سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
برای حمایت از دولت پشیمان نیستیم ولی روحانی به بسیاری از مطالبات مردم پاسخ نداده است!
«غلامرضا انصاری» قائممقام حزب اصلاحطلب اتحاد ملت ایران (حزبی به دبیر کلی علی شکوریراد) به تازگی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری دولتی ایرنا پیرامون دولت آقای روحانی گفته است: ما اصلاحطلبان علیرغم انتقادات مهمی که به دولت آقای روحانی داریم از تصمیمات چند سال اخیرمان پشیمان نیستیم.
او افزوده است: «درست است دولت روحانی، نخواست یا نتوانست یا نگذاشتند که به بسیاری از انتظارات و مطالبات مردم جامه عمل بپوشاند اما قرینه این حرکت چه بود؟ اگر به روحانی 92 و 96، شوراهای 92 و 96، مجلس 94 ورود پیدا نمی کردیم چه کار دیگری می توانستیم، بکنیم تا کشور از سقوط آزاد نجات یابد؟ به طور مثال در انتخابات مجلس دهم وقتی تا رده های سوم و چهارم ما را هم رد صلاحیت کرده بودند چه کار باید می کردیم؟ آیا باید با صندوق ها قهر میکردیم تا یک مجلس تندروی دیگر سرکار بیاید؟ نه ما برای نجات کشور باید ائتلاف میکردیم.»[1]
*درباره اظهارات آقای انصاری تأملات زیادی وجود دارد.
یکم: اینکه اصلاحطلبان در قبال حمایت خود از آقای روحانی پشیمان نیستند و در عین حال انتقادات مهمی هم به او دارند! گزاره صحیحی به نظر نمیرسد. چه اینکه چهرههایی نظیر تاجیک، حاجی، صوفی، شیرزاد و غیره طی هفتههای اخیر اعلام کردهاند مسئولیتی در قبال دولت متوجه اصلاحطلبان نیست[2] و یا مثلا عبدالله ناصری چندی قبل حتی از کابینه اول رئیسجمهور روحانی نیز با الفاظی مثل ناهماهنگ و ناکارآمد یاد کرده بود.[3]
به سخن دیگر اینکه معاریف جریان چپ علیالظاهر از حمایتهای خود پشیماناند اما قصد دارند بدون عذرخواهی از این حمایتها همه چیز را به گردن رئیسجمهور روحانی انداخته و خود را مبرّی نشان دهند.
از طرفی اثباتا میتوان گفت که اصلاحطلبان حتی یک مورد انتقاد مهم نیز که مرتبط با معیشت مردم یا اقتصاد یا امنیت و یا فرهنگ باشد به دولت نداشته و ندارند و مشخص نیست انتقادات مهم اشاره شده در کدامین ناکجا قرار دارند؟!
دوم: آقای انصاری در حالی میگوید روحانی نتوانست به بسیاری از مطالبات مردم عمل کند که اصلاحطلبان نهتنها طی 4 سال گذشته حتی درباره یک مورد از این مطالبات عمل نشده نیز صحبت نکردهاند بلکه در صبح و شام مشغول تقدیس تمام اعمال و رفتار رئیسجمهور روحانی بودند و حتی از این میگفتند که تحریمها تمام شد، ارزانی آمد و غیره.
در واقع به نظر میرسد در صحبتهای این چهره اصلاحطلب یک جعل بزرگ در حال رخدادن است.
سوم: انصاری از این میگوید که اصلاحطلبان چاره دیگری جز ائتلاف با روحانی نداشتهاند.
اولا حتی یک برگ سند رسمی و بیانیه امضا شده وجود ندارد که اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت رسمی کرده و یا با او وارد ائتلاف شده باشند. (و حتی آقای عارف هم در سال 92 برای حمایت از رئیسجمهور روحانی نبود که از عرصه کنار رفت!)
درثانی اصلاحطلبان میتوانستند راههای پیموده شده قبلی خود نظیر «تحریم انتخابات مجلس نهم» و یا «عدم پذیرش نتیجه انتخابات در سال 88» را بیازمایند و تن به «بردگی برای روحانی» ندهند.
ضمن اینکه بر خلاف اظهارات این چهره حزب اتحاد ملت، کشور به هیچ وجه در شرایط سقوط آزاد نبوده است و آمارها و ارقام در مباحثی مثل امنیت و اقتصاد، اظهارات آقای انصاری را تأیید نمیکند.
گفتنیست، این قبیل اظهارات هفتههای اخیر اصلاحطلبان مبنی بر اینکه پشیمان نیستیم اما روحانی ضعیف بوده، چارهای نداشتیم و... تماما در راستای پروژه «طلاق سیاسی اصلاحطلبان از روحانی» ارزیابی میشوند.
پروژهای که به نظر میرسد در روزهای آینده وارد مراحل تازهتری شود و قصد دارد تا با مرده و منفور جلوه دادن جریان اصولگرایی و ابراز برائت از رئیسجمهور روحانی، خود را آلترناتیو جریانات سیاسی کشور در دو انتخابات پیش رو جلوه دهد و از مردم رأی بستاند.
***
زیباکلام: خوب و بد روحانی به پای اصلاحطلبان نوشته میشود؛ حجاریان اشتباه میکند
صادق زیباکلام، فعال سیاسی اصلاحطلب به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با سایت نامهنیوز، در پاسخ به این سؤال که «به نظر شما اصلاح طلبان حاضرند مسئولیت دولت آقای روحانی را در سال 1400 بپذیرند؟» گفته است:
«آقای عباس عبدی و آقای حجاریان سال 93-94 شروع کردند و گفتند مسئولیت دولت آقای روحانی خیلی با اصلاح طلبان نیست. یعنی اگر نتیجه دولت آقای روحانی خیلی ناامیدکننده درآمد و خیلی با انتظاراتی که از او بود همخوانی نداشت، این مسئله به اصلاح طلبان مربوط نیست. برخی اصلاح طلبان یک چنین نگاهی دارند به قول تهرانیهای قدیم «خر را یک وَر سوارند» تا هر جا ببینند به مشکل برمی خورند بلافاصله پایین بپرند. این زشت است ما نباید اصلا این رویه را داشته باشیم. ما اصلاح طلبان چه در سال 92 و چه در سال 96 از مردم خواستیم و دعوت کردیم که بیایند و به آقای روحانی رأی دهند. ما نمی توانیم در وسط راه زرنگی کنیم و بگوییم اگر آقای روحانی خوب عمل کرد افتخارش برای ماست اما اگر بد عمل کرد خیلی به ما ارتباطی ندارد. ما نمی توانیم این طوری عمل کنیم. اصلاح طلبان باید محکم و استوار و تمام قد پای آقای روحانی بیاستند، از او حمایت کنند و مسئولیت پاسخ به کسانی که به دعوت شان پای صندوق های رأی رفتند و به آقای روحانی رأی دادند برعهده بگیرند. من با صدای بلند از آقای روحانی انتقاد کردم در عین حال حمایت هم کردم، در عین حال خواستم بگویم ناتوانیهایش کجاها است. این طور نیست که مسئولیت عملکرد آقای روحانی به اصلاح طلبان ارتباطی ندارد. مردم اسباب بازی اصلاح طلبان نیستند که یک روز از آنها بخواهند پای صندوق بیایند و بعد هم وقتی مقداری ناملایمات می شود بگوییم به ما مربوط نیست. بد و خوب آقای روحانی بخواهیم و نخواهیم به پای اصلاح طلبان نوشته میشود. چه آقای روحانی ایران را گلستان کند و چه جهنم. ما اصلاح طلبان در آن گلستان شریک هستیم و در آن جهنم هم شریک هستیم. بنابراین به جای آنکه زرنگی کنیم، باید مسئولیت قبول کنیم و با انتقاد از آقای روحانی ولی همچنان استوار پشتش باشیم.»[4]
*حرفهای آقای زیباکلام اگرچه صحیح هستند اما او باید بداند که مخالفان بزرگی در جبهه اصلاحات هستند که نسخه دیگری را برای حرکت بعدی اصلاحطلبان پیچیدهاند...
حرکت عمومی جریان چپ در این راستا که به تازگی توسط چهرههایی همچون علی صوفی، محمدرضا تاجیک، مرتضی حاجی، احمد شیرزاد، سعید حجاریان و چند تن دیگر طراحی شده است «طلاق سیاسی اصلاحطلبان از روحانی» نام گرفته و ناباورانه قصد دارد در پیشگاه افکار عمومی و مردم اعلام کند که هیچ قرابت خاصی با رئیسجمهور روحانی ندارد، پاسخگوی عملکرد دولت نیست و مسئولیت روحانی هم متوجه خود اوست و اصلاحطلبان نقشی در این میان ندارند!
در این میان البته چهرههایی مثل حجتالاسلام رسول منتجبنیا، قائممقام حزب اعتماد ملی و یدالله طاهرنژاد عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی نیز با زیباکلام موافقت دارند و معتقدند که این انفکاک و اعلام جدایی ممکن نیست و البته حرکتی پسندیده و عقلانی هم نیست.
اما نکته بدیهی آنست که این جریان اقلیت در اردوگاه اصلاحات حذف خواهد شد و نسخه اصلی که در بالا به آن اشاره کردیم پیش خواهد رفت. پیشآمدنی که البته معلوم نیست واکنش اصولگرایان نسبت به آن چه باشد و آیا آنها اجازه خواهند داد که چنین تلوّن و دروغ بزرگی در ذهن افکار عمومی ایران نهادینه شود یا خیر؟!
گفتنیست، به نظر میرسد اشاره زیباکلام به عباس عبدی بعنوان کسی که معتقد است مسئولیت عملکرد روحانی با اصلاحطلبان نیست، از روی سهو بوده باشد.
عباس عبدی اولین کسی بود که در ایام دولت یازدهم و هنگامیکه سعید حجاریان عنوان کرد شکست روحانی شکست اصلاحطلبان نیست! مقالهای نوشت و در آن تصریح کرد: اگر شکست روحانی شکست ما نیست پس شکست چه کسی محسوب میشود؟
***
برخی ائمه جمعه تفنگ تفرقه بدست گرفتهاند؛ درگیر فتنه مذهبی هستیم!
فردی به نام عبدالرحیم اباذری به تازگی طی یک یادداشت که سایت جماران آنرا از روزنامه جمهوری اسلامی (به مدیر مسئولی مسیح مهاجری، از فعالان اصلاحطلب) بازنشر کرده است، پس از توضیح مرام سیاسی و مذهبی امام موسی صدر و ذکر بخشهایی از خاطرات زندگی و زمانه وی، نوشته است: امام موسی صدر های ما در ایران کجا حضور دارند؟ چرا در تالیف قلوب و رفع کینه ها و کدورت ها فکری و اقدامی نمی کنند؟ چرا عرصه ها و سنگر ها را یکی پس از دیگری به تفرقه افکنان و منحرفان وا گذار می کنند؟ آیا از هتک حرمت ها و اهانت ها می ترسند؟ آیا از ناپدید شدن در هراس می باشند؟ آیا از این نگران هستند که بگویند: فرزندان فلانی چنین و چنان است و خودش هم سنی ، ملحد و کافر و کمونیست شده است؟
او میافزاید: چطور شد که فرزند حوزه علمیه قم در لبنان توانست علاوه بر گروه های شیعیِ متفرق، میان سنی و شیعه و بین مسلمان و مسیحی وحدت، صمیمیت، صداقت و همزیستی مسالمت آمیز ایجاد کرد ولی ما هنوز نزدیک به چهل سال در ایران اندر خم یک کوچهایم و در ایجاد وحدت میان افراد و گروههای خودی که همه شیعه دوازده امامی، انقلابی، مدافع امام و رهبری و نظام اسلامی هستند، عاجر و ناتوان ماندیم؟ اشکال کار ما کجاست؟
اباذری در بخش دیگری از نوشتار خود تصریح میکند:
«امروز در ایران بعضی از همکسوتان وی با کمال تاسف باید گفت در محراب نماز جمعه ، تفنگ تفرقه به دست گرفته و میان برادران مسیحی ومسلمان که پیش کش ، در بین شیعیان اثنی عشری و انقلابیون واقعی گلوله کینه ، کدورت و نفرت شلیک می کنند!؟
چگونه است که امام صدر یک تنه از دل گروه های خطرناک چپ و راست مانند: کتائب ، احرار ، حراس الاُرز، جبهه خلق، حزب کمونیستی پیکار ، حزب سوسیالیست پیشرو، بعث سوری، بعث عراقی، المرابطون و... عبور کرد و جنبش امل، حرکت محرومین و در نهایت حزب الله لبنان را تحویل جامعه اسلامی و انسانی داد، ولی ما با این همه امکانات لشکری و کشوری نه تنها نتوانستیم گروه های اصلاح طلب و اصولگرای خود را حفظ کنیم بلکه خانواده ها را از درون به انقلابی، محافظه کار، ریش دار و بی ریش، آستین کوتاه و آستین بلند، فتنه گر و ولایتمدار، بی حجاب و با حجاب و... تقسیم کردیم؛ بعد همه را به جان هم انداختیم و زمینه را با دست خود برای سیاست "تفرقه انداز و حکومت را سرنگون کن" دشمنان مساعد نمودیم. آیا بحران فرهنگی و خانوادگی و فتنه مذهبی از این بالا تر هم می تواند باشد؟»[5]
*صحبتهای چپگرایانه اگرچه میتواند در مواقعی مفید باشد اما این مفید بودن به شرط آغشتگی این سخنان به واقعیت است.
چگونه است که ایران اسلامی درگیر چیزی به نام «فتنه مذهبی»! است اما فقط آقای اباذری آنهم در ایام کبر سن متوجه آن شدهاند و نه تنها کسی متوجه این فتنه نیست بلکه ایران اسلامی در داخل و خارج نیز بر فتنهگران و دشمنان بیرونی خود غلبه یافته و به یک هژمون برتر جهانی تبدیل شده است.
نویسنده یادداشت فوق چگونه سلاح ائمه جمعه و یا برخی از آنها را تفنگ تفرقه مینامد در حالیکه تفرقه نشانههای آشکاری دارد که نمیتوان آنها را در داخل جامعه ایرانی دید.
فیالجمله بایستی اشاره کرد که نمیتوان میان واقعیتهای امروزین حکومت جمهوری اسلامی ایران که فتنههای مذهبی در منطقه غرب آسیا را مهار کرده، بر تحریمهای مختلف دشمن فائق آمده، بیش از 80 کشور متحد دنیا را در ایام جنگ 8 ساله شکست داده و هماکنون نیز در امنترین حالت ممکن به سر میبرد و در بسیاری از علوم روز دنیا نیز جزو چند کشور سرآمد محسوب میشود...با اظهارات عجیب اباذری ربط و ارتباطی پیدا کرد.
قضاوت درباره اظهارات این فرد را به عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم...
***
1_ http://www.irna.ir/fa/News/82653369
2_ mshrgh.ir/769862
3_ mshrgh.ir/761220
4_ http://namehnews.ir/fa/news/424553
5_ http://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-732185