سرویس جهان مشرق - اهمیت عملیات قدس در نتایج آن است. این عملیات برای اولین بار کسانی که با موضوع فلسطین تجارت میکردند را رسوا کرد و حاضران در کنار ملت فلسطین و فعالان بر ضد آن را مشخص کرد. به همین علت ناگزیر باید صفبندیهای جدیدی در راستای مواضع ارزشی و متعالی در میان رویکردهای طایفه ای و مردم شناختی ایجاد شود.
هنگامی که رژیم صهیونیستی در سال 1969 کنترل قدس را در دست گرفت، گولدا مائیر نخست وزیر این رژیم گفت که شب را نخوابیده و منتظر بوده که ارتش های عربی در مرزهای فلسطین موضع گیری کنند، اما بعد از اینکه این اتفاق بدون هیچ واکنشی انجام شد، وی گفت: ما میتوانیم هر کاری انجام دهیم.
امروز رژیمهای عربی و دولتهای عربی نشان دادند که فکر گولدا مائیر درست بوده است. خجالتآور است که بگوییم حتی محکوم کردن لفظی اقدامات اشغالگرانه رژیم صهیونیستی در قدس به تاریخ پیوسته و دیگر صورت نمی گیرد.
فلسطینیها باید از این رژیم ها انتظار چه چیزی را داشته باشند؟ امروز میبینیم که برخی جنبشها و احزاب که طی دهه های گذشته خود را در دفاع از مسایل مردمی و امت اسلامی از جمله موضوع آرمان فلسطین صادق نشان می دادند، سکوت کرده اند. به عنوان مثال جنبش النهضة در تونس سکوت کرده و رهبر این جنبش که عادت داشت به هر مناسبتی بیانیههایی را منتشر کند ، چیزی از عملیات قدس و بسته شدن مسجدالاقصی نمیگوید. راشد الغنوشی حتی پا را فراتر گذاشته و خواستار دادن حق اقامت به فلسطینی ها شده و می گوید که این موضوع میتواند دولتی دموکراتیک را تشکیل دهد که فلسطینیها و اسرائیلی ها در کنار هم زندگی کنند. این چیزی است که ریاض الشعیبی رئیس حزب البناء از الغنوشی نقل کرده است. این موضوع دیدگاهی کاملا مغایر و عقب نشینی از دیدگاه تشکیل دولت مستقل و آزاد فلسسینی در اراضی تاریخی فلسطین است.
نمی توان این سکوت را به مشغول شدن رژیم های عربی به مشکلات داخلی خود و خفت و خواری گسترده در موقعیت آن ها دانست. بلکه این موضوع را باید به آن چیزی دست داد که برای منطقه تهیه شده و در حال حاضر با عنوان " معامله قرن " از آن یاد میشود. درست نیست بگوییم که تمامی دولتها و احزاب عربی مشغول اوضاع داخلی خود هستند ، چرا که اتخاذ یک موضع سیاسی نسبت به حوادث قدس چیزی از آن ها کم نمی کند ، مگر اینکه توافقهای از پیش تعیینشدهای صورت گرفته باشد مبنی بر اینکه آنها در قبال اقدامات صهیونیستها سکوت کنند. اقداماتی که بستن مسجد قبة الصخره تنها مقدمه ای برای آن است.
دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا دو ماه پیش به ریاض سفر کند و معاملههای هنگفتی را با این کشور امضا کرد که تنها منحصر به فروش تسلیحات و قراردادهای سرمایهگذاری در آن نمیشود، بلکه شامل معاملههای سیاسی است که با حضور 50 تن از مقامات عربی و اسلامی به امضا رسیده و شامل بدترین و خطرناکترین تحولات نسبت به آینده نزدیک منطقه است. چیزی که از این توافقنامهها و معاملههای سیاسی مشخص شده ، گرایش کامل به سمت عادیسازی علنی سیاسی و فرهنگی و اقتصادی با رژیم صهیونیستی است که رهبری آن برعهده عربستان قرار دارد. حمله به فلسطینیها و نوار غزه و کرانه باختری با مشارکت رسمی عربی جهت مهاجرت دادن آنها به سمت صحرای سینا و اردن و مناطق دیگر برای توسعه بیش از پیش رژیم غاصب صهیونیستی بخشی از آن چیزی است که برای آینده برنامهریزی شده است. عملیات قدس که شهدای فلسطینی و اهالی شهر ام الفحم در داخل اراضی فلسطینی سال 48 انجام دادند، واکنشی اولیه در زمان مناسب بود که تأکید کرد که قدس مانند تمام مناطق دیگر فلسطین همچنان در وجدان تمامی فلسطینیها و عربها و مسلمانان آزاد زنده است.
مسئولیت این عملیات را هیچ سازمان عملیاتی بر عهده نگرفت، علاوه بر این که یک اقدام انفرادی با تصمیم سه جوان مذکور نیز نبود که در واکنش به جنایتهای اشغالگران ظالم بر ضد ملت فلسطین صورت گرفته باشد، بلکه احتمالاً نتیجه هماهنگیهای داخلی و خارجی بین جریانهای مقاومت بود که هیچ راه دیگری غیر از مقاومت و مبارزه برای آزادسازی اراضی خود نمیبینند. جریانهای مسلط در جهان سعی دارند از اختلافات مذهبی و فرقهای و دینی برای فتنهانگیزی و ایجاد درگیری میان مسلمانان و مسیحیان ، عربها و غیر عربها ، اهل تسنن و شیعیان و حتی در داخل اهل تسنن و ... سوء استفاده کنند. درگیریهایی که امروز در میان عربستان و متحدانش و قطر و متحدانش رخ داده است ، بخشی از این رویکرد است. ما باید اعتراف کنیم که آنها تا حد زیادی در اجرای این پروژه موفق بودند، این موضوع به علت ذکاوت و قوی بودن آنها نیست ، بلکه به این علت است که در میان ما تعدادی افراد کودن و مزدور وجود دارند که مسیر این توطئهها را آسان کرده و تمامی مطالبات آنها را اجرا میکنند. در همین راستا موشه یعلون وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در گذشته با اشاره به داعش و گروه های امثال آن گفته بود که تغییراتی در استراتژی اسرائیل شکل خواهد گرفت که بر اساس آن عربها و مسلمانان از طریق ایجاد گروهکهای قتل و کشتار و جنایت به نام دین با یکدیگر مبارزه خواهند کرد و همدیگر را خواهند کشت.
نمیتوان این توطئههای فریبکارانه را بدون انتقال درگیریها به اراضی دشمن و تمرکز ضربات بر ضد اهداف اسرائیلی به شکست کشاند. این روش تنها راه وحدت بخشیدن مجدد به امت پاره پاره اسلام در پشت یک هدف بزرگ است. غربی ها و صهیونیست ها سعی دارند دشمن اصلی مشترک بین عربها و مسلمانان را با دشمنان توهمی جایگزین کنند، این موضوع از طریق نمایندگان منطقهای آنها و ماشین تبلیغاتی گسترده آنها صورت میگیرد که دوست را دشمن و دشمن را دوست معرفی می کنند. کشیده شدن به سمت این توطئهها نیز خدمت در راستای پروژههای آنها است.
به همین علت است که میگوییم اهمیت عملیات قدس در نتایج آن است. این عملیات برای اولین بار تاجران آرمان فلسطین را رسوا و حامیان این آرمان و دشمنان و توطئه چینان ضد آن رامشخص کرد. بنابراین باید صفبندیهای جدیدی را بر مبنای مواضع اصولی نسبت به گرایشهای فرقهای و مردمشناختی ایجاد کرد.