به گزارش مشرق به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری،امیر سرتیپ بازنشسته سیاوش جوادیان، فرمانده اسبق قرارگاه عملیاتی آجا در غرب كشور از حضور آیتاللهالعظمی خامنهای در مناطق عملیاتی غرب كشور خاطراتی بیان کردند.
عراق هم میدانست
منطقهی غرب كشور ما نزدیكترین نقطهی ایران به بغداد است و از طریق این منطقه و شهرهای قصر شیرین و مهران، راه دسترسی به بغداد بهخوبی وجود دارد. صدام هم خوب میدانست كه ما توانایی داریم كه آنچنان بغداد را مورد تهدید قرار دهیم كه سرنوشت جنگ را عوض كنیم. بر همین اساس ارتش صدام قدرت پدافند مستحكمی را شكل داده بود و نیروهای بسیاری را سازماندهی كرده بود و در هجوم سراسری كه به منطقهی غرب كشور داشت ارتفاعات و نقاط استراتژیك را تصرف كرد. در واقع اهمیت این منطقه از لحاظ تأمین امنیت كشور و از طرف دیگر حضور نیروهای صدام و منافقین بهخوبی مشهود بود.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع در تاریخ 60/2/7 برای بازدید از مناطق عملیاتی غرب به سنندج آمدند. بنده آن زمان مسئول عملیات لشكر 28 سنندج بودم. از آنجا به همراه ایشان عازم مریوان شدیم. به دلیل شرایط خاص منطقه شبها حركت نمیكردیم. در طول روز هم در بین مریوان و سنندج پایگاههایی تأسیس شده بود و افرادی عهدهدار حفظ امنیت در نقاط كور مسیر بودند. در بین راه با حضرت آقا دربارهی حفظ امنیت مسیر گفتوگو میكردیم كه ایشان پیشنهاد دادند در یكی از نقاطی كه احتمال كمین دشمن وجود داشت، پایگاه ایجاد كنیم. ما هم دستور ایشان را اجرا كردیم. البته بعدها دقت ایشان در این مورد بهخوبی برای ما روشن شد، چرا كه ما قبلاً هم از آن نقطه آسیب دیده بودیم و با تأسیس پایگاه در آن نقطه شرایط امنیت بهخوبی فراهم شد.
پیشنهاد حضرت آقا مبنای حركت شد
در زمانی كه رهبر معظم انقلاب در مریوان بودند، بنا شد كه همراه ایشان برای بازدید به سمت ارتفاعات پایین دِزلی مریوان و ارتفاعات مشرف به سلیمانیهی عراق برویم كه طی عملیاتی تازه تصرف كرده بودیم. هنگام حركت، یك گروه پنجاه نفری متشكل از نیروهای سپاه و ارتش و ژاندارمری آمده بودند. به پیشنهاد من، تنها فرمانده لشكر و فرمانده سپاه به همراه آقا رفتند و باقی نیروها در دزلی ماندند. در همین هنگام جنگندههای عراقی، دزلی را بمباران كردند و توپخانهی ما را زدند كه هفت هشت نفر شهید و مجروح شدند.
ایشان پس از بازدید از منطقه و در هنگام بازگشت به مریوان در ماشین فرمودند كه تصرف این نقطه میتواند یك مبنای حركت برای شما باشد و باید روی آن كار كنید. به موجب همین فرمایش، طرحی به نام «محمدرسولالله» تهیه كردیم و در دیماه سال شصت با همكاری فرمانده سپاه مریوان -حاج احمد متوسلیان- و فرمانده سپاه پاوه -شهید همت- و حمایت فرماندار پاوه -شهید ناصر كاظمی- و با حضور شهید بروجردی این طرح را اجرا كردیم. این اولین عملیات منظم نیروهای اسلام علیه نیروهای بعثی در مناطق بیاره و تویره و شمال سلیمانیه بود. در این عملیات 132 نفر از نیروهای دشمن اسیر گرفتیم و امكانات دو تیپ عراق نصیب ما شد. این تدبیر رهبر انقلاب باعث شد كه صدام چند تیپ از تیپهای گارد مخصوص و مرزی خود را در منطقه مستقر كند و این امر موجب شد كه فشار نیروهای عراقی مستقر در جنوب بر روی رزمندگان ما كم شود.
استقرار در مرز
در چهار سال آخر جنگ، من به عنوان نمایندهی نیروی زمینی در شورای عالی دفاع حضور پیدا میكردم و گزارش جبههها را خدمت حضرت آقا میدادم كه آن هنگام رئیسجمهور و رئیس شورای عالی دفاع بودند. در مرداد ماه سال 67، كه سال پایانی جنگ تحمیلی بود، ارتش عراق از پدافند متحرك استفاده میكرد. بیراه نیست اگر بگویم كه حضرت آقا به صورت شبانهروزی در واحدها و قسمتهای عملیاتی بودند. چندین بار در بیاناتی كه در جمع رزمندگان داشتند، آنان را تشویق به پیشروی كردند. حتی هنگامی كه قطعنامه 598 پذیرفته شد، تدبیر ایشان این بود كه همهی نیروها جلو بروند و در مرز استقرار پیدا كنند.
منطقهی غرب كشور ما نزدیكترین نقطهی ایران به بغداد است و از طریق این منطقه و شهرهای قصر شیرین و مهران، راه دسترسی به بغداد بهخوبی وجود دارد. صدام هم خوب میدانست كه ما توانایی داریم كه آنچنان بغداد را مورد تهدید قرار دهیم كه سرنوشت جنگ را عوض كنیم. بر همین اساس ارتش صدام قدرت پدافند مستحكمی را شكل داده بود و نیروهای بسیاری را سازماندهی كرده بود و در هجوم سراسری كه به منطقهی غرب كشور داشت ارتفاعات و نقاط استراتژیك را تصرف كرد. در واقع اهمیت این منطقه از لحاظ تأمین امنیت كشور و از طرف دیگر حضور نیروهای صدام و منافقین بهخوبی مشهود بود.
حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع در تاریخ 60/2/7 برای بازدید از مناطق عملیاتی غرب به سنندج آمدند. بنده آن زمان مسئول عملیات لشكر 28 سنندج بودم. از آنجا به همراه ایشان عازم مریوان شدیم. به دلیل شرایط خاص منطقه شبها حركت نمیكردیم. در طول روز هم در بین مریوان و سنندج پایگاههایی تأسیس شده بود و افرادی عهدهدار حفظ امنیت در نقاط كور مسیر بودند. در بین راه با حضرت آقا دربارهی حفظ امنیت مسیر گفتوگو میكردیم كه ایشان پیشنهاد دادند در یكی از نقاطی كه احتمال كمین دشمن وجود داشت، پایگاه ایجاد كنیم. ما هم دستور ایشان را اجرا كردیم. البته بعدها دقت ایشان در این مورد بهخوبی برای ما روشن شد، چرا كه ما قبلاً هم از آن نقطه آسیب دیده بودیم و با تأسیس پایگاه در آن نقطه شرایط امنیت بهخوبی فراهم شد.
پیشنهاد حضرت آقا مبنای حركت شد
در زمانی كه رهبر معظم انقلاب در مریوان بودند، بنا شد كه همراه ایشان برای بازدید به سمت ارتفاعات پایین دِزلی مریوان و ارتفاعات مشرف به سلیمانیهی عراق برویم كه طی عملیاتی تازه تصرف كرده بودیم. هنگام حركت، یك گروه پنجاه نفری متشكل از نیروهای سپاه و ارتش و ژاندارمری آمده بودند. به پیشنهاد من، تنها فرمانده لشكر و فرمانده سپاه به همراه آقا رفتند و باقی نیروها در دزلی ماندند. در همین هنگام جنگندههای عراقی، دزلی را بمباران كردند و توپخانهی ما را زدند كه هفت هشت نفر شهید و مجروح شدند.
ایشان پس از بازدید از منطقه و در هنگام بازگشت به مریوان در ماشین فرمودند كه تصرف این نقطه میتواند یك مبنای حركت برای شما باشد و باید روی آن كار كنید. به موجب همین فرمایش، طرحی به نام «محمدرسولالله» تهیه كردیم و در دیماه سال شصت با همكاری فرمانده سپاه مریوان -حاج احمد متوسلیان- و فرمانده سپاه پاوه -شهید همت- و حمایت فرماندار پاوه -شهید ناصر كاظمی- و با حضور شهید بروجردی این طرح را اجرا كردیم. این اولین عملیات منظم نیروهای اسلام علیه نیروهای بعثی در مناطق بیاره و تویره و شمال سلیمانیه بود. در این عملیات 132 نفر از نیروهای دشمن اسیر گرفتیم و امكانات دو تیپ عراق نصیب ما شد. این تدبیر رهبر انقلاب باعث شد كه صدام چند تیپ از تیپهای گارد مخصوص و مرزی خود را در منطقه مستقر كند و این امر موجب شد كه فشار نیروهای عراقی مستقر در جنوب بر روی رزمندگان ما كم شود.
استقرار در مرز
در چهار سال آخر جنگ، من به عنوان نمایندهی نیروی زمینی در شورای عالی دفاع حضور پیدا میكردم و گزارش جبههها را خدمت حضرت آقا میدادم كه آن هنگام رئیسجمهور و رئیس شورای عالی دفاع بودند. در مرداد ماه سال 67، كه سال پایانی جنگ تحمیلی بود، ارتش عراق از پدافند متحرك استفاده میكرد. بیراه نیست اگر بگویم كه حضرت آقا به صورت شبانهروزی در واحدها و قسمتهای عملیاتی بودند. چندین بار در بیاناتی كه در جمع رزمندگان داشتند، آنان را تشویق به پیشروی كردند. حتی هنگامی كه قطعنامه 598 پذیرفته شد، تدبیر ایشان این بود كه همهی نیروها جلو بروند و در مرز استقرار پیدا كنند.