سروس جهان مشرق - «عربستان سعودی مجبور است، به خواست آمریکا طلا و دلار خرج کند و بهای محافظت و پاسبانی آمریکا از ثروتش را پرداخت کند». این بخشی از مضمون یکی از سخنرانی های «دونالد ترامپ»، رئیس جمهوری آمریکا طی تبلیغات انتخاباتی اش در انتخابات ریاست جمهوری این کشور بود که به نظر می رسید، نه سعودی ها و نه جامعه بین المللی آن را جدی نگرفته بودند.
انتخابات برگزار و دونالد ترامپ در آن به پیروزی رسید و از اوایل سال جاری میلادی کلیدهای کاخ سفید را از سلف خود «باراک اوباما» تحویل گرفت و در راستای برنامه ها و سیاست هایی که اعلام کرده بود، سیاستگذاری برای ۴ سال آینده دولتش به ویژه در حوزه اقتصادی را در این اواخر آغاز کرد، سیاست هایی که از یک سو، از ذهنیت «تاجر پیشه» و باورهای «سود جویانه اش» و از سوی دیگر، از اعداد و ارقامی که وعده های آن را در دوران تبلیغات انتخاباتی اش داده بود، نشات می گرفت.
یکی از مهم ترین وعده های دونالد ترامپ طی سخنرانی که روز بیست و هشتم ماه فوریه مقابل اعضای کنگره ایراد کرد، به آمریکایی ها داده و به موجب آن متعهد شد، در صورت پیروزی در انتخابات یک میلیارد دلار از درآمدهای دولتش را به سرمایه گذاری در بخش ساختارهای زیر بنایی این کشور اختصاص دهد.
ترامپ در بخش دیگری از این سخنرانی خود تصریح کرده بود: آمریکا ۶ میلیارد دلار را در منطقه خاورمیانه هزینه کرده است، در حالی که اگر آن سرمایه را در اختیار داشتیم، می توانستیم با آن مبلغ دو یا سه بار کشور را تجدید بنا کنیم، به شرط آنکه رهبرانی آشنا به فن گفت و گو و مذاکره در راس امور باشند.
رئیس جمهوری آمریکا سخنان خود را با تاکید بر اهمیت بهره مندی از مهارت و تجربه گفت و گو و مذاکره در قراردادهای تجاری و مالی را این گونه به پایان رساند: باید قدرت گفت و گو و مذاکره با سران و مسئولان کشورهای ژاپن و عربستان سعودی را داشته باشید. آیا واقعا تصور می کنید، ما از عربستان سعودی محافظت و دفاع می کنیم؟ و آنها با تمام سرمایه و ثروتی که در اختیار دارند، بهایی در برابر آن به ما پرداخت نکنند؟
با استناد به وعده ها و تصریحات تاجر مآبانه دونالد ترامپ، می توان به راهبرد رئیس جمهوری جدید آمریکا در عرصه اقتصادی پی برد، آنجا که آوریل گذشته طی گفت وگو با خبرگزاری «رویترز» آشکارا از عربستان سعودی انتقاد کرد و گفت: عربستان سعودی با آمریکا تعامل بایسته را ندارد، چون واشنگتن اموال بسیاری را برای دفاع و حمایت از عربستان هزینه کرده، اما عربستان در قبالش بهایی پرداخت نکرده اند.
این اظهارات ترامپ، انتقادات پیشین وی طی رقابت های انتخاباتی اش در سال ۲۰۱۶ میلادی را در اذهان زنده می کند، آنجا که عربستان سعودی را متهم می کند، تعاملی عادلانه با آمریکا نداشته و هزینه دفاع و حمایت امنیتی آمریکا از این کشور را پرداخت نمی کند که اشاره ای ضمنی به ائتلاف و هم پیمانی تاریخی کاخ و سفید و آل سعود شمرده می شد و اساس آن بر دادن نفت عربستان در قبال بهره مندی از حمایت و دفاع آمریکا مبتنی بود.
اما از آنجا که ترامپ الزاما پرداخت بهای حمایت و دفاع از عربستان سعودی را در دریافت نفت سعودی ها محدود نکرده بود، به ویژه آنکه دولت جدید، در این برهه با ذخیره میزان قابل ملاحظه ای نفت و همچنین کشف مفادیری از این ماده در نقاطی از آمریکا بحران انرژی را با پشت سر گذاشته بود و مانند دولت پیشین در تنگنای تامین سوخت و انرژی مورد نیاز کشور نبود، لذا ترامپ راه دیگری را برای تسویه حساب بدهی های آل سعود به دولت آمریکا ابداع کرد که در فروش تسلیحات نظامی و امضای قراردادهای میلیارد دلاری با این کشور نمود پیدا می کرد.
ترامپ در حالی این مطالبات را بر سعودی ها مطرح می کرد که برخلاف ادعای ریاض مناسبات دو کشور، حتی پس از سفر شاهزاده «محمد بن سلمان»، وزیر دفاع و جانشین ولی عهد عربستان سعودی به واشنگتن و دیدار با رئیس جمهوری آمریکا و سر فرود آوردن در برابر باج خواهی های ترامپ که با کمک آنها می توانست به وعده های اقتصادی خود در داخل آمریکا عمل کند، باز رو به بهبود نگذاشت. این در حالی است که منابع رسانه ای انتظار داشتند، این دیدار اندکی از لحن تند و انتقادی ترامپ از عربستان سعودی بکاهد.
اکنون پس از گذشت حدود و ماه از آن سفر، نتایج دیدارهای بصورت گرفته، بین بن سلمان و ترامپ آشکار می گردد و باید آن را در لیستی بلند بالا از خریدهای تسلیحاتی عربستان سعودی از آمریکا ملاحظه کرد تا آشکار شود، ترامپ موفق شده، آل سعود را مجبور به پرداخت هزینه کردهایش کند، آن هم در برهه زمانی که رژیم سعودی برای جبران کسری بودجه، سیاست ریاضت اقتصادی را بر مردم عربستان تحمیل می کند و این جاست که دلیل سیاست آرام سازی و کاهش تنش ترامپ در قبال عربستان که در این اواخر شاهد آن بودیم، آشکار می شود.
آمار و ارقام تاکید می کند، آرام کردن ترامپ برای سعودی ها ۴۶۰ میلیارد دلار هزینه داشته که در قالب امضای بزرگ ترین قرارداد تسلیحاتی و سرمایه گذاری در ساختارهای زیربنایی آمریکا، به دونالد ترامپ پرداخت شده است.
کاخ سفید در بیانیه ای به اعلام توجیهات این کشور در قرارداد ۱۱۰ میلیارد دلاری روز گذشته و نیز توافق ۱۰ ساله ۳۵۰ میلیارد دلاری برای فروش تسلیحات این کشور به ریاض پرداخت.
خبرگزاری رویترز درباره این قرارداد به نقل از یک مقام مسئول آمریکایی در کاخ سفید نوشت: این قرارداد آخرین مراحل خود را پشت سر می گذارد و واشنگتن علی رغم دریافت مبلغ قرارداد اما به تدریج و در چندین نوبت به تجهیزات نظامی مذکور در آن دست می یابد.
به گفته این مقام مسئول آمریکایی رقم قرارداد امضا شده بین واشنگتن و ریاض هزینه تقریبا یک سوم وعده های ترامپ به مردم آمریکا در دوران رقابت و تبلیغات انتخاباتی اش را تامین می کند که رقم یک ترلیون دلار است و باید صرف ساختارهای زیربنایی فرسوده آمریکا شود.
به موازات آن آژانس خبری آمریکایی «بلومبرگ» نیز تاکید کرد: صرف نظر از قرارداد تسلیحاتی ۴۵۰ میلیارد دلاری امضا شده بین واشنگتن و ریاض، سعودی ها قصد دارند، بیش ۴۰ میلیارد دلار در بخش ساختارهای زیربنایی آمریکا سرمایه گذاری کنند و قرار است، طی سفر ترامپ به عربستان سعودی از آن رونمایی کنند.
به این ترتیب، این قرارداد نشان داد، ترامپ موفق شده، طی ۵ ماه اول ریاست جمهوری اش به یک سوم وعده های تبلیغات انتخاباتی اش به مردم آمریکا عمل کند و با واداشتن سعودی ها به سرمایه گذاری در ساختارهای زیر بنایی آمریکا، از یک سو به وعده نوسازی آنها عمل کند و از سوی دیگر، میلیون ها فرصت شغلی را برای شهروندان آمریکایی ایجاد کند.
سعودی ها در زمانی اقدام به امضای این قرارداد می کنند که عربستان بدترین وضعیت مالی و اقتصادی طول تاریخ خود را سپری می کند و نظام حاکم را وادار به فروش ۵ درصد از سهام شرکت نفتی «آرامکو» به عنوان مهم ترین سرمایه و ثروت ملی عربستان سعودی کند.
جدیدترین گزارش صندوق بین المللی پول تاکید می کند، در نتیجه کاهش بهای نفت به پایین تر از ۴۵ دلار در هر بشکه و ادامه این روند، شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس در سال ۲۰۱۶ میلادی متحمل حدود ۵۰۰ میلیارد دلار زیان مالی شدند که سهم عربستان سعودی از این رقم، ۱۵۰ میلیارد دلار بوده و ریاض را وادار به استفاده از ذخایر ارزی خود در بانک های خارجی از جمله آمریکا کرده که برآورده شده ۶۰۰ میلیارد دلار باشد و این بدین معناست که اگر روند نزولی قیمت نفت ادامه یابد و بهای یک بشکه نفت به پایین تر از بشکه ای ۴۰ تا ۵۰ دلار برسد و حکومت عربستان تدابیر جدی و سیاست های اقتصادی متناسب اتخاذ نکند، ۳ تا ۴ سال دیگر باید شاهد ورشکستگی اقتصادی کامل عربستان باشیم.
فاجعه اقتصادی و مالی که عربستان سعودی را تهدید می کند، زمانی بیش از پیش آشکار می شود که یادآوری کنیم که گزارش های رسمی سعودی تاکید می کند، تنها ۱۰ درصد درآمد سالیانه ناخالص ملی عربستان سعودی صرف اجرای طرح های رشد و توسعه می شود و ۹۰ درصد مابقی درآمدهای ملی این کشور هزینه بی بند و باری ها و اسراف شاهزادگان سعودی می شود.
به همین دلیل نظام حاکم چاره ای جز پیش گرفتن ریاضت اقتصادی نداشت و در اولین گام از اجرای این سیاست اقدام به حذف و کاهش مزایای کارمندان شاغل در پیکره نظام حکومتی این کشور که حدود ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر را دربر می گیرد و کاهش ۲۰ درصد حقوق برخی از مسئولان اجرایی عربستان و ۱۵ درصد اعضای کمیته موسوم به «هیأت بیعت» کرد.
آنچه بر وخامت این اوضاع می افزاید، درگیر بودن سعودی ها در ورطه یمن و تهدیدات منطقه ای که به اعتقاد مسئولان سعودی از سوی ایران و عراق و سوریه کشور عربستان و سلطنت آل سعود در این کشور را تهدید می کند و این رژیم حاکم را وادار به کاهش هزینه های دولت و رسیدگی به وضعیت معیشتی و اقتصادی مردم کند.
افشای هزینه استقبال از ترامپ
اما این پایان فاجعه برای مردم عربستان نبود، چون سندی به دست آمده که افشا می کند، دفتر سلطنتی عربستان ۶۸ میلیون دلار را به استقبال از رئیس جمهوری آمریکا و اجرای برنامه های تدارک دیده شده طی مدت حضورش در کشور عربستان، شامل برگزاری کنسرت، نور افشانی، برگزاری بازی های دوستانه فوتبال و بسکتبال بین یک تیم سعودی و آمریکایی و غیره اختصاص داده است.
فعالان عربستانی ضمن انتقاد از صرف چنین هزینه ای از سوی مسئولان حکومتی تاکید کردند، این مبلغ کلانی است که اگر در داخل سرمایه گذاری می شد، می توانست بخشی مهمی از معضل بیکاری جوانان عربستانی را حل کند.
بخشی از پروتکل های تشریفاتی تهیه شده برای سفر ترامپ و همراهانش به عربستان
اهداف سفر ترامپ به عربستان
تحولات امنیتی و سیاسی که به خصوص در ماه های اخیر منطقه و مشخصا در عراق و سوریه به سود محور مقاومت شاهد آن بوده، سوال های بسیاری را درباره واکنش دولت جدید آمریکا و راهبرد مورد استفاده ترامپ برای مقابله با این محور و تامین منافع تل آویو و واشنگتن به ویژه در آستانه سفر ترامپ به منطقه مطرح کرده است.
اگرچه اهداف این سفر متعدد و بی شمار است، اما با توجه به تحولات امنیتی و سیاسی ماه های اخیر منطقه، بدون تردید ترامپ در این سفر تلاش می کند، دو هدف اصلی و مهم را محقق کند:
یک: تشکیل ائتلافی صهیونیستی – عربی برای مقابله با پیروزی های محور مقاومت و گسترش نفوذ منطقه ای اعضای این محور از جمله ایران
دو: احیای شراکت راهبردی دو کشور که از زمان به قدرت رسیدن ترامپ، تضعیف شده بود، در حالی که شرایط اکنون اقتضا می کند، ترامپ این شراکت و هم پیمانی را به وضعیت سابق خود باز گرداند.
اهداف سعودی ها از سفر ترامپ
در این بین رژیم سعودی نیز برای این سفر اهمیت زیادی قائل است، چون اهداف متعددی را در پی آن جست و جو و تلاش می کند، آنها را محقق کند که مهم ترین آنها به شرح زیر می باشد:
- تاکید بر مرکزیت عربستان در جهان اسلام و جهان عرب، به ویژه از طریق برگزاری چندین اجلاس طی حضور ترامپ در عربستان و دعوت از سران شماری از کشورهای عربی جهت مشارکت در آنها
- همراه کردن ترامپ و اعراب جهت مقابله با نفوذ ایران در منطقه، آن هم در برهه ای که تنش شدیدی بر روابط دو کشور حاکم است، همچنین دستیابی به راه حل هایی برای بحران های منطقه به گونه ای که تامین کننده اهداف این کشور باشد
خلاصه سخن
بدون تردید آنچه در سطور بالا درباره قراردادهای امضا شده بین طرف سعودی و آمریکایی و باج دهی آل سعود و باج گیری رئیس جمهوری جدید آمریکا و همچنین اهداف وی از سفر به عربستان سعودی و اهداف عربستان سعودی از استقبال از وی گفته شد، نه موضوعی جدید غیر منتظره بود و نه راز سر به مهر که افشای آن موجب بهت و حیرت شود.
آنچه باید مورد تامل و بازنگری قرار گیرد، برخی سیاست هاست که نه تنها از مدارا و سکوت در برابر خصومت ورزی های رژیمی چون عربستان سعودی سخن می گویند، بلکه پا را از آن فراتر نهاده در این اواخر از سرگیری روابط با رژیم سعودی را زمزمه می کنند، رژیمی که کینه توزی و دشمنی اش با جمهوری اسلامی ایران چون روز روشن و انکار ناپذیر است.
سوال این است، آیا می توان از رژیمی درباره از سرگیری روابط سخن گفت که نه تنها خود در حال صف آرایی در برابر جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت است، بلکه با کمک دو متحد دیرین خود، آمریکا و رژیم صهیونیستی تلاش می کند با همراه کردن دیگر کشورها با خود ائتلاف و محوری علیه جمهوری اسلامی ایران تشکیل دهد؟ رژیمی که به دست نشاندگی و مزدوری اش برای رژیم صهیونیستی مباهات ورزیده و بی پروا و بی شرمانه از علنی کردن روابط و گسترش مناسباتش با صهیونیست ها سخن می گوید، چگونه می توان از عادی سازی روابط و از سرگیری مناسبات جمهوری اسلامی ایران با رژیم سعودی صهیونیستی سخن گفت؟