به گزارش مشرق، رویکرد آمریکا در قبال حمله داعش به عراق نشان داده است که اقلیم کردستان اهمیت ویژهای برای این کشور دارد. دولت اوباما از همان ابتدای حمله داعش به عراق و پیشرویهای سریع این گروه تروریستی، رسماً و بهطور مکرر با درخواست کمک نظامی از سوی بغداد مواجه شد که در مقابل واکنش چندانی از خود نشان نداد و فقط نظارهگر ماجرا بود، اما درست زمانی که دامنه تجاوزگریهای داعش به سمت شمال عراق خبر از سقوط قریبالوقوع اربیل میداد، بلافاصله وارد عمل شد و با بمباران بخشی از مواضع داعش، به پیشمرگهای کرد کمک کرد تا برتری نظامیشان را در برابر داعش حفظ کنند و از سقوط اربیل به دست داعش، جلوگیری نمایند. مقاله حاضر میکوشد ضمن بررسی پیشینه روابط سیاسی- نظامی آمریکا با اقلیم کردستان به چرایی اهمیت این اقلیم برای آمریکا و اهدافی که این کشور در آن دنبال میکند بپردازد.
پیشینه روابط سیاسی- نظامی
در سال ۱۹۹۱ و در جریان عملیات نظامی ائتلاف ضد عراق به رهبری آمریکا، شورشی از سوی کردها علیه دولت مرکزی عراق صورت گرفت که بهشدت از سوی صدام سرکوب شد و منجر به قتلعام و آواره شدن شمار زیادی از کردها شد؛ بنابراین، واشنگتن با تصویب قطعنامه ۶۸۸ شورای امنیت، منطقه پروازممنوع را در شمال عراق باهدف ایجاد منطقه امن تأسیس کرد. منطقه امن کردستان عراق، سرزمینهای واقع در شمال مدار ۳۶ درجه را شامل میشد که در پی آن استانهای کردنشین سلیمانیه، اربیل و دهوک از نفوذ بغداد رهایی یافتند و کردها موفق شدند پس از برگزاری انتخابات پارلمانی ۱۹ مه ۱۹۹۱ میلادی یک دولت خودمختار منطقهای با حضور اقلیتهای آشوری و ترکمن در این مناطق تشکیل دهند. این تحول آغازگر مناسبات جدیتری میان کردها و ایالاتمتحده شد. پس از آن نیز در سال ۱۹۹۸ واشنگتن تلاش کرد که اختلاف میان حزب دموکرات کردستان به رهبری مسعود بارزانی و گروه اتحادیه میهنی به رهبری جلال طالبانی را حل کند. این دو رهبر کرد در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۸ موافقتنامه واشنگتن را امضاء کردند که بر اساس آن مقرر گردید اختلافات خود را کنار گذاشته و بهطور مشترک اداره مناطق کردنشین عراق را بر عهده گیرند[۱].
با سقوط صدام حسین و در پی حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، کردها توانستند در قالب ایالتی فدرال با اختیارات گسترده و رسمی، مستقلتر شوند. اصول ۴،۱ و ۱۱۳ قانون اساسی عراق اختیارات قانونی لازم را به حکومت منطقهای کردستان اعطا کرد. طالبانی رئیسجمهور عراق شد و نیروی پیشمرگههای کرد بهعنوان بخشی از ساختار دفاعی این کشور رسمیت قانونی یافت و بر اساس قانون اساسی جدید میباید بودجه آن از بودجه وزارت دفاع دولت مرکزی پرداخت شود. پرواضح است که این دستاوردها بدون حمایت آمریکا امکانپذیر نبود. همچنین در این دوره دفتر نمایندگی دولت اقلیم کردستان در آمریکا تأسیس شد که زمینه را برای ایجاد لابی کردها در نهادهای تصمیمگیری آمریکا فراهم کرد که اوج این تلاشها در دوره قباد طالبانی بهعنوان نماینده دولت اقلیم کردستان در آمریکا انجام شد.
روابط آمریکا و اقلیم کردستان از سال ۲۰۰۵ که مسعود بارزانی بر کرسی ریاست اقلیم کردستان عراق تکیه زد، نزدیکتر شد و شکل رسمیتری به خود گرفت. بارزانی از ابتدای ریاست خود تاکنون چهار سفر رسمی به آمریکا انجام داده است. اولین سفر رسمی بارزانی به آمریکا در ۲۹اکتبر ۲۰۰۸ و با دعوت رسمی جرج بوش رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا و پس از امضای توافقنامه استراتژیک میان واشنگتن و بغداد و عبور عراق از مرحلهای بحرانی انجام شد. ۱۱ دسامبر ۲۰۰۹ بارزانی برای دومین بار و با دعوتی رسمی، سفری یکهفتهای به آمریکا داشت و با باراک اوباما رئیسجمهور جدید این کشور دیدار و گفتگو کرد. سفر سوم بارزانی به آمریکا در ۴ آوریل ۲۰۱۲ و به همراه هیئت عالیرتبه سیاسی و اقتصادی انجام شد. چهارمین سفر بارزانی به آمریکا در اوایل می ۲۰۱۵ در حالی صورت گرفت که شرایط بحرانی در عراق، مناقشات طایفهای در آن، عدم کنترل بغداد بر همه مناطق کشور، اشغال برخی مناطق (اغلب سنی نشین) توسط داعش فرصت مناسبی را برای استقلالطلبی تاریخی کردها فراهم کرده است. در همه این سفرها در یک دهه گذشته مسائل عراق، استقلال کردها و حمایتهای سیاسی- نظامی مورد گفتگو قرار گرفته است[۲].
با این همه یکی از رویدادهایی که سفر چهارم بارزانی به آمریکا را متفاوت از سفرهای دیگر وی کرد، لایحه بودجه نظامی ۲۰۱۶ آمریکا بود که در آن کنگره (نمایندگان جمهوریخواه) به دولت اوباما پیشنهاد کرد مبلغ ۱۷۸ میلیون دلار کمک نظامی بهصورت مستقیم و بدون دخالت بغداد در اختیار نیروهای پیشمرگ و عشایر سنی در عراق برای مقابله با داعش قرار دهد. بارزانی در سفر چهارم خود با این استدلال که بغداد در ارسال تجهیزات و تسلیحات نظامی به اقلیم مانعتراشی و کارشکنی میکند درصدد جلب حمایت سنا برای تصویب این طرح برآمد؛ اما برخلاف کنگره، سیاست دولت اوباما در پی درخواستهای اقلیم تنها یک چیز بود: ارسال سلاح برای کردها از طریق دولت مرکزی عراق.
کمیته خدمات نیروهای مسلح مجلس نمایندگان آمریکا در این لایحه پیشنهاد کرد که از مجموع ۷۱۵ میلیون دلار کمک نظامی این کشور به عراق ۲۵ درصد آن (۱۷۸ میلیون دلار) بهطور مستقیم به نیروهای کُرد و سنی داده شود و ۷۵ درصد دیگر (۵۳۷ میلیون دلار) در اختیار دولت مرکزی عراق قرار گیرد. نکته مهم در این لایحه در نظر گرفتن نیروهای پیشمرگ و سنی بهعنوان «کشور» و همچنین هشدار به بغداد است که اگر ظرف ۳ ماه پس از تصویب لایحه به حمایت از نیروهای شیعه پایان ندهد و مشارکت سیاسی واقعی در دولت مرکزی تحقق نیابد و گارد ملی (نیروی وابسته به سنیها) جنبه رسمی پیدا نکند، ۶۰ درصد کمکهای مستقیم نظامی آمریکا به بغداد (۴۲۹ میلیون دلار از ۵۳۷ میلیون دلار) در اختیار نیروهای کُرد و سنی قرار میگیرد.همزمان، دولت مرکزی عراق و مقامات عالیرتبه این کشور ازجمله نخستوزیر، وزیر خارجه و دیگر مسئولین، مرجعیت عالی شیعی در کربلا و نمایندگان وابسته به جریانات شیعی بهویژه همپیمانی ملی، بهشدت با این اقدام کنگره آمریکا مخالفت کرده و هدف آن را تجزیه عراق اعلام کردند[۳].
در نتیجه این فشارها و البته مخالفت دموکراتهای کنگره و دولت اوباما با آن، طرح مذکور به سبب عدم احراز آراء کافی از سوی سنا رد شد. به هر حال پس از تضعیف دولت مرکزی عراق در نتیجه کنار رفتن مالکی و حمله داعش به این کشور و حتی با وجود رأی نیاوردن طرح کنگره در مورد تسلیح مستقیم نیروهای کرد، گمانهزنیها در مورد تسلیح مستقیم این نیروها به صورت محرمانه از سوی آمریکا بیش از هر زمان دیگری تقویت شده است. در سایه تهدید داعش نزدیکترین روابط امنیتی آمریکا و کُردها میان یگانهای ضد تروریسم حاصل شده و یک مرکز عملیات مشترک برای گسترش این همکاری نیز تأسیس شده است. بیش از ۱۰۰ مربی نظامی آمریکا و همچنین کنسولگری این کشور در اربیل مستقر هستند. ماری هارف، معاون سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در پاسخ به اینکه آیا حملات هوایی بیشتری در عراق انجام خواهد شد، گفت: «دستکم باید گروه داعش پیشروی خود به سوی اربیل را متوقف کند تا حملات هوایی بیشتری انجام نشود»[۴]. این موضعگیری نشان میدهد که دفاع از اقلیم کردستان برای آمریکا حیاتی و ضروری است. بعید نیست که در صورت تشدید مجدد حملات و پیشروی داعش در شمال عراق و همچنین روی کار آمدن یک دولت جمهوریخواه در آمریکا، سیاست تسلیح مستقیم اقلیم کردستان از سوی این کشور شکل جدیتری به خود گیرد. به هر حال داستان روابط آمریکا و کردها به ویژه پس از سرنگونی صدام، چیزی بیش از روابط یک ابرقدرت با یک اقلیت تحت محاصره در عراق است که در ادامه به چرایی این اهمیت خواهیم پرداخت.
جایگاه اقلیم کردستان در راهبرد سیاست خارجی آمریکا
آمریکا پس از حمله به عراق به دنبال تأسیس یک دولت مرکزی قوی سکولار با گرایشهای غربی بود. ناکامی در دستیابی به این هدف و تقسیم صحنه سیاسی عراق به گروههای شیعی، سنی و کرد و قدرت گرفتن شیعیان پس از انتخابات سال ۲۰۰۴، این کشور را به فکر بهرهبرداری از مدخلها (اختلاف میان گروههای سهگانه عراق) برای حفظ جاپا انداخت. در میان سه گروه فوق، اقلیم کردستان به سبب موقعیت ژئوپلیتیکی، منابع طبیعی و انرژی، وضعیت اقتصادی و امنیتی مطلوبتر نسبت به سایر مناطق عراق، بزرگترین اقلیت سیاسی عراق با گرایشهای سکولار، ابزاری برای نفوذ و تأثیرگذاری بر کردهای ایران، ترکیه و سوریه در صورت لزوم و همچنین نیاز کردها به حمایت غرب برای به سرانجام رساندن استقلال سیاسی خود همسویی بیشتری با اهداف و منافع آمریکا داشت و در نتیجه کردها بهعنوان بهترین مدخل، از یک متحد در حاشیه به یک متحد استراتژیک برای آمریکا بدل شدند. سخنان ژنرال جی.گارنر نخستین حاکم نظامی آمریکا در عراق بهخوبی اهمیت این منطقه را برای آمریکا نمایان میسازد: «اگر تلاش آمریکا در عراق به شکست بینجامد باید از استقلال کردها دفاع کرد. همانگونه که فیلیپین بهعنوان سکوی آمریکا برای حفظ اقیانوس آرام بود، کردستان در این سده میتواند بهعنوان سکوی آمریکا برای خاورمیانه عربی باشد»[۵].
بنابراین، در وضعیت آشفته عراق پس از ناآرامیهای منطقه و حمله داعش و بهویژه قدرت شیعیان و نفوذ بالای ایران در عراق پس از صدام، کردها میتوانند ابزار مناسبی برای توازن قوا در عراق و پیگیری اهداف آمریکا در منطقه باشند. روابط ویژه آمریکا با اقلیم کردستان پس از سرنگونی صدام و دفاع از آن در برابر حمله داعش و برقراری رابطه مستقیم نظامی با آن، در جهت راضی نگه داشتن کردها و حفظ آنها بهعنوان متحدی بالقوه در آینده سیاسی عراق و منطقه ارزیابی میشود. بهطور کلی میتوان سیاست آمریکا را از برقراری روابط سیاسی- نظامی با اقلیم کردستان و موازی با دولت مرکزی عراق و حتی در مواردی در شأن یک دولت مستقل را در راستای دلایل و اهداف زیر ارزیابی کرد:
• به نظر میرسد قرار است طرح کلاسیک جو بایدن یعنی «ضرورت تقسیم عراق به سه بخش فدرالی سنی، شیعی و کُردی» عملی شده و این کشور، رفتهرفته در مسیر تجزیه قرار بگیرد؛ اما این تحلیل، اندکی تندروانه است؛ چرا که اولاً دولت اوباما دستکم در ظاهر از این طرح حمایت نکرده و کماکان ترجیح میدهد با دولت مرکزی بغداد طرف معامله باشد. ثانیاً، میزان کمکهای پیشبینیشدهی تسلیحاتی کنونی، در حدی نیست که منجر به استقلال کردها از دولت مرکزی و اهل سنت شود؛
• یکی از مهمترین دلایل برقراری روابط آمریکا با کردها این است که در حضوری غیرمستقیم به مقابله با توسعه نقش شیعیان در این کشور و حفظ توان رقابت با نفوذ سیاسی و دفاعی بالای ایران در عراق بپردازد. یک عراق قدرتمند با حضور قوی دولتی شیعی در صدر آن، با منافع آمریکا و همپیمانان منطقهای آن سازگار نیست؛ بنابراین، در آینده هر زمان که اداره سیاسی بغداد در نتیجه انتخابات آزاد به اکثریت شیعی عراق برسد، اقلیم کردستان برای آمریکا اهمیتی ویژهتر پیدا میکند؛
• نگرانیها و ملاحظات منطقهای بعد دیگر سیاست آمریکا در قبال کردهاست. آمریکا از این ترس دارد که با تقویت قدرت عراق، این کشور بار دیگر عرصه را بر کشورهایی از جمله عربستان سعودی تنگ کند؛ به ویژه که واشنگتن و ریاض همواره درباره میزان نفوذ ایران در عراق نگران بودهاند. روابط مطلوب کردها با اسرائیل نیز یکی دیگر از دلایل این حمایت است. ضمن اینکه قدرت چانهزنی اعراب با آمریکا و اسراییل به علت قدرتیابی اقلیم کردستان که مشکلات تاریخی با اعراب داشته و پتانسیل برقراری رابطه خوب با آمریکا و اسراییل را دارد، کم خواهد شد؛
• آمریکا در شرایط فعلی قصد دارد ضمن حفظ یکپارچگی سرزمینی عراق، دولتی ضعیف بر آن حکمرانی کند. این مهم از طریق حمایت کردها و اعمال سیاست موازنهی قوا بین عناصر کرد، شیعی و سنی امکانپذیر است. در صورت بروز تحولات غیرقابلپیشبینی و کنترل در جهت تجزیه عراق، همچنان اقلیم کردستان جاپای مناسبی برای آمریکا در این منطقه باقی خواهد ماند؛
• در راهبرد آمریکا، این اقلیت در کنار سنیها بهعنوان کارت فشار و ابزار اعمال نفوذ یا عنصری بازدارنده نگریسته میشوند و اگر هم برنامهی مدونی برای تقویت کردها و اهل سنت وجود داشته باشد، در جهت اهداف و منافع خود آمریکا ارزیابی میشود. چه اینکه بسته به تحولات حاکمیتی عراق و منطقه، استفاده از این ابزار در دورههای مختلف پررنگ یا کمرنگ شده است؛
• توسعه سیاسی، اقتصادی و امنیتی کردستان عراق و پیشرفت آن میتواند به الگویی مطلوب و آرمانی برای دیگر اقلیتهای کرد منطقه در ایران، سوریه و ترکیه تبدیل شود. آمریکا از طریق کنترل دولت کردی برای اعمال فشار بر ایران، ترکیه و سوریه قدرت چانهزنی خود را بالا خواهند برد؛ زیرا از این طریق خواهند توانست مسئله جداخواهی قومی را به یکی از اصلیترین نگرانیهای امنیتی این سه کشور تبدیل نمایند؛
• مهار داعش در عراق سیاست دیگر آمریکا در حمایت از کردهاست. بیهیچ تردیدی همانگونه که تاکنون نیز چنین بوده است، جمهوری اسلامی ایران علاوه بر حمایت از اقلیم کردستان، در مقابل حمله داعش به مناطق جنوبی و شیعی عراق ایستاده و تا آخر خواهد ایستاد؛ بنابراین با وجود ایران، آمریکا چندان نگران فروپاشی این مناطق به دست داعش نیست و حمایتهای خود را به سمت شمال عراق و کردها متمرکز کرده است؛
• اربیل پایگاه اطلاعاتی و نظامی آمریکا به شمار میرود و نقطه مناسبی برای جاسوسیهای آمریکا علیه ایران و بغداد و حتی ترکیه است. دهها مشاور نظامی آمریکایی در این شهر حضور دارند و فرودگاههای کوچک سری مخصوص هواپیماهای جاسوسی بدون سرنشین به آمریکا خدمات میدهند و بهتازگی نیز آمریکا با هدف گسترش مراکز اطلاعاتی در نزدیکی فرودگاه اربیل قراردادهایی با برخی شرکتها منعقد کرده است؛
• اقلیم کردستان بیش از ۱۴ حلقه چاه نفت دارد و چهارمین چاه عظیم نفتی عراق در آن منطقه واقع شده است. ششمین ذخیره نفت جهانی در کردستان است و اربیل که پایتخت نفتی آن به شمار میرود میزبان شرکتهای بزرگ نفتی آمریکا بهویژه شرکت «اکسون موبیل» و «شیفرون» است که قراردادهای عظیم نفتی در خاورمیانه دارند. اربیل بهتنهایی یکچهارم نفت عراق را تولید میکند و ثروت منابع انرژی شمال عراق بیش از ۴۵ میلیارد بشکه نفت و ۶٫۳ تریلیون مترمکعب گاز است.
منابع:
[۱]. شیخ عطار، علیرضا (۱۳۸۲)، کردها و قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای، جلد اول، تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، ص ۱۹۵٫
[۲]. صالحی، حسن (۱۳۹۴)، پیگیری دو هدف بزرگ در سفر بارزانی بە آمریکا، خبرگزاری کردپرس، قابل مشاهده در:
http://kurdpress.com/Fa/NSite/FullStory/News/?Id=۸۳۶۹۳#Title
[۳]. http://kurdpress.com/Fa/NSite/FullStory/News/?Id=۸۳۶۹۳#Title
[۴]. رویکرد متفاوت آمریکا و اروپا در بحران عراق، روزنامه اطلاعات (۱ شهریور ۹۳)، قابل مشاهد در:
http://www.ettelaat.com/etiran/?p=۶۶۰۵۹
[۵]. دهقانی فیروزآبادی، جلال و خضر خدیری وریک (۱۳۹۲)، تاثیر ژئوپلتیک کردستان عراق بر سیاست خارجی آمریکا در عراق (۲۰۰۳-۲۰۱۲)، فصلنامه تحقیقات سیاسی و بینالمللی، صص ۶-۷٫
منبع: پایگاه تبیین