به گزارش مشرق، «۲۱ روز بعد» یک فیلم شریف و انسانی است که با ساختاری درست و محتوایی سالم، روایتی نوجوانانه را دستمایه درام قرار داده است. این فیلم، یکی از پدیده های سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال گذشته بود. چرا که اولین فیلم سینمایی محمدرضا خردمندان محسوب می شود، اما کیفیت فیلم از سطح متوسط سینما ایران بالاتر است. با این حال در جشنواره فجر اخیر، آنچنان که شایسته این فیلم بود به آن توجه نشد و هیچ جایزه ای نگرفت، اما جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان، محلی برای درخشش این فیلم بود.
چون بیشتر جوایز آن جشنواره را به خود اختصاص داد. اکران «۲۱ روز بعد» در روزهایی که حال سینمای ما چندان خوش نیست و با هجمه فیلم های بی خاصیت و سخیف مواجه شده است، یک اتفاق خوب و امیدبخش است. بخصوص اینکه این فیلم برای خانواده ها و به ویژه نوجوان مناسب و تماشایی است.
یکی از خلأهای امروز سینمای ایران، تولید فیلم هایی متناسب با گروه سنی نوجوان است. در طول سال، به ندرت فیلمی نمایش داده می شود که متناسب با نیازهای این قشر مهم از جامعه باشد. این درحالی است که اساسا هنر هفتم بیشترین قرابت را با روحیه نوجوانان دارد و معمولا این مقطع سنی با سینما بهتر ارتباط برقرار می کنند. اما فیلم هایی که هم برای نوجوانان جذابیت داشته باشند و هم مفاهیم و انگیزه های اخلاقی و اجتماعی مثبت را به ذهن و روح آن ها منتقل کنند، دیده نمی شود.
فیلم «۲۱ روز بعد» دقیقا در این جهت است. این فیلم درباره بلوغ و رشد یک نوجوان در مسیر پرتلاطم زندگی دشوارش است. عادت کرده ایم که هر فیلمی توسط فیلمسازهای ما درباره «مشکلات اجتماعی» ساخته می شود، به نزول و سقوط ختم شود. اما این بار با فیلمی مواجه هستیم که برخلاف آثار شبه روشنفکرانه که در فضایی سترون، تیره و پوچ مصائب جامعه را به تصویر میکشند، تصویری روشن از زندگی که در بستری توأم با امید و اضطراب است.
فیلم «بیست ویک روز بعد» روایت نوجوانی به نام مرتضی است که آرزو دارد فیلمساز بزرگی بشود، اما مرگ پدر، بیماری مادر و هزینههای زندگی برای او مشکلاتی را به وجود می آورد. با وجود این، مرتضی تسلیم مشکلات نمی شود و برای رسیدن به آرزوهایش به مبارزه با شرایطی که به آن دچار شده، بر می خیزد. وی که همراه مادر و برادر کوچکترش در یک محله فقیرنشین در حاشیه شهر تهران زندگی می کند، یک روز تصمیم می گیرد نمایشی را اجرا کند، درست شبیه یک فیلم تخیلی. این نمایش، متوقف کردن قطار به دست مرتضی است؛ به همین دلیل هم مانند سینما و تئاتر گروهی را دعوت می کند و از آنها پول می گیرد و بلیط می فروشد؛ اما...
همان طور که از خلاصه داستان فیلم مشخص است، «۲۱ روز بعد» یادآور حال و هوای آثار کودک و نوجوان دهه ۷۰ است و شباهت زیادی به فیلم هایی چون «بچه های آسمان» دارد. با این تفاوت که در فیلم مجیدی، نگاه و سیطره جامعه جدید پس از دولت سازندگی و شهری که توسط کارگزاران سازندگی ساخته شده بود را بررسی می کند.
اما فیلم خردمندان، جامعه را از زاویه دید یک نوجوان نگاه می کند؛ جامعه ای که البته در این فیلم، چندان شناخته نمی شود و فقط یک بخش از جنوب شهر در قاب این فیلم به نمایش در آمده است. به همین دلیل هم فیلم «بیست ویک روز بعد» تنها در سطح نمایش یک موقعیت انسانی باقی می ماند.
مشکل بزرگ این فیلم ارائه ندادن راه حلی فراتر از مبارزه و مقاومت شخصی برای عبور از بحران های اجتماعی و اقتصادی است. پایان بندی نمادین فیلم، به جای توقف خیالی قطار به دست قهرمان فیلم، می توانست در جهان واقعی، علیه عوامل و زمینه های اصلی مشکلات جامعه ختم شود که همان پندارهای سرمایه سالارانه و لیبرالیستی است. همان چیزی که معمولا در فیلم های به ظاهر اجتماعی و سیاه نمایانه سینمای ما سانسور می شود.
به لحاظ ساختاری، فیلم «۲۱ روز بعد» تلفیقی از رئالیسم و فانتزی است؛ چون حوادث فیلم در جهان واقعی می گذرد؛ اما بخش هایی از آن هم تخیلی است. تخیلات نوجوانی که آرزوهای بزرگی دارد، اما مشکلات بزرگ تری هم سد راه او می شوند. در یکی از صحنه های فیلم، مرتضی به مغازه گیم نت میرود و در یکی از بازی های رایانه ای با غول ها می جنگد.
این سکانس را می توان خلاصهای از کل فیلم دانست. نوجوانی که با غول ها می جنگد و در این رقابت نابرابر، از کودکی عبور می کند و به بلوغ می رسد. حرفی که از زبان مادر مرتضی هم بیان می شود. جایی که او خطاب به پسرش می گوید: «دنیا مثل بازی می مونه، هر غولی رو می کشی یه غول بزرگ تر میاد، اما کار به جایی می رسه که تو هم قوی تر شدی و می تونی همه رو بکشی.»
«بیست ویک روز بعد» فیلمی پرهیجان است که هم برای کودکان و نوجوانان جذاب است و هم به درد بزرگسالان می خورد. برای بچه ها مناسب است؛ چون قهرمان این فیلم، نوجوانی است که در دنیای خیال و واقعیت، برای رسیدن به پیروزی و موفقیت مبارزه می کند.
برای بزرگسالان هم خوب است؛ چون موضوعی اجتماعی دارد. طی سال های اخیر، فیلم های بسیار زیادی درباره جامعه و معضلاتی که مردم با آنها دست و پنجه نرم می کنند، ساخته شده است؛ البته بیشتر این فیلم ها قدرت جذب و همراهی مردم را ندارند، چون اغلب برای جشنوارههای خارجی ساخته می شوند. همچنین، فیلم هایی که درباره فقر و مشکلات اقتصادی آدم ها ساخته می شوند، معمولاً فیلم هایی غمگین، ناامید و خسته کننده هستند؛ اما «بیست ویک روز بعد» فیلمی سرحال و پر از امید و حرکت است؛ چون قهرمان این فیلم به جای یأس و ناامیدی، به مبارزه با موانع و سدهای پیش روی خودش می پردازد.
تلاش این نوجوان فیلم برای اینکه تسلیم مشکلات نشود و برای رسیدن به آرمان هایش مبارزه کند، می تواند برای بچه ها یک الگو باشد. فیلم به جای متوقف شدن روی فقر و درد و رنج، داستانی پر از ماجراهای گرم و ملتهب را نشان می دهد؛ به گونه ای که تماشاگر فیلم، دائم نگران سرنوشت شخصیت های درون فیلم است و یک لحظه هم از داستان جدا نمی شود.
فیلم «۲۱ روز بعد» به رغم برخی ضعف ها و کمبودها، قطعا یکی از بهترین آثار سینمای ایران در سال های اخیر بوده است. این فیلم، خون تازه و تمیزی را در رگ های سینمای اجتماعی ما جاری کرده است. یک فیلم اصیل ایرانی که آیینه ای صادق و راستگو درباره مردم کشورمان است و برای مخاطب داخلی ساخته شده است تا دردهای طبقه فقیر را با هموطنان خودمان در میان بگذارد، نه مثل برخی از فیلم ها که ریاکارانه فقر و درد را بازتاب می دهند تا در محافل خارجی جلوه گری کنند و از جشنواره های غربی جایزه بگیرند. از دیگر دستاوردهای «۲۱ روز بعد» معرفی یک کارگردان جوان و مستعد به سینمای کشور است. این فیلم همچنین احیای دوباره سینمای اجتماعی پاک و به دور از اغراض شبه روشنفکرانه است؛ سینمایی که جامعه امروز ما به آن نیاز فراوانی دارد./
منبع: پایگاه بصیرت