به گزارش مشرق، سرنوشت فیلم سینمایی «ویلاییها» بعد از جشنواره فیلم فجر سال گذشته ظاهراً ختم به خیر نشده است. فیلم مدتی قبل از انتخابات ریاست جمهوری روی پرده سینماها رفت و در هیاهوی تبلیغات انتخابات گم شد. اما بیمهریها محدود به این نیست.
اردیبهشت سال گذشته بود که تهیهکننده فیلم «ابد و یک روز» که در جشنواره فجر 94 با یک کارگردان فیلم اولی موفقیت چشمگیری دست پیدا کرده بود، تیم جدید خود را دوباره با کارگردان فیلم اولی به حوالی اندیمشک برده بود تا پروژۀ جدید خود را آغاز کند. گرمای خوزستان هرچند تیم و اعضا را کلافه میکرد اما چند ماه بعد در برج میلاد مشخص شد که روی کیفیت کار تأثیر چندانی نگذاشته است. چند بازیگر مطرح مانند خانمها پریناز ایزدیار، طناز طباطبایی و ثریا قاسمی تیم را همراهی میکردند. پروژهای که کارگردان آن خانم منیر قیدی در حال تجربه اول اثر سینمایی بلند خود بود.
در حوالی اندیمشک
در خبرهای مقدماتی و اولیه درباره این پروژه آمده بود که داستان ویلاییها در مورد خانوادههای تعدادی از فرماندهان جنگ است که در شهرکی در حوالی اندیمشک زندگی میکنند. خانوادههایی که زیر سایه جنگ و در نبود مردانشان که در خط مقدم به سر میبردند، فضا و زندگی خاص خود را داشتند. اینها همه نشانههایی بود مبنی بر اینکه فیلم قرار است یک روایت زنانه از جنگ و دفاع مقدس ارائه دهد. روایتی که باب آن با کتابهای دفتر ادبیات مقاومت و پایداری حوزه هنری باز و از قضا با استقبال خوبی هم در بازار کتاب مواجه شده است.
تصویربرداری در گرمای اردیبهشت و خردادماه اندیمشک به پایان رسید و در نهایت هم با ثبتنام درجشنواره فیلم فجر راهی این رویداد فرهنگی شد. حرف و حدیثهای اکرانهای خصوصی قبل از جشنواره حاکی از موفقیت نسبی فیلم در جذب مخاطبان خود بود.
حدس و گمانهای غیررسمی که در اکران عمومی جشنواره هم به واقعیت پیوست. «ویلاییها» در کنار «ماجرای نیمروز» تبدیل به یکی از دو پدیده جشنواره شده بود. همراهی آقای غلامعلی کویتیپور با قطعه معروف «یاران چه غریبانه» هم به این استقبال دامن زد. کویتیپور برای تیتراژ پایانی این فیلم، قطعه معروف خود را دوبارهخوانی کرده بود.
قربانیِ حسادت و جهالت
انتشار نام نامزدهای دریافت سیمرغ در بخشهای مختلف و بیمهری صورت گرفته به این دو فیلم هم دوباره نام آن را بر سر زبانها انداخت. انتقادات شدید اهالی رسانه نسبت به بیمهریهای صورت گرفته به این دو فیلم و از جمله ویلاییها امری نبود که در ایام جشنواره بر کسی پوشیده بماند. در نهایت هم واکنش خانم منیر قیدی کارگردان فیلم با انتشار یک نامه سرگشاده و انصراف از حضور در میان نامزدهای نهایی، حدس و گمان و حرف و حدیثها را به واقعیت تبدیل کرد. به گزارش مهر قیدی در بخشهایی از نامه خود آورده بود:
«حضور در هر رقابتی و تن دادن به قواعد داوری بخشی مهم از روحیه کمال طلبی و حتی جاه طلبی هر هنرمندی است. اما این حضور هنگامی ارزش دارد که در مواجهه با حسادت و جهالت و بلاهت و حذف، قربانی نشود. فیلمنامه ویلاییها روایتی است که به قدر بضاعت خود و به گواه آرا و نظرها و بازخوردهای متنوع، فروتنانه و بی ادعا بر دلِ مخاطبانِ أصلیِ آن نشسته است و سهمِ هنرمندانِ این فیلم را در ادایِ دِین به مقطعِ مهمی از تاریخ این سرزمین و به دست آوردن دلِ خانوادههای شهدا و جانبازانِ دریا دل برآورده کرده است.»
در نهایت سیمرغ بخش بهترین فیلم از نگاه ملی که قرار بود به این فیلم اعطا شود به «ماجرای نیمروز» داده شد. جایزهای که مسوولان جشنواره برای کشاندن تهیهکننده «ویلاییها» حتی دست به دامن رایزنیهایی در حد دفتر ریاست جمهوری هم شده بودند اما ملکان همسو با کارگردانِ خود حاضر به حضور در اختتامیه و دریافت این جایزه نشد تا در نهایت مسوولان جشنواره آن را به سیدمحمود رضوی بدهند. تهیهکنندهای که او هم مشمول بیمهری شده و نادیده گرفتن فیلمش در بخشهای مختلف، صدای منتقدان و اهالی رسانه را درآورده بود.
بعد از اتمام جشنواره، مقرر شد تا «ویلاییها» در اکران دوم نوروز روی پرده سینماها بیاید. فیلمی که در اکرانهای متعدد خصوصی مورد تأیید و تمجید مسوولان مختلف کشور قرار گرفته و آنها قولهای مساعدی برای کمک به این پروژه سینمایی به عوامل پروژه داده بودند. با این حال در بدترین زمان ممکن این فیلم روی پرده آمد. در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری که جز کمپینهای سیاسی و تبلیغاتی صدا به صدا نمیرسد. ویلاییها در اولین قدم به دلیل برنامهریزی نادرست ضربه میخورد.
تنها در میانۀ میدان
سوای این مساله، ظاهراً «ویلاییها» از تیزرهای تبلیغاتی رایگان رسانه ملی هم بهره چندانی نمیبرد. دو روز قبل مشخص شد که این فیلم در مقایسه با فیلم کمدی «گشت 2» ساخته آقای سعید سهیلی یک سوم تیزر رایگان دریافت کرده است. از سوی دیگر این فیلم در سهم سینماها برای اکران هم نسبت به دیگر آثار روی پرده، تعداد ناچیزی را به خود اختصاص داد. از ظواهر امر پیداست که این فیلم تاکنون کمتر از 20 سالن سینمایی را برای اکران به خود اختصاص داده است. رقمی که در مقابل سالنهای اختصاص یافته به بعضی آثار کمدی و طنز، تقریباً هیچ محسوب میشود.
نکته قابل تأمل در این میان، عدم حمایت و همراهی برخی نهادهایی است که چه در مرحله تولید و چه در مرحله مصرف باید حامی این گونه آثار و محصولات باشند. فیلمنامه این فیلم سالها دست به دست شده و در نهایت توسط نهادهایی که وظیفه حمایت از این آثار سینمایی را دارند رد میشده است. از سوی دیگر، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی که با بیش از یکصد سالن سینمایی قابلیت ایجاد یک جریان در پخش فیلمهای سینمایی را دارد هم، تاکنون نتوانسته نقش در خور توجهی برای حمایت از این فیلم قابل تقدیر ایفا کند. کاش مجموعه شرایط دست در دست هم میداد تا شرایط دیگری برای «ویلاییها» رقم میخورد.