به گزارش مشرق، درست در شرایطی که به نظر میرسید ترمز پارس جنوبی جم به سبب تن دادنش به 3 تساوی در 5 دیدار آخرش کشیده شده باشد و این تیم صدر جدول لیگ برتر فوتبال کشور را از دست بدهد، برد غریب 3 بر صفر روز جمعه برابر ذوبآهن آن هم در ورزشگاه نقش جهان اصفهان تاکید تازهای بر این باور بود که برای خط زدن نام این تیم از جمع دو سه مدعی اصلی قهرمانی لیگ هفدهم، بسیار زود است.
19 گل زده که بیشترین گل زده در طول فصلی است که یک سوم آن سپری شده و بردن 6 مسابقه از 10 بازی برگزار شده این تیم که بیشترین پیروزیها تا این مقطع از فصل برای تیمهای حاضر در لیگ است پارس را در جایگاهی نشانده که در شروع فصل نایل شدن این تیم به آن حتی در رویاها هم نمیگنجید.
درست است که پرسپولیس در صورت فتح دو دیدار عقب افتادهاش از پارس جنوبی پیش میافتد و یک بار دیگر صدرنشین خواهد شد اما در این شکی نیست که با ارزشترین کار این فصل را تا این لحظه مهدی تارتار و شاگردانش انجام دادهاند و نه پرسپولیس که در لیگ آسیا فرسوده و تضعیف شد و نه «پدیده»ای که در دو هفته اخیر پس روی کرده و نه حتی پیکان که 6 برد پیاپی در کارنامهاش دارد و نه البته اصفهانیها که ناکامان بزرگ لیگ امسال بودهاند.
قبل از رسیدن به شهرت
یکی از دلایل اصلی توفیق پارس جنوبی بیحاشیه بودن این تیم است و نفراتش چون میخواهند اوج گیرند و معروف شوند و نرخ بالاتری بیابند، دست به جانفشانی میزنند و مهدی تارتار هم طوری آنها را مدیریت کرده که فقط از مربیانی 15 تا 20 سال مسنتر از او میشد انتظارش را داشت.
پارس جنوبی جم البته بیمهره نیست و بازیکنانی مثل محسن فروزان، ارسلان مطهری، مهدی زبیدی، فرشاد سالاروند و الویس نانگ عیار تجربهاش را بالا آوردهاند اما بالاترین حسن این تیم یکدست بودن و تلاش «همگی» برای بهروزی «انفرادی» و کوشش «فردی» برای ارتقای «جمع» است.
این محسنات البته فقط تا زمان مشهور و به تبع آن پرحاشیه شدن شامل تیمها میشود و در نتیجه تارتار باید قدر شرایط موجود را بداند و تا پایان فصل به بهترین شکل از آن بهره بگیرد زیرا وقتی اینگونه تیمها به اهداف خود میرسند، بر اثر آثار سوء شهرت و سایر مسائل جاری در فوتبال بخشی از قدرت و اشتیاق خود را از دست میدهند و بیشترین کاراییشان مختص زمانی است که هنوز در زمینههای مورد بحث اوج نگرفتهاند.
سهم خواهی از تیم ملی
آیا پارس جنوبی جم میتواند مثل استقلال خوزستان در لیگ پانزدهم دست به کاری کارستان بزند و قهرمان لیگ هفدهم شود؟ پاسخ این سوال را فقط گذشت زمان میدهد اما این نکته مشخص است که تارتار انتظار بیشتری از انتخابکنندگان تیم ملی و به واقع شخص کارلوس کیروش دارد و میپرسد، چطور ممکن است از تیم صدرنشین لیگ برتر حتی یک نفر هم به اردوهای ملی دعوت نشود و در بازیهای ملی به میدان نیاید؟ همگی از سلایق سرمربی پرتغالی تیم ملی در این خصوص و بها و سهم فراوانی که به لژیونرها در این ارتباط میدهد مطلعیم و اصولا بعید است که وی افرادی فاقد تجربه بینالمللی بالا را به جام جهانی سال بعد که داشتن تجربه شرط اول موفقیت در آن است، ببرد اما تارتار میتواند با زنده نگه داشتن ولو بیحاصل «توقع ملیپوش شدن»، شاگردانش را در اوج تحرک نگه دارد و همین نکته را وسیله کسب نتایجی قرار دهد که جمیها برای ابقا در صدر جدول لیگ برتر به آن نیازمند هستند.
سختکوش و آرزومند
پارس جنوبی توانسته است تا این نقطه و مرحله از مسابقات با فتح اکثر دیدارهای خانگی و رسیدن به تساوی و یکی دو برد عالی در مسابقات دور از خانه همگی را غافلگیر کند و راه و روش مبارزه درست و موثر با چنین تیم پرتلاش و هماهنگی هنوز برای رقبایش مشخص نشده و در غیر این صورت ذوبآهن و سرمربی رکورددار آن یعنی امیر قلعهنویی آنطور در اصفهان تسلیم این رقیب ویژه نمیشدند. این تیمی است که وجود و نحوه کار و نتایج حاصلهاش نشان میدهد مرزهای فوتبال و باورهای رایج در آن گاهی بازیچه تیمهایی قرار میگیرد که متحد و آرزومند و سختکوشاند و شجاعت پیشه میکنند و چیزی برای از دست دادن ندارند و به همین سبب بازی با آنها بسیار سخت است. این را میتوانید از تراکتورسازی بپرسید که در هفته نهم به رغم بازی کردن در خانه با تساوی یک بر یک مقابل تیم تارتار متوقف شد و یا از ذوبآهن پرس و جو کنید که جمعه 28 مهر از هر زاویه و به هر شکلی که تصور کنید از پارس جنوبی گل خورد و تیغش به هیچ شکل به تیم جنوبی نبرید، انگار توفانی از راه رسیده و زده و همه چیز را از جا کنده و رفته و فقط رد پای آن باقی مانده است. ردپایی به وسعت شایستگی.