزش و پرورش برای معلمان جواب داده و آمار تنبیه بدنی رو به کاهش است.
مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش با اشاره به این که برخورد جدی آموزش و پرورش با تنبیه بدنی یکی دیگر از عوامل کاهش این تنبیه است، خاطرنشان کرد: از مجموع ۱۹۲۴ شکایت تنبیه بدنی در دوسال، ۹۶ پرونده به هیئت تخلفات اداری ارسال شد، ۱۸۶ نفر تذکر کتبی دریافت کردند، ۵۱۸ نفر تذکر شفاهی گرفتند و ۴۵۲ نفر هم از شکایت خود صرف نظر کردند. وی تاکید کرد: آموزش و پرورش به سادگی از کنار این موضوع نگذشته است. این تذکرها و یادآوری ها و نفس پیگیری ماجرا باعث می شود که برخورد فیزیکی و تنبیه بدنی انجام نشود.
قوانین چه می گوید؟
در شرایطی که این روزها هر از گاهی خبرهایی از تنبیه بدنی و غیرمتعارف دانش آموزان منتشر می شود اما بر اساس آییننامه مدارس حتی تنبیه به وسیله مشق و جریمه نوشتن هم تخلف محسوب میشود. در ماده ۷۷ آییننامه آمده است: «اعمال هر گونه تنبیه از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی برای تنبیه ممنوع است و در اعمال تنبیهات نباید بین دانشآموزان تبعیض و استثنایی قائل شد». در ماده ۷۶ آییننامه هم به نکات ریز دیگری درباره تنبیه و تذکر به دانشآموزان اشاره شده است از جمله این که: تذکر و اخطار شفاهی باید به طور خصوصی باشد و در صورت عمومی شدن، این تذکر باید فقط در حضور دانشآموزان کلاس مربوطه انجام شود و حفظ آبرو و عزت نفس دانشآموزان در بخشی از ماده ۸۱ آییننامه نیز مورد تاکید قرار گرفته است.
قانون تنبیه دانشآموزان شرایطی را برای مدیران مدرسه جهت تنبیه فراهم کرده است که شامل تذکر، اخطارشفاهی در حضور دانشآموزان، تغییر کلاس، اخطارکتبی، اخراج موقت و انتقال به مدرسه دیگر است.
به عنوان نمونه در مورد اخراج و انتقال دانشآموز به مدرسه دیگر علاوه بر این که باید در شورای مدرسه تایید شود، به موافقت آموزش و پرورش منطقه هم نیاز دارد؛ این مورد برای فردی انجام میشود که تمامی راههای تربیتی در موردش اجرا شده ولی کارساز نبوده است.در قانون به صراحت گفته شده است که تنبیه باید روشنگرایانه و آگاهانه باشد و شرایط روحی و جسمی، اجتماعی و سن دانشآموز مورد توجه قرار گیرد و تنبیه متناسب با تخلفی باشد که دانشآموز انجام داده است و از روی غرض نباشد.
روی دیگر سکه
و اما، یک خلاء قانونی که احتمالا کمتر بدان پرداخته شده است اینکه در چنین شرایطی دانش آموز با علم به این که تنبیه بدنی او در مدرسه جرم است، کسی حق ندارد از او تکلیف یا جریمه بیش از اندازه یا حتی معقول بخواهد و اخراج و محرومیت او از تحصیل نیز امری محال به نظر می رسد، به خود اجازه می دهد تا اندک قوانین و سختگیری های موجود در مدارس را نادیده انگارد و به همه چیز حتی حرمت معلم تعدی کند.
باید اضافه کرد که فشار مسئولان بالاتر در آموزش و پرورش مبنی بر بالا رفتن بازده و پایین آمدن افت تحصیلی باعث شده است تا مدیران مدارس، دبیران خود را تحت فشار مضاعف قرار دهند تا درصد قبولی کلاس را به هر شکل ممکن بالا ببرند. بدیهی است این موضوع از دید تیزبین دانش آموزانی که حقیقتا به دنبال تحصیل نیستند، پوشیده نمی ماند و عامل مضاعفی می شود بر گستاخی و هتاکی بیشتر آنها در ارتباط با دبیران و اولیای مدرسه.
متاسفانه یکی دیگر از عوامل بازدارنده نیز که در سال های گذشته همواره تکیه گاه مدارس در برخورد با دانش آموزان خاطی بود، این روزها کارایی خود را از دست داده است. خانواده که روزگاری موثرترین نقش را در شخصیت اجتماعی دانش آموزان داشت، متاسفانه اکنون بی تفاوت است. خانواده هایی که بعضا ناخواسته دانش آموزان زیاده خواه یا پرخاشگر تربیت می کنند و بار تربیت و کنترل آن ها را بردوش معلمی می اندازند که خود هزار و یک مشکل دارد.
بنابراین باید هر دو روی این سکه دردناک را با هم دید. صد البته تنبیه بدنی دانش آموزان غیرقانونی و غیر انسانی است و هیچکس آن را تایید نمی کند و مجرم باید مجازات و تنبیه شود اما این سوال مطرح است که چه ساز و کار تدوین شده و مشخصی برای کنترل، تشویق و احیانا تنبیه دانش آموزان، به خصوص دانش آموزان مسئله دار برای معلمان در نظر گرفته شده است تا با توسل به آن بتوانند به رسالت خطیر خود عمل کنند؟
تنها به عنوان نمونه می توان به کشورهایی اشاره کرد که این چالش را اینگونه رفع کرده اند که در قبال رفتارهای گستاخانه و مخرب دانش آموزان، والدین آن ها را جریمه نقدی می کنند و قانون همان قدر که قاطعانه حامی دانش آموز و والدینش است، معلم و شغل مقدسش را جدی می گیرد و به آن بها می دهد.اکنون بر کارشناسان و مسئولان آموزش و پرورش است که به جای اقدامات موردی و بعضا حتی پاک کردن صورت مسئله، آن را به معنای واقعی یک بار برای همیشه با یافتن راهکارهای علمی، منطقی و بومی، حل کنند.
کمربند، خط کش و ... ممنوع
برای تنبیه دانشآموزان استفاده از هرگونه ابزار خاصی که آسیبزا باشد و به آن فرد آسیب برساند و به عنوان نمونه استفاده از کمربند ، خط کش و گذاشتن خودکار لای انگشتان دانشآموز و هر چیز که جسم فرد را تحت تأثیر قرار دهد جزو تنبیهبدنی محسوب میشود و تخلف است.
در مورد حکم افرادی که تنبیهبدنی بر دانشآموزان انجام میدهند اعم از مدیر مدرسه، ناظم، معلم و مسئولان مدرسه با توجه به اینکه قانون این موضوع را ممنوع اعلام کرد و تخلف میداند، کسی که آن را نقض کند باید هیئت بررسی و تخلفات اداری برای وی تصمیمگیری کند و حکم صادر شود؛ این حکم شامل تذکر، اخطار، توبیخ و یا هر چیزی که قانون برای آن تصمیم گیرد، میشود.
با وجود این آیین نامه که به جزئیات توجه ویژه داشته است، این سوال مطرح می شود که چقدر این نکات در مدارس ما اجرایی می شود؟ و اصولا دانش آموزان و والدین تا چه میزان به حقوق خود آشنا هستند!
معلمانی با آستانه تحمل پایین
معلمان همیشه به اسطورههای صبر و از خود گذشتگی شهره بودهاند اما حالا چه اتفاقی افتاده که آستانه تحمل این اسوههای شکیبایی پایین آمده و در مقابل شیطنتهای کودکانه و دل ندادن برخی از آن ها به درس و مشق چنین واکنشهایی نشان میدهند؟ در حوزه علت جامعهشناختی تنبیهات بدنی دانشآموزان یک مدرس دانشگاه و رفتارشناس اجتماعی اعتقاد دارد که تنبیهات بدنی و کلامی نه تنها در زمان خودش بسیار آزاردهنده است که تا سالها تاثیراتش از ذهن کودک پاک نخواهد شد. مجید ابهری گفت: تحقیر، مقایسه، هتاکی و بددهنی از گروههای آزارهای کلامی، روحی و عصبی هستند که روان و اندیشه کودک را نابود میکنند. وی اظهار داشت: بیشک جریمه انجام ندادن تکالیف، فحاشی و ضربوشتم نیست .
تنبیهات فیزیکی در قالب سیلی، کشیدن گوش یا لگد و امثالهم، آثار جبرانناپذیری بر ذهن دانشآموزان میگذارد. هرچند خوشبختانه سطح آگاهی خانوادهها بسیار بالارفته و نیز روشهای نسبتا نوینی در نظام آموزشی برقرار شده است، اما هنوز به ندرت در برخی مدارس تنبیهات فیزیکی و کلامی مشاهده میشود. فرورفتن مداد در سر یک دانشآموز یا تنبیهی که باعث از کار افتادن دست و پای کودک شود، نه تنها از حیث جسمانی آن کودک را دچار آسیب میکند که از جهت روانی نیز تا سالها از ذهن کودک پاک نخواهد شد. وی پیشنهاد کرد: پیش از به کارگیری آموزگاران از آن ها تست روانشناسی، شخصیت و رشد اجتماعی گرفته و سپس برای آنها کلاسهای مدیریت هیجانهای رفتاری و کنترل خشم برقرار شود.
این جامعهشناس معتقد است که این گونه معلمان گرانی و مشکلات اجتماعی را بهانهای برای توجیه اینگونه رفتارها میدانند در حالی که کسی که پذیرفته تا معلم باشد باید با رافت و محبت با دانشآموزان خود برخورد کند. این شغل یک شغل عاشقانه است. اگر کسی تنها برای پول معلم میشود، نمیتواند وظایف آموزگاری را به درستی ایفا کند. اگر چه آموزش و پرورش وظیفه دارد تا به وضع اقتصادی زیرمجموعههای خود رسیدگی کند.
اما نکته پایانی که امروزه با ادله محکم و منطقی ثابت شده، این است که تحقیر و تنبیه نهتنها جواب نمیدهد که بهعنوان یک ضدتربیت عمل میکند و باعث نفرت از فرد مرتکب میشود و امروز در شرایطی که درصد اندکی از معلمان ما این چنین هستند باید سیستم مراقبتی و نظارتی فعالتری وجود داشته باشد تا شان و آینده دانشآموز در معرض خطر قرار نگیرد.