سرویس سیاست مشرق - جریان اصلاحات آشکارا از کابینه پیشنهادی دولت دوازدهم انتقاد میکند و در این راستا نگرانی خاصی نیز نسبت به آینده و شکست ائتلاف میان اعتدالگرایی و اصلاحطلبی دارد.
در همین زمینه روزنامه ابتکار نوشت: «اکنون از زمان اعلام کابینه شاهد زاویهای بین بدنه اصلاحطلبی با اعتدالیون (حلقه نزدیک به دولت) هستیم و برخی این نگرانی را پیش میکشند که آیا اساسا این امکان وجود دارد که جریان اعتدالی زیر بیرق اصلاحات سیاستورزی خود را در سال ۱۴۰۰ پیش ببرد یا نه؟»
این روزنامه در گفتگو با فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاح طلب به بررسی انشقاق میان اعتدالگرایان و اصلاحطلبان پرداخت و بیان کرد: «بر اساس یک جبر تاریخی میان اصلاحطلبان و جریان اعتدالگرا یک پیوند استراتژیک به وجود خواهد آمد، اما اگر شرایط شرایط عادیتری باشد و گروههای سیاسی بسته به توان و ظرفیت خود در انتخابات شرکت کنند از آنجایی که جریان اعتدال هر چند تلاش کرد خود را به عنوان یک جریان سوم جا بیندازد و امکانپذیر نبود، طبیعتا اعتدالیون اگر هم بخواهند کنش سیاسی انجام دهند باید زیر سایه یا لوایح اصلاحطلبان باشند یا اینکه تلاش کنند خودشان را به راست و محافظهکاران میانی نزدیک کنند و با آنها یک پیوندی را برقرار کنند. در شرایط عادی اصلاحطلبان به دلیل رهبری، ایدئولوژی، مانیفست، چارچوبهای سیاسی و هواداران گستردهای که دارند طبیعتا استقلال خودشان را در کنش سیاسی حفظ خواهند کرد.»
روزنامه ابتکار این سئوال را مطرح می کند که «چنانچه جدایی یا مرزبندی سیاسی بین دو جریان اعتدالگرا و اصلاحطلب صورت گیرد، این مسئله پیش میآید که آیا جریان اعتدال ظرفیت و توان آن را دارد که در ادامه کار و هم در تداوم کار دولت در این چهار سال و هم در افق ۱۴۰۰ کند.»
زاهد ادامه میدهد: «چنانچه وضعیت کنونی را در نظر بگیریم، بسته به شرایطی که با آن مواجه هستیم این راه در مسیر این دو جریان قرار میگیرد که به صورتی تعاملی اختلافات محسوس را رفع کنند. باید در نظر داشته باشیم، جریان اعتدال بیش از آنکه یک گفتمان باشد، بیشتر یک منش و روش سیاسی است. در حالیکه جریان اصلاحات و محافظهکار جریانهای ریشهدار، عمیق، تاریخی با پتانسیل اجتماعی بسیار بالاتری هستند. با توجه به این شرایط است که جریان اعتدال دست پایین را خواهند گرفت و به صورت ژلاتینی یا خودشان را باید به اصلاحطلبان نزدیک کند یا به محافظهکاران.»
ابتکار در این عرصه از یک نگرانی شدید خبر میدهد که حاکی از بیاعتمادی اصلاحطلبان به حسن روحانی است. با توجه به اتفاقات سیاسی که در کابینه دولت دوازدهم و همچنین انتخابات هئیت رئیسه مجلس شورای اسلامی افتاد این جریان نسبت به اینکه روحانی در انتخابات سال ۱۴۰۰ به چه سمتی حرکت خواهد کرد، دچار شک و تردید جدی شده است.
اصلاحطلبان بیان می کنند که در چنین فضایی البته یک نگرانی دیگر با توجه به شرایطی که پیش آمده وجود دارد و آن رابطه بین دو جریان اصلاحطلبی و گفتمان اعتدالگرایی در افق ۱۴۰۰ است و حل این معادله که بین این دو جریان در آن برهه زمانی چه چشماندازی میتوان متصور شد. موضوعی که بیش از پیش شعار با روحانی تا ۱۴۰۰ را به چالش میکشد و اینگونه بیان میکند که چندان نمیتوان به چنین خط مشی تا این زمان امیدوار بود.
با این حال اصلاحطلبان در یک حالت دوگانه گرفتار آمدهاند. از یک سو خود را شریک دولت و عملکرد او میبینند که تماما از آن حمایت کردهاند و از سوی دیگر این بیم را دارند که با وجود اینکه برخی ازنیروهای آنها در دولت همراه روحانی هستند اما در انتخابات ریاست جمهوری آینده چرخشی را در جهت مخالف خود یعنی به سمت نیروهای اصولگرایی که این جریان آنرا اعتدالی میخواند، حرکت کند.
فیاض زاهد در این مورد میگوید: «در یک نگاه سطحی آنچه که در ۱۴۰۰ نگرانیها را ایجاد میکند این است که آیا تیم روحانی و اعتدالیون تمایل دارد که این پرچم را به دست جریان اصلاحطلب و نماینده شاخص آن آقای اسحاق جهانگیری بسپارد و یا علاقمند است که این پرچم را به دست جریان محافظهکار اعتدالی بریده از تندروها به رهبری علی لاریجانی بسپارد. پیشبینی اینگونه شرایط و رویدادها در ایران بسیار کار سختی است. تجربه سیاسی ـ تاریخی ثابت کرده که هر گاه شخصیتهایی از قبل در معرض داوری برای کسب جایگاه ریاستجمهوری قرار گرفتهاند در ادامه کار میسوزند. ما نمیدانیم در چهار سال آینده علی لاریجانی مطرح خواهد شد یا اسحاق جهانگیری. اما بدون تردید هر چه جلوتر میرویم با توجه به شرایط منطقه و با توجه به ظرفیتهای جریان اصلاحطلبی هر اتفاقی بیفتد هیچ نیروی سیاسی نمیتواند بدون تعامل با بدنه اصلاحطلبی صحنه سیاسی ایران در ۱۴۰۰ را رقم بزند.»