گروه جهاد و مقاومت مشرق - شاه بعد از اینکه همۀ اینها را دید، صحبتش که تمام شد، رویش را به من کرد و گفت: "این املاکی که ما بین کشاورزان ورامین تقسیم کردیم، از نظر درآمد چه تاثیری بر آنها داشته است؟"
من چون همیشه با کشاورزان در مزرعههایشان در تماس بودم، گفتم: "من تصور میکنم اینها درآمدشان برای خودشان، دو برابر شده است."
گفت: "چی؟"
دکتر محمد سام کرمانی در سمت راست تصویر در حضور محمدرضا پهلوی دیده می شود
من تصور کردم فکر میکند که من زیاد گفتهام. من هم آن وقت هنوز بلد نبودم که باید بگویم چاکر و فلان و جاننثار و از این حرفها؛ بلد نبودم. گفتم: "قربان! من این چیزی که خدمتتان میگویم، با مردم تماس دارم که میگویم."
گفت: "میدانم. آخر اینها به من گفتهاند که درآمد کشاورزان ده تا دوازده برابر شده است."
من هم بدون ریا گفتم: "قربان! به شما دروغ گفتهاند."
یکوقت دیدم تمام اینهایی که پشت و دور و بر شاه هستند، مدام با دست ایما و اشاره میکنند که چیزی نگو.
گفتم: "نه قربان! دروغ میگویند. کشاورزان خودشان را هم بکُشند، درآمدشان بیشتر از دو برابر نشده است."
همانجا یک صحنهای پیاده شد که من را به یاد فیلمها و نمایشنامههای بزرگ قدیمی انداخت که شاه صدراعظم را احضار میکرد و از این حرفها. همانجور که ایستاده بود، گفت: "دکتر اقبال کجاست؟ دکتر اقبال کجاست؟"
دکتر اقبال آمد تعظیم کرد. شاه به او گفت: "این سام را تقدیر کنید."
که اینها رفتند و به علت این راستگویی که ما کردیم، از طرف دربار من را تقدیر کردند.
آنچه خواندید، برشی از کتاب «خاطر اعلی حضرت آسوده!»، خاطرات و ناگفتههای مرحوم دکتر محمد سام کرمانی است که توسط نشر نارگل منتشر شده است. این کتاب با قیمت 30000 تومان در کتابفروشی های معتبر تهران و ایران قابل ابتیاع است.