سرویس سیاست مشرق - افرادی که با نحوهٔ مدیریت کارگزارانیها آشنایی دارند، برایشان چندان عجیب نیست که مدیران، به بهانهٔ برونسپاری و واگذاری مسئولیتها به افراد زیر دست خود، از خود نفی مسئولیت کرده و با یک پرستیژ و حفظ شؤونات خودساخته، از مرکز به نظارت امور شهرستانها بپردازند.
این شیوهٔ مدیریت با دیدگاهی التقاط یافته از لیبرالییسم، سعی دارد با تکیه کردن بر توان ستادی ناکارآمد خود، کارهای کشور را پیش ببرد؛ اما راحتطلبی و آسانگرفتن امور توسط خود روحانی و مدیران ارشدش، با برخی از رفتارها و امارههایی در این چهارساله قابل پیگیری بوده است که با تمرکز بر سفرهای استانی روحانی، به مختصری از این موارد، در این نوشتار میپردازیم.
کیش پای ثابت سفرهای نوروزی
با نگاهی به سفرهای حسن روحانی به مناطق مختلف کشور، ما شاهد نوعی زمانسنجی هواشناسانه از سوی او هستیم. به طوریکه برنامهریزیها به شکلی پیش میرود که حتماً پروژههای مناطق خوش آب و هوا در ایام خاصی از سال قرار بگیرد.
بدون شک، این موضوع قابل کتمان نیست که در مسیر انجام پروژههای مصوب دولتی، برخی مشکلات و گرههای قانونی و یا رویهای به وجود میآید که نیازمند حضور فوری شخص رییسجمهور است تا با اعمال دستورات و نظارت از نزدیک، به رفع و فتق امور بپردازد و از سویی مخاطب دغدغههای مردمی نیز باشد. بسیار دور از ذهن است که بگوییم، به طور کاملاً تصادفی، تمام طرحهای مربوط به جزایر کیش و قشم، در ایام نوروز ضرورت بازدیدشان به وجود آمده است و تمام مشکلات این طرحها باید موکول به نوروز میشده است. برای مطالعه بیشتر به لینکهای (۱)، (۲) و (۳) مراجعه کنید.
سفر در وقت اضافه
برای مردمی که دورهٔ دولتهای نهم و دهم را (با تمام نقاط قوت و ضعفش) درک کرده بودند، پذیرش این موضوع که دولت نسبت به حوادث و بحرانهای طبیعی تقریباً بیتفاوت باشد بسیار سخت است. حوادثی مانند سیل در سیستان و بلوچستان، سیل و طغیان رودخانه در آذربایجان، پدیدهٔ گردوغبار در خوزستان در چند ماه گذشته رخ داد که در آن واکنشهای مثبتی از سوی دولت روحانی دیدهنشد.
همانطور که میدانیم حضور از نزدیک رییسجمهور در دل بحرانها علاوه بر فشار بر مسئولین، موجب دلگرمی مردم بحرانزده نیز میشود.
متأسفانه در این حوادث همانطور که از رویهٔ روحانی برمیآمد، صبری بر انواع صبر افزوده شد و دولت روحانی با صبر بر بحران و گذشت بیش از یک هفته از اوج شرایط بحرانی، شروع به پیگیری و سفر به مناطق بحرانزده نمود؛ که نه تنها موجب ناامیدی مردم از دولت تدبیر و امید شد، بلکه تجمعات اعتراضی و انتقادهای اجتماعی را برای دولت روحانی در پی داشت و از این رفتار دولت بیش از آن که تلقی خدمت شود، تلقی انتخاباتی و نمایشی شد. از سویی مهمترین مسئول حوزهٔ محیط زیست و معاون رییسجمهور یعنی ابتکار نیز به دلایل مختلف، سفر به خوزستان را به تعویق انداخت!
دمای هوای ۱۷+ درجه
انتظاری که از دولت به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور وجود دارد، این است که در خدمترسانی بین روستا و شهر، دارا و ندار، پایتخت و شهرستان تفاوتی قائل نشود. از سویی اغلب مردم نگاهشان به ریاستجمهوری به عنوان مسئولی بالادستی این است که با تلاش و مقابله با سرد و گرمهای مدیریتی با چنگ و دندان از منافع آنها دفاع و حداکثر تلاش را برای رفاه و آسایش ایشان انجام دهد. همهٔ این موارد توصیفی از مدیری مردمی، سختکوش و مقاوم است. حال وقتی به سیرهٔ مسافرتهای استانی دولت کنونی میرسیم، بسیاری از مواقع شاهد وجود کولرهای گازی با دمای بسیار خنک در محل سخنرانیها هستیم. به حدی که برای مراسمهای سخنرانی، تشکیلات سرمایشی در محل نصب میشود. پر واضح است دولتی که به دمای ۱۷ درجه عادت کرده، طاقت گرمای ۴۰ درجهٔ بلوچستان و خوزستان و یا سرمای منفی ده درجهٔ اردبیل را نخواهد داشت تا بتواند مدیریتی دقیق و در پس آن، نظارت دقیقی بر مسئولین استانیاش داشته باشد و به تسریع و تسهیل امور کمک نماید.
برای محققنشدن وعدههای انتخاباتی دولت روحانی لازم نیست به دلایل غیر طبیعی و خیالی متمسک شد، بلکه باید ایرادات را از میان پاستورنشینان و مدیران اجرایی ناکارآمد و خسته جستجو کرد. بدون شک تحریمهای ظالمانهٔ در ایجاد مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور تاثیرگذار بوده است، اما طبق اخبار و گزارشات شخص رییسجمهورِ دولت راستگویان، تمامی تحریمها برداشته شده است و این عامل اساسی (تحریمها) رفع شده است! اما سؤال اینجاست، پس از رفع تحریمها چه چیزی موجب این وضعیت بغرنج اقتصادی و چرخهٔ ورشکستگی کارخانههای قدرتمند تولیدی و افزایش سرسامآور بیکاری شده است؟ نگاهی به موارد بالا تنها بخشی از توصیفات نحوهٔ رفتار مدیریتی دولت یازدهم بوده است که ریشهٔ مشکلات را در مدیریت تنبل و خستهٔ موجود میداند.