به گزارش مشرق، شبح قاچاق باز هم بر سینمای ایران سایه انداخته است. هیولایی خفته که هر از گاهی بیدار میشود، تاراج میکند و دوباره به خواب میرود؛ بیآنکه کسی کاری به کارش داشته باشد! فقط در همان چند روزی که هیولا در هزارتوی مناسبات پیدا و پنهان سینما جولان میدهد، آنهایی که طعمهاش شدهاند داد و فریادی راه میاندازند و ... بعد همه منتظر میمانند تا ببینند سری بعد که هیولا دوباره به شهر فرهنگ برگردد، قرعه بهنام چه کسی میافتد تا قربانی شود!
قاچاق محصولات فرهنگی و از جمله فیلمهای داخلی و خارجی، ماجرای تازهای نیست و دهها سال است که فضای فرهنگی ما با آن درگیر است. اما مدتی است که شکلی از قاچاق که مرموز و خطرناکتر به نظر میرسد در این عرصه به وجود آمده؛ حدود یک دهه است که نسخه غیرقانونی برخی از فیلمهای در حال اکران، در کف خیابان منتشر میشود.
این جریان از سال ۸۶ آغاز شد و به قدری اوج گرفت که تقریبا همه فیلمهای درحال اکران گرفتار آن میشدند. به محض اینکه فیلمی روی پرده میرفت، سیدی همان فیلم، آن هم دقیقا روبروی سینمای نمایشدهندهاش با قیمتی کمتر توسط دستفروشها عرضه میشد!
البته در آن مقطع، نهادهای مسئول با اقداماتی قاچاق فیلمهای درحال نمایش را مهار کردند، اما ریشهکن نشد. به طوری که باز هم برخی مقاطع، بعضی از فیلمها لو میرفتند.
قاچاق فیلمهای روز سینمای ایران، از اواخر سال ۹۵ باز هم شدت گرفت. با این تفاوت که این بار، برخی از فیلمها قبل از نمایش عمومی به طور قاچاق به پیادهروها راه یافتند!
اواخر سال گذشته فیلمهای «یک دزدی عاشقانه»، «فروشنده»، «ابد و یک روز» و «عصبانی نیستم» به طور غیرقانونی به بازار آمدند. امسال هم فیلمهای «گشت ۲»(همزمان با اکران) و «۵۰ کیلو آلبالو» دچار این وضعیت شدند.
قاچاق فیلمها به این دلیل که موجب خسارت دیدن صاحبان آثار میشود، مخرب و منفی است، اما نگرانکنندهتر این است که این مسئله، نشانه آشکاری از اختلال در دستگاه نظارتی و مدیریتی سینماست.
اما قاچاق فیلمهای در حال نمایش چگونه اتفاق میافتد؟ این مسئله چه تأثیری بر فرهنگ عمومی ما دارد؟ چگونه میتوان مانع از انتشار نسخه غیرقانونی آثار شد؟
در این مجموعه گزارش، در پی یافتن پاسخ این پرسشها هستیم. با ما همراه باشید.
قاچاق؛ ابزار تخریب
قاچاق در همه جا صرفا جنبه اقتصادی دارد. یعنی گروهی از افراد یا جریانها وقتی امکان فعالیت تجاری یا داد و ستد کالا از راههای قانونی را ندارند یا روشهای مجاز را پرهزینه میبینند، به روشهای غیرقانونی رو میآورند. اما در عرصه فرهنگ، مسئله فراتر از کسب منافع مالی است و گاهی جنبه سیاسی یا تخریبی هم پیدا میکند. این مسئله درباره انتشار نسخه غیرقانونی فیلمهای روی پرده پررنگتر است.
به طور مثال، در سال ۸۹ جو کاذبی میان فیلمهای «جدایی نادر از سیمین» و «اخراجیها۳» به وجود آمد و رقابت این دو فیلم، به نوعی تقابل سیاسی و جناحی تبدیل شده بود. به ویژه اینکه فیلم «اخراجیها ۳» رویکردی انتقادی به فتنه سال ۸۸ و برخی از نامزدهای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری داشت. اما وقتی فیلم مسعود دهنمکی از فیلم اصغر فرهادی در گیشه سبقت گرفت، ناگهان نسخه قاچاق «اخراجیها ۳» وارد بازار شد.
این اتفاق، سال ۹۱ هم برای فیلم «قلادههای طلا» رخ داد. در آن مقطع نیز این فیلم به خاطر محتوای سیاسی و نگاهی که به فتنه سال ۸۸ داشت، با واکنشهای تخریبی مواجه شد. یکی از آن واکنشها، انتشار نسخه غیرقانونی، قبل از ورود این فیلم به شبکه نمایش خانگی بود.
محمد خزاعی، تهیهکننده فیلم «قلادههای طلا» در این باره به گزارشگر کیهان میگوید: «این فیلم، یکی از قربانیان قاچاق است. در آن زمان، درست قبل ازاینکه نسخه قانونی «قلادههای طلا» وارد بازار شود، قاچاقی منتشر شد. البته آن موقع فیلمها از روی پرده کپی میشدند، اما الان با فناوریهای جدیدی که وارد سینماها شده، این مشکل حل شده و دیگر نمیتوان فیلمی را از روی پرده سرقت کرد.»
وی درباره علت اصلی قاچاق فیلمها در دوره کنونی اظهار میکند: «در حال حاضر باید جریان قاچاق فیلم را درون خود سینما جستوجو کرد. مثل گذشته نیست که از روی پرده یا با سرقت دیویدی فیلمهای قاچاق صورت گیرد. امروز نظام توزیع، پخش و نمایش و مراکز سینمایی منشأ قاچاق فیلمهای درحال اکران هستند و خارج از این محدوده نیست.»
سه منشأ اصلی لو رفتن فیلمها
مرتضی رنجبران، نویسنده و کارشناس سینما که در زمینه قاچاق فیلم کار پژوهشی انجام داده و کتابی هم درباره این موضوع نوشته که بزودی منتشر خواهد شد، درباره منشأهای انتشار نسخه غیرقانونی محصولات سینمایی به گزارشگر کیهان میگوید: «یک منشأ واحد را نمیتوان نام برد. باید دید نسخه فیلم به دست چه کسانی میافتد.
در سالهای قبل، عمدتا وقتی فیلمها در اختیار جشنوارههای خارجی قرار میگرفتند نسخه قاچاق آنها منتشر میشد. به طور مثال، چند سال قبل یکی از فیلمها که قصد حضور در جشنواره فیلم برلین را داشت با پرداخت شش میلیون تومان به یکی از افرادی که در یکی از پُستهای بینالمللی فعال بوده، قاچاق شد. فیلمهای ایرانی قاچاق شده که دارای زیرنویس انگلیسی هستند مشخص است برای جشنوارههای خارجی ارسال شده بودند و از آن طریق منتشر شدهاند.»
وی دبیرخانه جشنوارههای داخلی را نیز یکی دیگر از راههای انتشار غیرقانونی فیلمها میداند و بیان میکند: «فیلمهایی که برچسب «نسخه بازبینی» روی تصویر آنها دیده میشود هم یا از دبیرخانه جشنوارههای داخلی بیرون آمدهاند یا از برخی نهادها و سازمانها. سالها قبل، یکی از فیلمسازهایی که فیلمش قاچاق شده بود از رئیس وقت بنیاد سینمایی فارابی شکایت کرد، چون فیلم وی از دبیرخانه یکی از جشنوارههایی که توسط این نهاد برگزار میشد، لو رفته بود. البته آن قضیه در نهایت با وساطت حل شد.»
رنجبران، درباره سومین و اصلیترین منبع انتشار غیرقانونی فیلمها هم میگوید: «منشأ اصلی انتشار فیلمها در سالهای اخیر، برخی از نهادها و سازمانها هستند. واقعیت این است که امروز دیگر نهادهای مرتبط با سینما چندان مطمئن نیستند و گاهی فیلمهایی که به آنها امانت سپرده شده است، توسط برخی از مدیران و خانواده آنها دست به دست میشود و در نهایت سر از کف خیابان درمیآورد!»
وی تصریح میکند: «باید نهادهایی که نسخههای غیرقانونی از آنها بیرون میآیند پاسخگو باشند و به طور جدی مورد سوال قرار گیرند. همچنین خود فیلمسازها نیز نباید اعتماد کنند و حتما در مراحلی که فیلم به سازمانها یا نهادهای مرتبط با سینما سپرده میشود نماینده گروه تولید فیلم در جلسات کارشناسی حضور یابد و پس از جلسه، فیلم را همراه خود ببرد و نگذارد که فیلمها دست افراد متفرقه باقی بماند.»
نقش آقازادهها در قاچاق فیلم
آقازادهها لقبی است که به غیر از عرصههای سیاسی و اقتصادی وارد مناسبات سینمایی هم شده است. به طوری که فرزند برخی از مقامات یا شخصیتهای سیاسی نیز به سرمایهگذاری و تهیهکنندگی محصولات سینمایی ورود کردهاند. اما به جز این، پای آقازادهها به قاچاق فیلمها هم باز شده است.
مرتضی رنجبران، نویسنده و پژوهشگر سینما در این باره به گزارشگر کیهان میگوید: «نسخه امانت داده شده به نهادها و سازمانهای مرتبط با سینما، گاهی دست به دست میشود و ممکن است این وسط دست برخی از آقازادهها هم بیفتد. کما اینکه درباره یکی از فیلمهایی که اخیرا در حین اکران قاچاق شد این اتفاق افتاد و یکی از آقازادهها در صفحه اینستاگرامش فیلمی را منتشر کرد که همراه دوستانش در حال تماشای همان فیلم در منزلشان هستند!»
سعید سعدی، تهیهکننده سینما نیز بر میانجیگری برخی آقازادهها در انتشار نسخه قاچاق فیلمها صحه میگذارد میگوید: «گاهی فیلمها را به مدیران میسپاریم تا ببینند و نظر بدهند یا درباره آنها تصمیم بگیرند. آقای مدیر هم فیلم را با خانوادهاش میبیند و خانواده هم فیلم را به دوستانشان میدهند و به همین ترتیب دست به دست میشود تا نسخه قاچاق آن بیرون بیاید!»
علیرضا بهرامی، نویسنده و کارشناس فرهنگی هم در بخشی از نامه سرگشاده خود خطاب به وزیر ارشاد نوشته است: «آیا صحت دارد که فیلمهای اکران نشده در وزارت ارشاد این دولت، توسط برخی آقازادهها، در برخی میهمانیهای خصوصی جمعی، بهعنوان یک جذابیت به نمایش گذاشته میشوند؟ در صورت صحت، چگونه و چرا؟!»
انفعال نهادهای صنفی؛ عامل گسترش قاچاق
یکی از عواملی که زمینه گسترش قاچاق محصولات فرهنگی را فراهم میکند، ضعف و انفعال نهادهای صنفی است. خانه سینما یکی از این نهادهاست که میتواند در این زمینه نقشآفرینی کند. کارکرد و وظیفه اصلی این تشکیلات، حمایت از منافع سینماگران است. به همین دلیل هم انتظار میرود که در مواردی چون انتشار نسخه غیرقانونی فیلمها، خانه سینما برای حمایت از منافع صاحبان آثاری که هدف قاچاق قرار گرفتهاند واکنش مناسبی نشان دهد. اما آنچه اتفاق افتاد، سکوت خانه سینما در مقابل قاچاق برخی از فیلمهای اخیر بود.
سعید سهیلی که نسخه قاچاق فیلم او منتشر شده است، در گفتوگویی تصویری با اشاره به سکوت خانه سینما و کانون کارگردانان در مواجهه با این موضوع، اظهار میدارد: «سینمای ایران هدف تهدید قاچاق قرار میگیرد، اما نه پیگیری میکنند، نه بیانیه میدهند، نه به پلیس زنگ میزنند و نه به صاحب کالا و اثر زنگ میزنند.»
وی تصریح کرد: «وقتی میبینم من که عضو کانون کارگردانان هستم و این کانون هیچ حمایتی از من نمیکند، پس کارتش را لازم ندارم.»
سهیلی پس از آتش زدن کارتهای عضویت در کانون کارگردانان و خانه سینما میگوید: «چرا این کارتها باید در جیب من سنگینی کند؟»
این کارگردان همچنین با اشاره به صدور بیانیه تشکر خانه سینما از وزیر ارشاد هم بیان میکند: «همانطور که وزیر وقتی از هنرمندان پوزش میطلبد سریع بیانیه میدهند و از آن تشکر میکنند از من که عضو خانه سینما هستم هم حمایت کنند.»
البته اعتراض سهیلی به خانه سینما برای وی عواقبی هم در پی داشت. به طوری که خانه سینما در واکنش به سهیلی، عضویت وی در کانون کارگردانان را لغو کرد.
پس از آتش زدن کارت عضویت در خانه سینما توسط سعید سهیلی، حمید فرخنژاد نیز در انتقاد از بیاعتنایی خانه سینما نسبت به حقوق سینماگران و سکوت در مقابل قاچاق فیلمها یادداشتی را منتشر کرد.
این بازیگر در یادداشت خود نوشته است: «تصاویری دیدم که در آن سعید سهیلی جلوی دوربین کارت عضویتش در خانه سینما و کانون کارگردانان رو آتش زد و خلاص. به سعید سهیلی حق میدهم و متاسفم برای خودمان که عادت کردیم فقط زمانی لب به اعتراض بگشاییم که مشکلی برای خودمان پیش بیاید و در بقیه موارد مشکل سایرین به ما ارتباطی ندارد. آن روز که برای باز شدن این نهاد صنفی عزیز فریاد میزدیم فکر نمیکردم، شرح وظیفهاش به مراسم کفن و دفن هنرمندان محدود شود.»