کتاب خاطرات عباس

«خاطرات عباس» با محوریت خاطرات جبهه‌های سومار، بازی‌دراز و فتح‌المبین به خط سردار شهید عباس رحمانی چاپ و منتشر شد.

به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق به نقل از ایبنا، خاطرات جبهه‌های سومار، بازی‌دراز و فتح‌المبین به خط سردار شهید عباس رحمانی در کتابی با عنوان «خاطرات عباس» به همت مرکز حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و بسیج سپاه الغدیر استان یزد چاپ و منتشر شد.

 
عباس رحمانی در اول اسلام 1341 در روستای دهنودشت از توابع بهباد از شهرستان‌های استان یزد به دنیا آمد. بعد از مدتی ساکن یزد شد و پس از پایان تحصیلات راهنمایی وارد هنرستان شهید رجایی یزد شد و همزمان در کارخانه ریسندگی به کار مشغول شد. با آغاز جنگ تحمیلی، درس را رها کرد و پس از آموزش مقدماتی در یزد، برای اولین بار به عنوان تک تیرانداز به جبهه سومار اعزام شد. بار دوم به منطقه غرب اعزام و در سمت مسئول دژبانی در سرپل ذهاب مشغول شد.
 
عباس به همراه چندین نفر از رزمندگان یزدی در کنار سردار شهید محسن وزوایی فاتح قله‌های بازی‌ دراز شد و در این عملیات مجروح شد. بعدها به عضویت رسمی سپاه درآمد. همراه با گروهان ویژه پاسداران یزد در عملیات فتح‌المبین شرکت کرده و حماسه آفرید. پس از آن در عملیات بیت‌المقدس شرکت کرد. مدتی به عنوان راننده‌ی سردار مرتضی قربانی در تیپ 25 کربلا خدمت کرد. پس از آن به تیپ نجف ملحق شد و مسئولیت فرماندهی گروهان دو، از گردان امام علی (ع) را در عملیات رمضان برعهده گرفت و سرانجام درتیرماه  1361 درحالی که بیستمین سال از عمرش را می‌گذراند، در منطقه عملیاتی رمضان بر اثر اصابت ترکش به سینه به شهادت رسید.
 
کتاب «خاطرات عباس»، مجموعه خاطرات شهید عباس رحمانی است که نحوه مستندسازی و خط نسبتا زیبای نویسنده‌اش، کمتر جایی برای دخل و تصرف گذاشته و بی تردید مطالعه این اثر ذهن هر خواننده‌ای را به تحسین شهید عباس رحمانی وا خواهد داشت.
 
کتاب شامل معرفی‌نامه، خاطرات، نامه‌ها و وصیت‌نامه شهید عباس رحمانی است که به دستخط خود او و در دفتر او ثبت شده است. عموم خاطرات مربوط به جنگ و روزنوشت عملیات‌هایی است که عباس شرکت کرده. خاطرات بیشتر در جبهه و حواشی جنگ روایت شده و به زندگی شخصی و خانوادگی کمتر پرداخته است. عموما خاطرات مهم با عناوینی از یکدیگر جدا شده اند که این عناوین توسط تدوینگر کتاب و مرکز حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان یزد و از مضامین خاطره‌ی نقل شده، انتخاب شده است. در پایان تصاویری از شهید رحمانی و همرزمان این شهید بزرگوار ضمیمه کتاب شده است.
 
شیوه نگارش و صفحه‌آرایی کتاب این‌گونه است که در صفحات زوج کتاب، تصویر دست‌نوشته‌ها و خاطرات شهید رحمانی آورده شده و در صفحات فرد همان نوشته‌ها به صورت تایپی آورده شده و در این میان هیچ دخل و تصرفی در متن خاطرات شهید وارد نشده و عینا جملات آن شهید آورده شده است که تقریبا می‌توان گفت شیوه‌ی نگارش و صفحه‌آرایی آن در ارتباط با سایر آثار این حوزه و حوزه‌های دیگر بدیع است و نوآوری دارد که می‌تواند مخاطب را جذب کند.
 
در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «موقع سال تحویل ناگهان صدای رگبار آمد. من پریدم بیرون، دیدم که نگهبان تیر شلیک کرده است. گفتم: «چرا تیر شلیک کردی؟» گفت: « سال تحویل است.» ناگهان دیدم از همه طرف صدای تیربار و ضد هوایی می‌آید و بعد از نیم ساعت عراق با توپخانه و خمپاره اطراف ما را می‌زد. آن شب تا صبح عراق خمپاره می‌زد در شهر و این اولین نوروزی بود که من در جبهه بودم. بعد از آن، یک شب دیگر هم به علامت خوشحالی تیراندازی کردند که عراق فکر کرده بود حمله‌ای در پیش است  و تا صبح فقط آتش می‌ریخت روی شهر و آن‌قدر توپ و خمپاره سینه‌ی کوه و قبرستان تنگه زده بود که همه می‌گفتند که این عراق می‌ترسد مرده‌ها زنده شوند که این‌طور بر روی قبرها می‌کوبد.
 
کتاب خاطرات عباس در 188 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و بهای 10000 تومان توسط مرکز حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و بسیج سپاه الغدیر استان یزد چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس