گروه جهاد و مقاومت مشرق - موضوع یا پدیده «مقاومت» یکی از آرمانهای نظام جمهوری اسلامی ایران است که چه بسا، ریشه آن از نظر تاریخی به آموزهها و اندیشههای اسلامی یا ایرانی نیز بازگردد. مقاومت که در ابعاد مختلف، بهخصوص در نوع حماسی آن که در مقابله با دشمنان و تهدیدهای خارجی پیوند میخورد، بعد از انقلاب اسلامی و وقوع جنگ تحمیلی، شکل و ادبیات تازهای به خود گرفت. این موضوع که در بطن و جان بسیاری از مردم جاگرفته است، هنوز هم با گذشت زمان، یکی از آرمانهای مهم آنان را تشکیل میدهد.
مقاومت، بهعنوان یک جنبش در بسیاری از جوانب مورد ارزیابی و مداقه قرار گرفته است؛ اما سهم جامعهشناسی و جامعهشناسان در تبیین این موضوع چگونه بوده است؟ آیا اساسا «مقاومت» در چارچوب جامعهشناسی قابل ارزیابی است؟
در پاسخ به این سوال و سوالات مرتبط دیگر، سراغ غلامرضا خواجهسروی، سیاستمدار و استاد دانشگاه رفتیم و پاسخ این سوالات را از ایشان جویا شدیم. خواجهسروی، با مهم دانستن پدیده مقاومت، سهم جامعهشناسی در ارزیابی این موضوع را اندک و ناچیز دانست و به دلایل این موضوع نیز پرداخت. متن پیشرو، مصاحبه «فرهیختگان» با ایشان است که در آن به برخی سوالات مرتبط پاسخ داده شده است.
در جهان امروز با پدیده مقاومت مواجه هستیم.جامعهشناسان ما چه نسبتی با این پدیده که ارتباط مستقیمی با جامعه ما دارد، برقرار کردند؟
در اینجا با مساله مقاومت به دو شکل روبهرو هستیم. مقاومت مردم در مقابل مشکلات داخلی و فشارهایی که ایجاد شده و مقاومت خارجی و مساله مقاومت در منطقه مورد نظر است. اگر پدیده مقاومت را در داخل و مشکلات داخلی و تهدیدهای خارجی مد نظر قرار دهیم و در حوزه جامعهشناسی آن را بررسی کنیم، قاعدتا بخشی از اتفاقاتی که در داخل کشور ایران افتاده و مقاومتی که شکل گرفته است، مربوط به فشارهایی میشود که از خارج کشور بر ما وارد شده است و بخش دیگر آن مربوط به مشکلاتی است که در داخل کشور رخ داده است. مقاومتی که در برابر فشارها و در داخل شکل گرفته، مقاومتی است که از آن میتوان به عنوان مقاومت ملی یاد کرد. به این معنا که این مقاومت از سوی مردم و ملت ما انجام شده است و اگر بخواهیم نگاه جامعهشناختی به مساله داشته باشیم باید دقیقا مشخص کنیم اقشاری که در جامعه حضور داشته و مقاومت کردند، چه کسانی بودند. بهطور کلی تمامی اقشار و مردم ایران در این مساله سهم داشتند اما میزان فهمها با هم متفاوت است.
در این رابطه جامعه به سه طبقه و قشر مرفه، متوسط و فقیر تقسیم میشود. طبقه پایین جامعه ما که بیشترین و اکثریت جامعه را به خود اختصاص داده، با فهم بیشتری در این قضیه دخیل است و طبقه متوسط و بالای جامعه سهم کمتری دارند. البته بخش دیگر این قضیه به فرهنگ مربوط میشود که تقریبا در سالهای بعد از انقلاب اسلامی، مقاومت به صورت فرهنگ عمومی مردم ما درآمده و نهادینه شده است. ثمرات انقلاب اسلامی این مقاومت را در لایههای مختلف فرهنگی ایران نهادینه کرده و تقریبا این خود یکی از دلایل بسیار مهمی است که باعث شده مقاومت در کشور ما پاسخ بدهد.
به چه میزان جامعهشناسان ما با این پدیده ارتباط برقرار کردند؟
از لحاظ منطقهای جامعهشناسی با این مقاومتی که در منطقه شکل گرفته، خیلی ارتباط علمی برقرار نکرده است. البته بحث مقاومت در منطقه در جاهایی ثبت میشود، اما در حوزه جنبشهای اسلامی بیشتر مورد بحث قرار گرفته است. درست است که جامعهشناسی در اینجا هم مورد استفاده قرار میگیرد، ولی چارچوب آن چارچوب جامعهشناسی نیست. در کشور ما جامعهشناسی بیشتر به داخل کشور توجه کرده است ولی غیر از جامعهشناسی، این مساله بهعنوان جنبشهای اسلامی یا اسلام سیاسی یا در رابطه با کشورهایی که با این مساله درگیر هستند و از مسائل مبتلا به آنهاست، در حوزه جنبشهای اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. البته نگاه جامعهشناسانه هم به برخی بخشهای این جنبشهای اسلامی شده است. به هر حال کسانی که این جنبشها را ساماندهی میکنند از نظر قشربندی اجتماعی، تفکر، نحوه بسیج و آرمانها همه مورد توجه قرار گرفته است. حال ممکن است که بیشتر نگاه تاریخی یا روایی به آن شده باشد. ولی آنچه مهم است این که در کشور ما سیاستمداران و معلمان و دانشجویان علم سیاست نسبت به جامعهشناسان بیشتر در این حوزه فعالیت کردند.
به نظر شما بحث مقاومت در مقابل تهدیدهای خارجی نمیتواند در چارچوب جامعهشناسی مورد بررسی قرار بگیرد؟
البته که حتما میتواند بهعنوان یک پدیده مهم در فرهنگ و روحیه ایرانی بررسی شود. به هر حال این مساله در کشور ایران نهادینه شده و همین نهادینگی در ایران باعث شده است که مردم ما بهطور ملموس با آن ارتباط برقرار کنند و آشنا باشند. بهطور مثال در همین قضیه اخیر که مربوط به شهادت شهید عزیز محسن حججی است، باید گفت که در این مساله هم با جامعهپذیری سیاسی در جمهوری اسلامی و جامعهپذیری فرهنگی مواجه هستیم که هر دوی اینها در حوزه جامعهشناسی بحث و از مسائل مهم محسوب میشود. در مورد این مساله که آیا ارزشهای دفاع مقدس و انقلاب و جنگ تحمیلی توانسته به نسلهای بعدی انتقال پیدا کند، میتوان گفت شهید حججی نمونه و نشاندهنده این است که این ارزشها به خوبی توانسته انتقال پیدا کند. اینکه این انتقال فرهنگی توانسته فراگیر باشد و بخشهای مختلف جامعه را تحتتاثیر قرار دهد خود قابل مطالعه است. اما خود این قضیه از لحاظ جامعهشناسی فوقالعاده اهمیت دارد که مطالعه شود. در رابطه با بحث دفاع از حرم، مقاومت در مقابل تکفیریها و شکست دادن آنها و مسائلی چون تهدیدها و تحریمها و ایستادگی ملت ایران نشاندهنده این است که فرهنگ مقاومت و ارزشهای مقاومت به خوبی از نسلهای اول به نسلهای بعدی انتقال یافته است؛ زیرا اگر این انتقال صورت نگرفته بود، ما امثال شهید حججی را نمیداشتیم.
آیا آثار قابلتوجهی در رابطه با بحث مقاومت انتشار یافته است؟
در حوزه جامعهشناسی مقاومت آثار کمتر ولی در حوزه فرهنگی و روایی و تاریخی آثاری وجود دارد و بهطور مثال خاطرات زیادی چاپ شده که البته تاثیرگذار هم بوده است. فیلمهای تاثیرگذاری هم ساخته شده است. اما در حوزه جامعهشناسی این آثار غلبه نداشته است که خود پدیده قابل تامل و بررسی است.
به جز بحث مقاومت به نظر شما در حال حاضر چه چیزی مساله امروز جامعه ما و جامعهشناسان است و این موارد در جامعه ما به چه میزان دارای نقش و تاثیر هستند؟
در جامعه ایران یکی از مسائل مهم که در حوزه جامعهشناسی هم از اهمیت بالایی برخوردار است، مساله بنیان خانواده است و مسائلی که به حوزه خانواده مربوط میشود. مساله دیگر با توجه به درگیریهای موجود در منطقه بحث جامعهشناسی جنگ است. از لحاظ جامعهشناسی، جامعه ما در دوران گذار به سر میبرد و این خود قابل بررسی است که چه عواملی این دوران گذار را ایجاد کرده است و چه کسانی این گذار را ایجاد کرده و آن را دنبال میکنند و ریشههای این گذار کجاست. همه این موارد جای تامل و بررسی دارد.
به نظر شما جامعهشناسی مقاومت چه دستاوردهای علمی و کاربردی برای جامعه ما میتواند داشته باشد اگر که گسترش پیدا کند؟
اگر در این زمینه مطالعه شود بیشترین دستاوردی که میتواند داشته باشد این است که به جامعه ما نشان خواهد داد میزان موفقیت جامعه ما در انتقال ارزشهای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی از نسلهای اول به نسلهای بعدی تا چه حد بوده است. به این معنا که این کارنامه را ارزیابی کرده و به آن نمره میدهد. از لحاظ کاربردی این مساله بسیار حائز اهمیت است و نباید آن را دستکم گرفت؛ زیرا اگر که این کارنامه به درستی به دست بیاید، در آن صورت میتوان برای آینده طرحها و برنامههایی را پیریزی کرد و با در نظر گرفتن کمبودها و آسببها آینده درخشانتری برای کشور ترسیم کرد. درنهایت اینکه باید گفت، باید کسانی که انگیزه مساله مقاومت را دارند، آن را به صورت آکادمیک و دانشگاهی مطرح کرده و به اشکال مختلف حمایت کنند تا این مساله فرهنگسازی شود. البته اینطور نبوده که تا به حال اقدامی انجام نشده باشد، اما باید به صورتی جدیتر روی آن کار شود و این مساله وارد فضای آکادمیک و دانشگاهی بشود. متاسفانه بعضا کسانی که در محیط دانشگاهی مشغول تحصیل هستند چون با مقاومت ارتباط نزدیکی برقرار نمیکنند، نمیتوانند وارد این حوزه شده و روی آن کار کنند یا آنکه انگیزهای هم ندارند. به همین دلیل باید حمایت جدیتری نسبت به این مساله صورت گیرد و این مساله تعمیم پیدا کند.
* روزنامه فرهیختگان