سرویس جهان مشرق - یکشنبه ۱ اکتبر سال ۲۰۱۷ میلادی (۹ مهر ۹۶)، همزمان با برگزاری یک مراسم کنسرت سالانه در شهر لاسوگاس، مردی ۶۴ ساله به نام «استیون پدوک» از طبقه سی و دوم هتل «ماندالای بی» در نزدیکی محل تجمع بیش از ۲۰ هزار نفر، روی سر جمعیت آتش گشود. در جریان این تیراندازی، صدها و بلکه چند هزار گلوله به سمت مردم شلیک شد و ۵۸ نفر کشته و ۴۸۹ نفر زخمی شدند. تیراندازی لاسوگاس اکنون به عنوان مرگبارترین تیراندازی جمعی در تاریخ مدرن آمریکا به شمار میرود.
مقدمه فوق برگرفته از روایت رسمی دولت و رسانههای جمعی آمریکاست، اما روایتهای دیگری نیز درباره آنچه در لاسوگاس رخ داده، وجود دارد که ارزش شنیدن را دارند. یکی از این روایتها را «رابرت دیوید استیل» جاسوس سابق سیا در گفتوگو با مشرق مطرح میکند. «استیل» معتقد است تیراندازی لاسوگاس یک عملیات پرچم دروغین است که اگرچه ممکن است توسط دولت ترامپ اجرا نشده باشد، اما عواملی در نهادهای جاسوسی آمریکا در شکلگیری آن نقش داشتهاند. آنچه در ادامه میآید متن مصاحبه مشرق با «رابرت استیل» جاسوس سابق سیا و مأمور اطلاعات سابق یگان ویژه تفنگداران دریایی آمریکااست.
شما معتقدید که تیراندازی در لاسوگاس یک عملیات پرچم دروغین بوده است. لطفاً توضیح بدهید که آیا سند و مدرکی هم دارید که این ادعا را اثبات کند؟
روایت رسمی دولت که بلافاصله توسط رسانههای جریان اصلی و ویکیپدیا، طوطیوار بازتاب داده شد[۱]، به وضوح دروغ است. آنها ادعا میکنند یک پیرمرد مولتیمیلیونر به نام استیون پدوک که هیچ دلیلی برای خودکشی نداشته، از پنجرههای اتاق هتل خود آنقدر گلوله از اسلحههای مختلف به جمعیت حاضر در جشن شلیک کرده که ۵۸ نفر را کشته و حدود ۵۰۰ نفر را زخمی کرده است. با این وجود، این روایت نه تنها غیرقابلدرک است، بلکه نکتههای مهمی را انکار میکند که برخی از آنها از این قرارند:
- ورودی هتل ماندالای، دستگاههای مخصوصی برای تشخیص سلاح دارد که تحت هیچ شرایطی اجازه ورود سلاح به مجموعه هتل را نمیدهد؛ مگر اینکه فرد حامل سلاح با یک تیم واقعی امنیتی در سطح فدرال یا یک تیم جعلی (مثلاً متشکل از اعضای موساد و برخوردار از مدارک شناسایی جعلی اما بینهایت حرفهای) همکاری کرده باشد.
- همزمان با تیراندازی، «آژانس فدرال مدیریت بحران» یک تمرین یا مانور را در سراسر شهر ترتیب داده بود و «بازیگران بحران» متعددی استخدام شده بودند و با هدف نظارت بر جشن موسیقی، به شکل نامحسوس درون جمعیت حضور داشتند. [گزارش مشرق درباره برگزاری مانورهای شبیهسازی بحران همزمان با عملیاتهای بهاصطلاح تروریستی را از اینجا و درباره عملیاتهای پرچم دروغین را از اینجا بخوانید.]
- طی چندین ساعتی که چه مانور مدیریت بحران و چه تیراندازی واقعی رخ میداد، هیچ «تیم واکنش اضطراری»ای به حالت آمادهباش نبوده است. به این ترتیب بر اثر عدم شکلگیری واکنش مناسب به بحرانی اینچنینی به دلیل سردرگمی و تشدید این سردرگمی به علت خیانت در سطوح بالا، ممکن بود افراد بسیار بیشتری جان خود را از دست بدهند.
بنابراین شما معتقدید عامل تیراندازی اصلاً استیون پدوک نبوده است. چگونه ممکن است چنین دروغ آشکاری درباره حادثهای با این ابعاد گفته شود؟
طی چند روزی که از وقوع این حادثه هولناک میگذرد، منابع مختلفی درباره این واقعه اطلاعاتی را منتشر کردهاند که از این اطلاعات این گونه برمیآید:
- استیون پدوک صرفاً یک قربانیِ فریبخورده بود که تا پانزده دقیقه قبل از تیراندازی داشت قمار میکرد. وی به هیچ عنوان زمان، قدرت، آموزش و یا ظرفیت کافی برای تیراندازی به جمعیتی از مردم را نداشت که بیش از ۱۰۰۰ متر با او فاصله داشتند. به علاوه، جعبههای لازم برای حمل و نگهداری حدود ۲۰۰۰ گلولهای که در جریان تیراندازی شلیک شد نیز در اتاق پدوک مشاهده نشدهاند. این احتمال وجود دارد که این فرد، فریب خورده و تصور کرده باشد که بخشی از یک عملیات فدرال بهداماندازی علیه عناصر داعش است، اما قطعاً عامل تیراندازی نبوده است.
- آنچه واضح است اینکه چندین تیرانداز در این حادثه تیراندازی شرکت داشتهاند. همچنین دستکم یک نفر از آنها مسلسل ام۶۰ [با توان شلیک ۵۰۰ تا ۶۵۰ گلوله در دقیقه و مجهز به خشابهای بزرگ از نوع ام۱۳] داشته و حداقل یک نفر هم از گلولههای بازشونده [گلولههایی که بعد از ورود به بدن هدف، به جای عبور به شکل معمولی، سرشان باز میشود تا سوراخ بزرگتری در بدن ایجاد کنند] استفاده کرده تا تلفات به حداکثر برسد.
- علاوه بر همه اینها، حجم زیادی از «شواهد» اولیه درباره این حادثه تیراندازی، در حقیقت مخلوطی از اطلاعات مربوط به مانورِ از پیش برنامهریزیشده و اظهارات «بازیگران بحران» بود که داشتند نقش خود را بازی میکردند. بنابراین بسیاری از این «شواهد» غیرواقعی بودند. از سوی دیگر، معدود مطالب واقعی که در اینباره منتشر میشد نیز از آنجایی که صراحتاً با روایت رسمی دولت در تناقض بود، به سرعت توسط «گوگلگشتاپو» حذف شد.
تکنیکی که گفته میشود در تیراندازی لاسوگاس برای تبدیل سلاحهای نیمهخودکار به خودکار استفاده شده است
اگر عامل تیراندازی در لاسوگاس یک فرد نبوده، پس چه فرد یا افرادی پشت این حادثه بوده و چه اهدافی را دنبال میکردهاند؟
به عنوان مثال، دستکم پنج عامل بالقوه را میتوان برای این جنایت متصور شد و البته احتمال همکاری میان این عوامل نیز اصلاً دور از ذهن نیست، چنانکه در ترور جان اف. کندی نیز چندین عامل دست داشتند. این پنج عامل به ترتیب احتمال از این قرارند:
صهیومحافظهکارها؛ شهروندان وابسته به اسرائیل در آمریکا: این افراد ممکن است برای تنبیه دونالد ترامپ به خاطر عدم حمله به سوریه و عدم حمایت از طرح «اسرائیل بزرگ» دست به این عملیات زده باشند.
صهیومحافظهکارها؛ شهروندان وابسته به پول در آمریکا: «شلدون آدلسون» و «مایکل چرتوف» از جمله افرادی هستند که نامشان در منابع متعددی درباره تیراندازی لاسوگاس ذکر شده است. نتیجه حادثه لاسوگاس برای این افراد، تصویب بودجههای هنگفت و تصویب قوانینی است که دهها میلیارد دلار به آنها سود میرساند؛ از جمله با فروش تجهیزات تشخیص اسلحه و ارائه خدمات امنیتی گسترده مثلاً در برگزاری «سوپربول» [فینال و مهمترین مسابقه فصل در ورزش فوتبال آمریکایی در این کشور].
صهیومحافظهکارها؛ شهروندان آمریکایی معتقد به آیینهای شیطان: این افراد اکنون دچار ترس عمیقی شدهاند، از یک سو، به خاطر اقدامات ترامپ و کساد شدن بازار آنها (از جمله تلاشهای دونالد ترامپ در جهت دستگیری کودکآزارها)، و از سوی دیگر، ظهور پوپولیسم جناح چپی و راستی (با افرادی مانند برنی سندرز و خود ترامپ) و گسترش این رویکرد در عرصه بینالمللی (مانند اسکاتلند و کاتالونیا).
آژانس مرکزی اطلاعات (سیا): این مورد همواره در میان پردازندگان تئوری توطئه محبوبیت خاصی داشته است. برخی معتقدند «اداره تحقیقات فدرال» (افبیآی) برنامهریزی این کار را به عهده داشته و تیم عملیاتهای ویژه ارتش نیز تیراندازی را انجام داده است؛ با این حال، من با این نظریه موافق نیستم.
مافیای روسی: ممکن است تیراندازی، انتقام مافیای روسی به خاطر تخریب یک شبکه بزرگ جنایتکار روسی در آمریکا و اقدام وزارت دادگستری در محکومیت ۳۳ نفر از متهمان در پروندهای مرتبط، به جرم سرقت، کلاهبرداری و قاچاق مواد مخدر و سلاح گرم باشد. البته یک تحلیل دیگر هم در اینباره مطرح و مبتنی بر یک توافق احتمالی جدید میان اسرائیل و روسیه مبنی بر پذیرش مسکو به عنوان عامل جدید توازن قدرت در خاورمیانه است.
روایت رسمی درباره حادثه لاسوگاس و صحنههای تکاندهنده از ترس و وحشت مردم همزمان با آغاز تیراندازی
آیا ممکن است علاوه بر نهادهای جاسوسی آمریکا، دولت ترامپ هم در اجرای عملیات لاسوگاس نقش مستقیم داشته باشد؟
من اطلاعات دست اول در اینباره ندارم، اما تجربه من به عنوان یک جاسوس حکایت از دخالت مستقیم دولت آمریکا در این حادثه ندارد. به عقیده من، دولت آمریکا دانسته اقدام به برنامهریزی یا اجرای این جنایت نکرده است، اما قطعاً صهیومحافظهکارها در موقعیتهای رسمی در سیا، افبیآی، وزارت امنیت داخلی و آژانس فدرال مدیریت بحران (به عنوان اجراکننده مانور) دانسته و فعالانه در حمایت از این جنایت دست به خیانت زدهاند.
من معتقدم که افبیآی اطلاعات خوبی درباره این دارد که باید از چه افرادی بازجویی کند و همچنین اعتقاد دارم که تعمداً جلوی افبیآی گرفته شده است تا به سراغ صهیومحافظهکارهای اصلی نرود. با این وجود، دقیقاً همین افراد هستند که باید در نهایت دقت از آنها بازجویی کرد و در بازجویی آنها از «پلیگراف» [دستگاه دروغسنج] و در صورت لزوم تزریق «سرم حقیقت» نیز استفاده نمود.
قطعاً باور اینکه نهادهای رسمی آمریکا در حادثهای مانند یک کشتار عمومی علیه مردم این کشور نقش داشته باشند، دشوار است. آیا مدرک یا سابقهای در اینباره وجود دارد که این موضوع را باورپذیر کند؟
دستکم چهار حادثه در تاریخ آمریکا وجود دارد که نشان میدهد دولت این کشور ممکن است به عاملین این جنایت هولناک اجازه بدهد تا نه تنها از زیر بار مسئولیت این عملیات شانه خالی کنند، بلکه میلیاردها دلار نیز پول به جیب بزنند:
۱۱ سپتامبر: این عملیات توسط اسرائیل برنامهریزی شد، عربستان حمایت لجستیک از آن را به عهده داشت و به دست تیمی ترکیبی تحت نظارت دیک چنی نیز به اجرا درآمد، در حالی که چنی بعدها تحت محافظت افبیآی قرار گرفت.
ترور جان اف. کندی: این عملیات توسط تیمی از عوامل سیا و با حمایت همهجانبه افبیآی و اسرائیل در زمانی انجام شد که «اسحاق رابین» [نخستوزیر سابق رژیم صهیونیستی] به عنوان ناظر رسمی اسرائیل در دالاس حضور داشت.
ترور مارتین لوتر کینگ: این عملیات توسط یک تکتیرانداز عضو ارتش آمریکا انجام شد و افبیآی نیز از جزئیات آن باخبر بود.
حمله به ناو یواساسلیبرتی: این عملیات نیز توسط اسرائیلیها انجام شد، اما دولت آمریکا به رهبری «لیندون بی. جانسون» [رئیسجمهور وقت این کشور] تا مدتها روی واقعیتهای این عملیات سرپوش گذاشت.