به گزارش مشرق، روزنامه اینترنتی «آر.ب.کا» روسیه می نویسد: کارشناسان هشدار داده اند که اعمال تحریمهای تجاری آمریکا علیه چین می تواند واکنشهای زنجیرواری را بوجود آورد: افزایش قیمت محصولات تولیدی چین، رشد نرخ بهره و در نهایت افزایش هزینه های خدمات مربوط به بدهی دولتی آمریکا.
تحریمهای تجاری آمریکا علیه چین یکی از پربحث ترین موضوعات مورد بررسی در سطح جهانی است. "دونالد ترامپ" رئیس جمهوری آمریکا قصد دارد اقدامات محافظتی برای کالاهای چینی در نظر بگیرد تا بدین طریق از موقعیت شغلی و فرار سرمایه از آمریکا حمایت کند. چنین اقدامی بطور طبیعی منجر به کاهش حجم مبادلات بازرگانی جهانی و همچنین کاهش درخواست برای محصولات انرژی و مواد خام خواهد شد.
البته رئیس جمهوری آمریکا در بررسی طرح اعمال تحریم اقتصادی و امکان بروز یک جنگ تجاری با چین، این واقعیت را در نظر نگرفته که ایالات متحده تا چه اندازه به کشور چین وابسته است و می تواند در نتیجه این اقدامات، خود آسیب جدی ببیند. اعمال تحریمها می تواند منجر به تغییرات ساختاری فاجعه آمیزی در اقتصاد آمریکا شود. در واقع چین خود را در برابر هر نوع اعمال تحریمی از جانب آمریکا، مصون ساخته است.
این مسئله غالبا فراموش می شود که واقعیتهای تاریخی به درک مسائل بسیار کمک می کند. رویارویی بین آمریکا و چین بهتر از هر چیز، در مقایسه با قضیه «جنگ تریاک در قرن 19» خود را قابل درک است. در آن زمان آمریکاییها و اروپاییها، تریاکی که از هند مستعمره آن زمان انگلیس برمی گشت را در کشور چین می فروختند و در ازای آن طلا و نقره چین دریافت می کردند.
بدین ترتیب طی چند دهه اعتیاد به تریاک در سراسر چین چنان گسترش پیدا کرده که عملا این کشور را به مرز نابودی کشاند. مقامات پکن تلاش کردند تا جلوی ورود تریاک را بگیرند، ولی در مقابل مداخله نظامی کشورهای غربی، کاملا بی قدرت باقی مانده بودند.
در دوران حاضر، وضعیت به همان شکل است، ولی نقش بازیگران آن تغییر یافته، نقش تریاک را کالاهای مصرفی چینی گرفته است. ماجرا این است که در اوایل هزاره سوم (اوایل سالهای 2000) آمریکا در چارچوب جهانی سازی شروع به خودداری از ساخت کالاهایی دارای ارزش تجاری کم نمود و توان صنعتی خویش را روی محصولات دارای فناوریهای پیشرفته متمرکز نمود. بدین ترتیب تولید پوشاک، کفش و دیگر کالاهای مصرفی سریعا در چین آغاز شد که دارای توانایی تولید بالایی در این زمینه بود. در واقع بین آمریکا و چین نوعی معامله صورت گرفت: کالاهای پیشرفته در ازای کالاهای ساده.
ولی مسئله این است که کشور چین به خوبی قادر به تولید محصولات دارای فناوری پیشرفته نیز هست. در این بین آمریکا وسوسه شد و شروع به واردات بیشتر کالاهای پیچیده تر از چین نمود و از تولید داخلی آنها خودداری کرد. بدین ترتیب توازن بین واردات و صادرات بهم خورد و در نظام جدید جهانی، آمریکا دیگر کالاهایی که بتواند در ازای واردات از چین به این کشور ارائه دهد را در اختیار نداشت. بنابراین وضعیت به گونه ای شد که اکنون شاهد هستیم که واردات از چین بیشتر از طریق اعتبار و همچنین تبادل آنها با ذخایر طلا و املاک و مستغلات در آمریکا صورت می گیرد. دقیقا تاریخ تکرار شده، ولی اینبار وضعیت به نفع چین است.