سرویس تاریخ مشرق- جمهوری اسلامی ایران حاصل خون هزاران شهید است که در دوران مبارزات انقلاب اسلامی و پس از آن به شهادت رسیدند. علاقهمندان به اسلام و انقلاب اسلامی و ایران از ادیان و مذاهب مختلف در این انقلاب سهیم بوده اند و حاضر به فداکاری در راه اسلام و ایران شده اند. اهل سنت ایران در منطقه غرب و جنوب شرق نیز مانند سایر ملت ایران، در این راه شهید داده اند. برخی از روحانیون اهل سنت نیز در کنار مردم، در این راه فداکاری و ایثار از خود نشان داده اند و علی رغم تهدیدات دشمنان در راه اسلام و انقلاب اسلامی از صحنه مبارزه با استکبار خارج نشده اند و نهایتا در این راه به شهادت رسیدند. در ادامه به معرفی برخی از این روحانیون اهل سنت که به خاطر تفکرات اسلامی و انقلابی خود، به دست منافقین و دشمنان ترور شده اند می پردازیم.
ملاعبدالحمید فرقانی
ملاعبدالحمید فرقانی از روحانیون اهل سنت شهرستان سقز بود. ایشان از کودکی توسط پدر که خود از روحانیون اهل سنت بود با علوم دینی آشنا شد و پس از فوت پدر ادامه دهنده راه پدر در امور دینی بود. ایشان در مبارزات انقلابی علیه رژیم شاهنشاهی پهلوی نقش مهمی ایفا کرد. آگاهی بخشی های ملاعبدالحمید حساسیت ساواک نسبت به او را بر انگیخت و منجر به کوچ اجباری او از روستای پدری شد. اما او دست از مبارزه برنداشت و پس از دو بار کوچ کردن به روستاهای مختلف سرانجام در محله کریم آباد شهرستان سقز ساکن شد و مبارزات خود را ادامه داد ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همچنان مواضع انقلابی خود را حفظ کرد. در این زمان گروهک های ضد انقلاب در استان کردستان زیاد بودند و دست به توطئه علیه نظام زده بودند از همین رو ملاعبدالحمید ایستادن در برابر این خائنین را وظیفه خود دانست و دست به آگاه سازی مردم نسبت به این گروهک ها زد. اما گروهک ها که با سخنرانی های ملاعبدالحمید هویتشان برای مردم آشکار می شد این رویکرد را برنتافتند و ابتدا به تهدید روی آوردند و ایشان را دستگیر و تهدید کردند؛ اما وقتی دیدند ملا عبدالحمید را نمی توانند با تهدید از وظیفه دینی خود منصرف کنند، در هفدهم شهریور سال 1363 شبانه به خانه او حمله کردند و ایشان را ترور کردند.
روحانیون شهید در راه مبارزه با گروهک های ضد انقلاب
با توجه به اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ضد انقلاب به صورت خاص در منطقه غرب کشور و استان کردستان برای آغاز مقابله با جمهوری اسلامی تمرکز کرده بود؛ برخی از علمای اهل سنت این خطه به آگاه سازی مردم این منطقه نسبت به این توطئه و ماهیت این گروهک ها پرداختند. شجاعت و ایثار این علماء باعث شد تا نفوذ گروهک ها در میان مردم عادی کاهش پیدا کند. از این رو گروهک ها به تهدید و ترور این علماء روی آوردند. گروهک ها برخی از علماء آزاده اهل سنت را که برای منافع آن ها تهدید به حساب می آمدند را ترور کرده و به شهادت رساندند. میان علماء آزاده اهل سنت که در مقابل ضد انقلاب ایستادند و حرف حق را بیان کردند می توان از شهید سیدطه مشایخی، شهید ملاصالح ترابی، شهید ملامحمد امینی، شهید ملامحمود محمدی، شهید ملاعبدالله فتاحیان و شهید ملامحمد احمدزاده یاد کرد که سرانجام به دست شوم دشمنان ترور شدند و به درجه والای شهادت نائل آمدند.
مولوی فیض محمد حسین بر
فیض محمد حسین بر در روستای گرس در سیستان و بلوچستان متولد شد. وی برای تحصیل علوم دینی به دارالعلوم پاکستان رفته و در سن 25 سالگی به درجه مولوی رسید و با آنکه پیشنهادهای خوبی برای تدریس داشته است اما به وطن خود باز می گردد. دوران جوانی مولوی فیض محمد با روزهای انقلاب اسلامی و دهه 50 مصادف می شود و مولوی حسین بر وارد فضای مبارزات انقلابی می شود. رویکرد مثبت و فعال ایشان در مبارزات انقلابی باعث می شود که ساواک نسبت به او حساسیت پیدا کند. در نتیجه چند بار او را دستگیر می کنند و تهدید می کنند اما مولوی حسین بر دست از مبارزات انقلابی بر نمی دارد. با پیروزی انقلاب اسلامی نیز مولوی فیض محمد وارد سپاه پاسداران می شود و مواضع انقلابی خود را حفظ می کند. رویکرد فعال و مواضع انقلابی ایشان باعث می شود تا جریان ضد انقلاب و منافقین نسبت به ایشان حساسیت پیدا کنند و بعد از چند بار تهدید سرانجام در نیمه شب 22 اردیبهشت سال 1360 شبانه به خانه ایشان حمله کنند و ایشان را در رختخواب به ضرب گلوله به شهادت برسانند.
ماموستا برهان عالی
ماموستا برهان عالی در روستای کانی سانان از توابع شهرستان مریوان به دنیا آمد. از آنجا که پدر ایشان خود از روحانیون بود ایشان نیز از همان ابتدا با علوم دینی آشنایی پیدا کردند و به فراگیری علوم دینی مذهب شافعی پرداختند. ایشان در سن 19 سالگی با تمام کردن تمامی سطوح دروس حوزوی به درجه افتاء در مذهب شافعی رسیدند. ایشان به مرور به یکی از علماء مبرز و شناخته شده در منطقه شناخته شدند. ایشان از منادیان وحدت شیعه و سنی در منطقه بودند و مواضع انقلابی محکمی داشتند. این رویکرد ایشان و همچنین شخصیت تاثیرگذار ایشان باعث شد تا دشمنان وجود ایشان را بر نتابند به همین علت روز شنبه ۲۱ شهریور ۱۳۸۸ برابر با ۲۲ رمضان المبارک ۱۴۳۰ حدود ساعت ۱۲ شب پس از اینکه ایشان نماز تراویح را خوانده بودند و تازه به منزل رفته بودند؛ تحت عنوان سئوال شرعی به درب خانه ایشان مراجعه می کنند و با شلیک گلوله ایشان را به شهادت می رسانند.
ماموستا شیخ الاسلام
ماموستا شیخ الاسلام از دیگر علماء مبرّز اهل سنت در استان کردستان بود. ایشان در سن 21 سالگی به درجه افتا در مذهب شافعی رسید و به یکی از علماء مشهور اهل سنت در منطقه تبدیل شد. ایشان شاگردان بسیاری در منطقه کردستان تربیت کردند. شیخالاسلام، شش سال در دانشگاه مذاهب اسلامی تهران، حدود 20 سال در دانشکده الهیات دانشگاه تهران و 10 سال در دانشگاههای آزاد اسلامی واحدهای سنندج و سقز و سایر دانشگاههای سطح استان به تربیت طلاب علوم دینی و دانشجویان مشغول بود. او در فلسفه، فقه، اصول، تفسیر و سایر علوم اسلامی تبحر و مهارت خاصی داشت بهطوریکه در انجمنهای علمی علوم اسلامی عضو فعالی بود. ایشان از منادیان وحدت در میان اهل سنت به حساب می آمدند. اگر در جایی میان طرفداران مذاهب مختلف، اختلاف می افتاد ایشان وارد عرصه می شدند و اختلافات را از بین می بردند. سرانجام فعالیت ها و تفکرات ایشان در زمینه وحدت اسلامی سبب شد، دشمنان وجود ایشان را بر نتابند و در 27 ماه مبارک رمضان سال 1388 بعد از اقامه نماز عشاء در مقابل مسجد سیدقطب سنندج ترور شود.
پس از ترور این عالم بارز اهل سنت رهبر معظم انقلاب طی پیامی این ضایعه را تسلیت گفته و به عوامل پشت پرده این ترور ها اشاره می کنند:
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ مَن قُتِلَ مَظلوماً فَقَد جَعَلنا لِوَلیِّهِ سُلطانا
با تأسف و اندوه فراوان اطلاع یافتم که دست جنایتکار و گنهکار مزدوران استکبار و ارتجاع به خون عالم مجاهد و روحانی خدمتگزار جناب ماموستا شیخ الاسلام نمایندهی مجلس خبرگان رهبری آلوده شده و آن مرد شریف و خدوم پس از دهها سال دفاع صریح از حق، بدست جنود باطل به شهادت رسیده است. در این چند روز چند عنصر روحانی ارزشمند دیگر از جمله امامجمعهی موقت سنندج و ۲ تن از مسئولان قضائی محترم آن استان که پیش از این بزرگوار مجروح و یا شربت شهادت نوشیدهاند، به این زنجیره شقاوت و خونخواری در ماه مبارک رمضان و در آستانهی روز دفاع از ملت فلسطین، نشاندهندهی آن است که این جنایتکاران با وجود ادعای دینداری و تعصّب مذهبی، نه فقط احترام شهرالله را هتک میکنند، بلکه آماج حملهی آنان در اصل، همان چیزی است که دستگاه استکبار و برخی دولتهای روسیاه منطقه کمر دشمنی با آن بستهاند. دلبستگی به نظام جمهوری اسلامی و دفاع از آرمانهای اسلامی و مسألهی قدس شریف جرم نابخشودنی این شهیدان و مجروحان عزیز از نظر این مزدوران جنایتکار و اربابان فرعونصفت و قارون منش آنهاست. پس از اردیبهشت معطّر امسالِ کردستان که در آن ندای گوش و دلنواز وحدت اسلامی بیش از همیشه در آن دیار طنین افکند، دستگاه استکبار و استبداد اکنون درصدد انتقامگیری از مردم نجیب و مظلوم آن استانند. برای آن دشمنان سنگدل، کُرد و فارس و شیعه و سنّی تفاوت نمیکند. دل پلید و پُرکینهی آنان حتی به روحانی کهنسالی چون شهید مظلوم ماموستا شیخ الاسلام نیز با قساوت و شقاوت دستِ ستم میگشاید. لعنت خدا و رسول و مؤمنان بر آن خونخواران و مراکز اصلی پشتیبانی و فرماندهی آنان باد. مردم عزیز کردستان با بصیرت کامل، دشمنان خود را بشناسند و مسئولان امنیت استان مقابله قدرتمندانه با این آدمکُشان محارب را در صدر برنامههای خود قرار دهند.
اینجانب ضمن تسلیت و تبریک به مردم استان کردستان به خصوص به خانوادههای مصیبت دیده یاد آن شهیدان بزرگوار بهویژه شهید عزیز جناب ماموستا شیخ الاسلام را گرامی میدارم و از خداوند رضایت و مغفرت و علوّ درجات آنان را مسئلت میکنم.
سیّد علی خامنهای 1388/6/26
مولوی مصطفی جنگی زهی
مولوی جنگی زهی در سال 1333در روستای تیغ آب پشامک از توابع شهرستان سرباز در استان سیستان و بلوچستان متولد شد. ایشان برای تحصیلات حوزوی اهل سنت به پاکستان رفت و پس از رسیدن به درجه مولوی به ایران بازگشت. ایشان مواضع کاملا انقلابی داشته و از سخنرانان متبحّر در منطقه خود بوده است. ایشان در سخنرانی ها خود بر روی مسئله وحدت بسیار تاکید داشتند و در خصوص گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی و وهابیت نیز در میان مردم روشنگری می کرد. از طرف دیگر ایشان معتقد بود که اطاعت از ولی فقیه به عنوان ولی امر مسلمین بر اهل سنت واجب است. ایشان در آخرین مصاحبه خود قبل از شهادت نیز گفته بود که «اطاعت از رهبری در نزد اهل سنت یک واجب شرعی است.» همچنین در یکی از سخنرانیهایش گفته بود: «امروز ما رهبری داریم که بر همه چیز آگاه است و مسائل سیاسی منطقه را به خوبی رصد میکند و همین آگاهی امام خامنه ای است که ما را از شر شیاطین حفظ کرده است.» این تفکرات و اعتقادات باعث شد تا وهابیت خبیث و گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی حضور او را برنتابند و برای سر ایشان هدیه 500 هزار دلاری از سوی عربستان تعیین شود. سرانجام در روز جمعه 30 دیماه 1390 پس از اقامه نماز جمعه در راه بازگشت به منزل توسط سرسپردگان وهابیت ترور شدند و به مقام رفیع شهادت نائل آمدند.