گروه جنگ نرم مشرق- برج گرنفل در لندن در هفته گذشته طعمه حریق شد که این آتش سوزی وسیع در این برج 24 طبقه آن هم در نیمههای شب که تقریباً همه خواب بودند، فاجعهای را رقم زد که با گذشت یک هفته هنوز از کشتههای دقیق آن خبری در دست نیست.
اما در این میان رفتار رسانههای فارسی زبان خارج از کشور در قبال این حادثه قابل بررسی است؛ از جمله این رسانهها بیبیسی فارسی است که چند ماه قبل در قبال حادثهای مشابه در تهران یعنی آتشسوزی ساختمان پلاسکو همه توانش را صرف بهرهبرداری علیه جمهوری اسلامی و در راستای اهداف رسانهای خود کرد.
بررسی شیوه پردازش و خبررسانی در حادثه گرانفل در شبکه بیبیسی فارسی در واقع نمایی واضح از خبررسانی جهتدار و متأثر از اهداف سیاسی در این شبکه انگلیسی را نشان میدهد و البته گذری هر چند کوتاه نیز میتواند بر شیوههای عملیات روانی این شبکه بر افکار مخاطبانش داشته باشد.
یک خبر عادی بدون هیچ پوشش ویژه
بیبیسی فارسی که عموماً عادت دارد در حوادث پرمخاطب و پر سر و صدا در اولین اقدام صفحهای ویژه در سایت خود تشکیل داده و در بخشهای مختلف شبکه تلویزیونی خود نیز جایگاهی خاص به اخبار حادثه اختصاص میدهد، در قبال حادثه برج گرانفل نه تنها هیچ کار ویژهای نکرد، بلکه خیلی عادی در میان خبرهای عمومیاش به پوشش این حادثه پرداخت. در واقع بیبیسی وقتی نیاز به جوسازی رسانهای و بعد از آن استفاده از فضای عملیات روانی بعد از یک حادثه و اخبار مربوط به آن دارد، به امکانات ویژه برای پوشش خبری میپردازد و در غیر این صورت رویکرد حداقلی را در پیش میگیرد.
این در حالی است که این حادثه با وجود مجروحان و کشتهشدگان ایرانی و افغانستانی حاضر در این برج و همچنین مشابهت آن به حادثه پلاسکو و همچنین وسعت فاجعه برای مخاطب فارسی زبان از اهمیتی کمی برخوردار نبود.
فراوانی اخبار مربوط به این حادثه نیز در سایت، تلویزیون، صفحه تلگرام و... بیبیسی فارسی نیز هیچ تناسبی با وسعت حادثه نداشته و هماکنون اگر نام برج گرنفل را در سایت این شبکه جستجو کنیم، متوجه میشویم که در مقابل خبرهای مربوط به حادثه پلاسکو نسبتی در حدود یک به ده دارد!
جایگذاری اخبار حادثه در سایت بیبیسی نیز با سانسور زیاد همراه بوده و غیر از دقایقی کوتاه، تیتر یک بیبیسی به خبر آتش سوزی اختصاص نیافته است. در حال حاضر نیز که هنوز اخبار نهایی در مورد کم و کیف حادثه و کشتهها مشخص نشده و بسیاری در تعقیب اخبار مربوط به حادثه هستند، به سختی میتوان در صفحه اصلی سایت بیبیسی ردی از حادثه گرانفل پیدا کرد. در مورد کانال تلگرامی بیبیسی هم وضعیت به همین منوال بود و در طول چند روز گذشته با دقت سعی شد، هیچگاه خبر مربوط به برج گرنفل به عنوان خبر آخر کانال باقی نماند!
تقلیل ماجرا با استفاده از واژهها
پوشش خبرهای مربوط به آتش سوزی برج گرانفل از بُعد استفاده از کلمات، تیترها و توصیفات نیز در بیبیسی قابل بررسی است. با کمی دقت میتوان فهمید که همه خبرهای این شبکه چه در حوزه مکتوب، چه تصویری و چه صوتی عموماً با واژه تکراری «آتش سوزی گرنفل» مورد استفاده قرار گیرد و هیچ پسوند و پیشوندی که باعث بزرگ نشان دادن ماجرا باشد، در تیترها و حتی در متن خبرها استفاده نشود؛ این در حالی است که از لابهلای خبرهای مربوط به این حادثه میتوان به خوبی فهمید که آتش سوزی گرنفل در واقع یک فاجعه بوده که حالا به لطف سانسورهای خبری سعی در تقلیل ابعاد آن وجود دارد.
همین شبکه انگلیسی در مواجهه با آتش سوزی ساختمان پلاسکو، به یکباره دایره واژگانش وسعت پیدا کرد و با انواع و اقسام پسوندها و پیشوندها سعی در بحرانی نشان دادن حادثه و تعمیق ابعاد آن داشت؛ «فاجعه پلاسکو»، «آوار پلاسکو»، «ویرانه پلاسکو» و... فقط بخشی از واژههای استفاده شده توسط خبرنگاران بیبیسی در حادثه پلاسکو بود.
فرار به جلو و مقایسه با پلاسکو
بعد از انتشار اخبار آتشسوزی برج گرانفل در لندن اولین چیزی که در ذهن هر مخاطبی خطور میکرد، مقایسه این اتفاق با حادثه پلاسکو بود که فقط چند ماهی از آن گذشته بود. آنچه در اینجا پیشبینی میشد این بود که علیرغم همه جوسازیهای رسانههای فارسی زبان و بهویژه همین بیبیسی در تخریب مدیریت شهری در حادثه پلاسکو، حالا باید منتظر همان سطح از فاجعه یا حتی بسیار بدتر از آن در حادثه لندن بود!
اتفاقی که در عمل نشان داد احتمالاً گرانفل در عمل یک فاجعه واقعی است. در این بین بیبیسی زودتر از همه خودش دست به انتشار مطالبی در مقایسه این دو حادثه زد تا جهت مقایسه محتمل را خودش هدایت کند. هرچند در این دست مطالب هم باز بیبیسی مانند هر بار دیگری که از ترس گیر افتادن، نمیخواهد خودش مستقیم وارد ماجرا شود، مطلب را از زبان کاربران فضای مجازی و مخاطبان منتشر کرد، اما مقایسه جهتدار بیبیسی بیش از هر چیز حمله پیشدستانه به مدیریت شهری تهران در حادثه پلاسکو بود. انتخاب گزینشی پیامها با چند محور «غیر اخلاقی بودن مقایسه و بهرهبرداری سیاسی»، «محکوم نمودن مدیریت شهرداری تهران در ماجرای پلاسکو» نشان میداد که بیبیسی به شدت از فراگیر شدن این مقایسه و جهتگیری آن علیه مدیریت شهری لندن ترس دارد.
بیبیسی در این مقایسه صدا و سیما را هم بی نصیب نگذاشت و از زبان کاربران فضای مجازی، صدا و سیما را متهم نمود که در حادثه پلاسکو ضعیف عمل کرده، اما در حادثه گرانفل پوشش فعال و لحظهای دارد!
نگاهی به متن پیامهای کاربراین فضای مجازی که در واقع نوعی فرافکنی است، نشان میدهد که این افراد بی توجه به وجود به بیش از بیست شبکه سراسری در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، در حوادثی همچون پلاسکو انتظار دارند تا برنامههای مربوط به کانالهای تخصصی و موضوعی هم قطع شده و به جای برنامه کودک به پوشش زنده حادثه بپردازند و در حوادثی مثل گرانفل بخشهای خبری و شبکه خبر نیز به کار عادی خود ادامه داده و از پوشش مستقیم پرهیز کند! به عبارتی دقیقتر مقایسه این تعداد شبکه صدا و سیما با یک شبکه به نام بیبیسی در واقع مغالطهگری در این موضوع است و این کار با انتخاب گزینشی بیبیسی از میان پیامهای کاربران شبکههای مجازی کاملاً قابل مشاهده است.
مقایسه برخورد خبری بیبیسی فارسی با دو حادثه مشابه برج گرانفل و ساختمان پلاسکو نشان میدهد که گرفتن ژست بیطرفی توسط بیبیسی عوامفریبی بیش نیست.