سرویس جهان مشرق - در واپسین ساعات دیشب عربستان سعودی و جمهوری مصر و امارات متحده عربی و بحرین اعلام کردند که مناسبات دیپلماتیک خود با دولت قطر را قطع میکند. با توجه به ماهیت منازعات منطقه ای و سابقه تحولات راهبردی خاورمیانه به نطر می رسد با وجودی که منازعه قطر با کشورهای عربی، منازعه ای چندوجهی است، اما سرنوشت ساز ترین تنشها در رسیدن تعاملات منطقه ای به این مرحله بین قطر و عربستان در جریان است. این موضوع را میتوان در بیانیه صادر شده از سوی امارات متحده عربی مبنی بر توجیه قطع مناسبات دیپلماتیک خود با قطر ملاحظه کرد که صراحتاً تنش موجود میان عربستان و قطر را عامل این اقدام ابوظبی معرفی می کند.
براساس اقدامات بیسابقه چهار کشور عربی که پیش از این بر پایه هیچ کشوری حتی رژیم صهیونیستی نیز اعمال نشده، آنها 48 ساعت به هیئتهای دیپلماتیک قطر اجازه دادند از این کشورها خارج شوند. همچنین هیچ یک از شهروندان قطری اجازه ورود به امارات متحده عربی را نخواهند داشت و افراد مقیم و مسافر در این کشور نیز تنها 14 روز برای درک امارات فرصت دارند. دولت امارات همچنین مانع از سفر شهروندان اماراتی به قطر یا اقامت در این کشور و حتی عبور از این کشور خواهد شد.
این اقدامات همچنین شامل محسوس شدن تمامی گذرگاههای دریایی و هوایی میان قطر و کشورهای چهارگانه طی 24 ساعت در برابر رفت و آمدهای به قطر خواهد بود و از عبور وسایل نقلیه قطری در این کشورها جلوگیری عمل خواهد آمد. عربستان سعودی همچنین در اقدامی مجزا، پروانه کاری شرکتهای رسانهای قطع و از جمله شبکه الجزیره در این کشور را باطل و دفاتر آن را مسدود کرد. سازمان حمل و نقل عمومی عربستان سعودی از ارگانها و دستگاههای حمل و نقل این کشور خواست هر چه سریعتر حمل و نقل کالا و مسافر را به مقصد یا از مبدا قطر متوقف کنند.
بر اساس قوانین بینالمللی، قطع مناسبات دیپلماتیک و اخراجی دیپلماتها بین کشورها بالاترین سطح از تنش موجود در مناسبات بین آنها قبل از آغاز جنگ است، با این وجود دیپلماتهایی که بر اساس ماده شماره 9 توافقنامه وین به عنوان عناصر نامطلوب شمرده شدند ، باید با کمال احترام بر اساس مواد شماره 39 و 44 همین توافقنامه خاک کشور مذکور را ترک کنند. ریاض و متحدانش همچنین استفاده قطر از حریم هوایی آن ها را نیز ممنوع اعلام کرده اند.
شیب تنش ریاض- دوحه به سمت جنگ افروزی جدید
عربستان سعودی در حال حاضر تمامی کانالهای میانجیگری در رابطه با حل و فصل سیاسی این بحران را مسدود کرده است تا اینگونه وانمود کند که این تنش میتواند منجر به اعلام جنگ بر ضد قطر شود. این در حالی است که جنگ تبلیغاتی گسترده بین رسانه های دو طرف آنها را در مسیر بی بازگشت قرار داده است. علاوه بر این که لابی های دو طرف در آمریکا نیز نهایت تلاش خود را برای پیشبرد این جنگ تبلیغاتی به کار گرفته اند.
انفجار احتمالی اوضاع میتواند به از بین رفتن شورای همکاری خلیج فارس منجر شود، به ویژه در شرایطی که عربستان سعودی با تلاش برای تشکیل ائتلافی نظامی بزرگتر خود را بینیاز از این شورا می داند. برخی بروز این تنش ها را با دوره قبل از اشغالگری عراق در کویت در جنگ دوم خلیج فارس مشابه توصیف می کنند. گرچه در حال حاضر مناسبات تا این حد بحرانی نشده، اما هیچ سیگنالی مبنی بر خوش بینی نسبت به کشیده نشدن اوضاع به آن سطح وجود ندارد.
شاید چیزی که باعث شد عربستان تنش موجود را اینگونه پیش ببرد، بحران این کشور در عدم مهار گزینههای موجود در قبال ایران است. ریاض با وجود نزدیک به 30 ماه جنگ در یمن و مداخله گسترده مالی و تسلیحاتی در سوریه یا حضور نظامی در بحرین و دخالت های گسترده در عراق موفق به تحقق دستاوردی در راستای منافع خود نشده و نتوانسته جبهه ای را به نفع خود از دست ایران خارج کند، این در حالی است که قطر با پیوستن به مذاکرات با ایران و روسیه زیر چتر ترکیه حاشیه امنیت خوبی برای خود ایجاد کرده است. علاوه بر اینها قطر در چهارچوب نفوذ خود در میان جماعت اخوان المسلمین خود را در موازنه های منطقه ای از عربستان قوی تر تصور می کند.
عبدالباری عطوان نویسنده و تحلیلگر سرشناس عرب در این زمینه به صراحت گفت: ما امروز در بحرانی واقعی به سر می بریم که ممکن است همه منطقه را به جنگ بکشاند. به گفته عطوان، علت واقعی برخورد عربستان با قطر این است که قطر بدنبال تقویت روابط خود با ایران است و از نظر سعودی هرگونه نزدیکی روابط کشوری با ایران ممنوع است.
وی به جنگ رسانهای موجود میان دو طرف اشاره و تاکید کرد: ما دیگر جنگ نمی خواهیم و نمی خواهیم که قراردادهای تسلیحاتی برای مثال برای جنگ علیه یمن و جنگ علیه ایران هزینه شود. اگر جنگ می خواهید بروید با اسرائیل بجنگید. چرا با یکدیگر می جنگید و یکدیگر را ویران می کنید؟
این تحلیلگر مسائل بینالمللی با اشاره به عربستان و متحدانش افزود: اسرائیل دوست و هم پیمان (آنها) شده است و (آنها می گویند که) در صورت موفقیت ائتلاف عربی تشکیل شده زیر نظر ترامپ در اجلاس ریاض، اسرائیل در کنار ما با ایران خواهد جنگید. (از نظر آنها) اسرائیل دیگر دشمن نیست و بخشی اساسی از منطقه خواهد شد و چه بسا آن را وارد اتحادیه عرب کنند. حقیقت این است.
بازی دو سر باخت تنش آفرینی جدید در منطقه
این تنش آفرینی گرچه ضربات متعددی به دوحه وارد می کند، اما بنا به دلایل مختلف در چارچوب منافع ریاض نیز نخواهد بود، با بازی دو سر باخت عربستان در مقابل قطر ، اقدام این کشور در بستن تنها مرز زمینی با قطر، آن را عملا تبدیل به جزیره ای بدون ارتباط خاکی با دنیا خواهد کرد. قطر تنها یک مرز زمینی دارد. به این ترتیب تنها مرز قطر به مسیرهای دریایی و هوایی با ایران منحصر خواهد شد. هواپیمایی قطر سالانه 165 هزار پرواز به بیش از 150 مقصد در دنیا دارد. اکنون تنها راه پرواز هواپیماهای این کشور از فراز آسمان ایران خواهد بود. علاوه بر اینها اقدام عربستان باعث نزدیکتر شدن بیشتر مقامات دوحه به ایران و ترکیه می شود و این چیزی است که در راستای منافع عربستان نیست.
از سوی دیگر کنار گذاشتن نیروهای مبارز قطری در یمن ریسک بزرگی برای ریاض به شمار می آورد، چرا که بیشتر این نیروها، نیروهای آموزش دیده و در سطح بالای آموزشی و تسلیحاتی هستند و نقش حیاتی در این جبهه ایفا میکنند. خروج آنها از یمن میتواند طی هفته های آینده موازنه ها را به نفع حوثی ها و کمیته های مردمی یمن تغییر دهد.
توطئه آمریکایی در بحران جدید منطقه ای
در طرف مقابل این درگیری ها آمریکا و خوی کاسب کارانه ترامپ قرار دارد. اظهارات وزیر خارجه آمریکا در استرالیا مبنی بر دعوت دو طرف برای حل مشکلات از طریق گفتوگوها و سستی واشنگتن در اقدام عملی برای کاهش تنشها میان دو طرف نشان میدهد که آمریکا به دنبال باج خواهی از طرفین در چارچوب این تنش آفرینی است. به همین علت بود که یک مقام امنیتی سابق رژیم صهیونیستی قطع روابط عربستان و چند کشور عربی با قطر را در راستای سیاست خارجی رئیس جمهور آمریکا در خاورمیانه دانست.
به نظر میرسد کشورهای عربی منطقه بار دیگر دانسته یا ندانسته در بازار آمریکا بازی میکنند و تنشی را رقم می زنند که قطعا خودشان برنده آن نخواهند بود. البته شاید این استدلال درست به نظر برسد که واشنگتن در اوج بهرهبرداریهای سیاسی و اقتصادی خود از بحران موجود، مانع از بروز جنگ میان آنها خواهد شد ، اما نباید این نکته را نادیده گرفت که ترسیم نقطه بیبازگشت در این بحران به حدی دقیق است که شاید مقامات آمریکا در ارزیابی دقیق آن درست عمل نکنند و جنگ ناخواسته دیگری در منطقه محاسبات آنها را به هم بریزد.