به گزارش مشرق، متن زیر یادداشتی از حجت الاسلام داود مهدوی زادگان است که در ادامه می خوانید؛
کار بست استعاری « آتش به اختیار » در سخنان اخیر مقام معظم رهبری، موجی از مباحث را پیرامون این اصطلاح به راه انداخته است. این امر من را وا داشت با تأملی در قرآن کریم به این موضوع بپردازم. با اندک تامل به آیات شریفه دریافتم بسیاری از آیات خطاب به مسلمین از همین باب است؛ یعنی از باب آتش به اختیار.
آنگاه که قرآن کریم همه را در موعظه واحد، دعوت به قیام می کند یک نفره و دو نفره : «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَی وَفُرَادَی ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا »ٍ [سوره سبأ : ۴۶]؛ وقتی که از مومنین خواسته شده آنچنان که عیسی بن مریم به حواریون خطاب کرد شما نیز انصار الله شوید : «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ کَمَا قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوَارِیِّینَ مَنْ أَنْصَارِی إِلَی اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ » [سوره الصف : ۱۴]؛ وقتی که از مسلمانان می خواهد که هر چه می توانید مجهز شوید تا به این وسیله دشمنان خدا به وحشت و ترس بیافتند : « وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ » [سوره اﻷنفال : ۶۰]؛ وقتی که از مسلمانان خواسته شده در راه خدا با کسانی که قصد جنگ با شما را دارند بجنگید و البته نباید در این مقاتله تعدی و افراط کنید : « وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ » [سوره البقرة : ۱۹۰]؛ و آنگاه که می گوید حکم قصاص بر شما واجب شد : «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِصَاصُ فِی الْقَتْلَی الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَی بِالْأُنْثَی » [سوره البقرة : ۱۷۸] .
این آیات شریفه نمونه ای از فرامین قرآنی با مضمون آتش به اختیار است. قطعاً آن دسته از صاحب نظران که معتقدند قرآن کریم فاقد فلسفه سیاسی است و از هیچ الگوی حکومتی سخن به میان نیاورده است، نباید با چنین برداشتی از قران کریم مخالفت بورزند. شاید به همین خاطر است که با فرض تاریخی بودن قرآن کریم، سعی در غیر فعال کردن چنین برداشتی را دارند. ولی به هر حال با چنین دیدگاهی، گریزی از این برداشت نیست. و اینجا است که پیوند فکری اندیشه سکولار با باور گروه های جهادی سلفی آشکارمی گردد.
زیرا فعالیت این گروه ها فاقد هرگونه فلسفه سیاسی و اندیشه حکومتی است. درست مانند گروه خوارج در صدر اسلام که از اندیشه حکومتی بی بهره بودند و در عین حال، خود را به صورت جمعی یا انفرادی مکلف به اجرای احکام اسلام می دانستند.
با وصف این، نباید گمان کرد که با فرض حکومت در قرآن کریم، جایی برای چنین برداشتی (آتش به اختیار در قرآن کریم) باقی نمی ماند. بلکه می توان همین برداشت را از آیات شریفه داشت ولی ذیل مفهوم ولایت. زیرا هیچ منافاتی ندارد که مقام ولایت - همچون فرمانده نظامی _ برای گشایش امور، چنین فرمانی را صادر کند. چنان که حوزه عمومی با همین محتوی تعریف می شود؛ یعنی فعالیت جمعی در اموری که به موجب قانون در اختیار مردم گذاشته شده است. بنابر این، می توان گفت که آیات شریفه حامل حکم آتش به اختیار است؛ لیکن مهار یا مدیریت این حکم در دست مقام ولایت است. این چنین نیست که قرآن کریم این حکم را مستقل از امر ولایت تشریع کرده است. به همین دلیل است که حضرت وصی امیر المومنین علی علیه السلام با خوارج جنگید و آنان را سرکوب کرد. زیرا خوارج حکم قرآنی آتش به اختیار را مستقل از ولایت عمل می کرد.
نتیجه آن که مفهوم آتش به اختیار قابل استخراج از آیات شریفه زیادی است. زیرا این مفهوم فی نفسه امر نامعقولی نیست. هنگامی آتش به اختیار سر از هرج و مرج جوی در می آید که در چارچوب امر ولایت نباشد. اما با فرض سیطره ولایت، فرمان آتش به اختیار منجر به هرج و مرج نمی شود.