به گزارش مشرق، اخیرا تلویزیون سلطنتی انگلیس (بیبیسی) فیلم مستندی درباره یکی از وابستگان نظری و عملی آمریکا به نام عبدالکریم سروش به نمایش گذارده که گویا مدت طولانی و با هزینه گزاف در حال ساخت آن بوده است. اگرچه از ساختار ضعیف فیلم، چنین هزینهای مستفاد نمیشود.
مستند یاد شده که عنوان «معرفت و مدارا» دارد، به طور گل درشتی به تبلیغ و پروپاگاندا برای عنصر مذبذب و وابستهای پرداخته که دیری است تاریخ مصرف آن به اتمام رسیده و مدتهاست که حتی در رسانههای حامیاش نیز سخنی از وی به میان نمیآید. او که زمانی با عناوینی همچون «تئوریسین و فیلسوف و روشنفکر دینی»، خطاب قرار داده میشد و در جریان فتنه ۸۸ نیز مجددا مطرح شد تا پیامهای اربابانش را راحتتر به عوامل فتنه منتقل سازد. در فیلم بیبیسی، در کارنامه دیروز و امروز، سروش همچون موجودی پریشاناحوال و ناآشنا به مسائل روز به نظر میآید.
این ویژگی آنگاه بیشتر خود را نشان میدهد که در مقابل دوربین تلویزیون سلطنتی انگلیس، با نادیده گرفتن بخش عظیمی از تاریخ تمدن اسلامی که حتی در آثار تاریخنگاران غربی نیز بر آن صحه گذاشته شده عوامانه از دوری دین اسلام و علم سخن میگوید و تئوریهای مردود شده فیلسوفان علمزده قرن ۱۹ را برای جهان قرن ۲۱ تجویز میکند تا ناآگاهی خود از بخش عظیمی از تحقیقات و پژوهشهای حوزه فلسفه علم در قرن اخیر را نشان دهد.
او در حالی از آزادی و بحث آزادانه سخن گفته و به وهن دین میپردازد که در طول این سالها به دعوت بسیاری از متفکرین و اندیشمندان و علماء برای بحث و مناظره علمی پاسخی نداده است و یا پس از روشن شدن مغالطههایش در محافل صاحبنظران، حاضر به عذرخواهی عمومی از افکار منحرفش نشده است.
اما علت همه این معلق زدنها و بر کوس بیسوادی نواختنها، در همان نخستین فصلهای مستند یاد شده، روشن میشود. آنگاه که بیبیسی از جایزه موسسه ماسونی بیلدربرگ به نام «اراسموس» میگوید که در سال ۲۰۰۴ به پاس خدمات سروش توسط بنیانگذار این بنیاد صهیونی به وی اعطا شد. در واقع «عبدالکریم سروش» آخرین کسی بود که در هنگام حیات بنیانگذار کلوب سری و ماسونی بیلدربرگ و با تصویب شخص وی «جایزه اراسموس» را دریافت کرد.
اما در فیلم یاد شده، بیبیسی نشان نداد که سه گزارش استراتژیک ایالات متحده که در سال ۱۹۹۶ توسط «شورای روابط خارجی آمریکا»، سال ۱۹۹۹ از سوی سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و در سال ۲۰۰۳ در «پنتاگون» تهیه شد، پیشبینی میکرد که تا سال ۲۰۱۰ (یعنی سال پس از فتنه ۸۸)، ساختار اسلام سیاسی و نظام جمهوری اسلامی ایران فرو خواهد ریخت و در هر سه گزارش از «عبدالکریم سروش» و اعضای «حلقه کیان»، به مثابه شرکای آمریکا در طرح براندازی جمهوری اسلامی نام برده شد.
البته در همان سال ۲۰۰۴، سروش پیش از دریافت جایزه «اراسموس» با وزیر امور خارجه آمریکا در دولت رونالد ریگان یعنی جرج شولتز (همان طراح برنامه معروف صهیونیستی براندازی نظام جمهوری اسلامی موسوم به «استراتژی شولتز»)، دیدار کرد و به وی اطمینان داد که اصلاحات سکولار در ایران «برگشتناپذیر» است. همان روز، یک تحلیلگر بلندپایه «پنتاگون» گفت که سروش گزینه ما برای تحقق پروژه رفرم در ایران است و «او در انتظار زمان مناسب به سر میبرد»!