به گزارش مشرق، این موضوع در بوکس تکراری است؛ خوش استقبال و بد بدرقه. فدراسیون بوکس در برهه ای از زمان که جنگ مربیان داخلی بالا می گیرد برای آرام کردن شرایط سرمربی خارجی جذب می کند و بعد بدون برنامه و مدتی بعد با هجوم و فشار همان مربیان داخلی یا گزینه خارجی خودش فراری می شود یا با وی به بدترین شکل ممکن قطع همکاری می شود.
بعد از تجربه تلخ جدایی از آسه بال و وینکوف ها حالا نوبت به خیمنز کوبایی رسید. وی از مهد بوکس به ایران آمد و بر خلاف آنچه برخی به شدت علاقه مند به تخریب و تکرارش دارند به عقیده بسیاری از مربیان فنی و توانمند و غیر ذی نفع سطح فنی بالایی هم داشت. شاید مقصر خود خیمنز بود که با قراردادی نسبتا پایین به تیم ملی ایران پیوست و حالا در فاصله دو ماه مانده به پایان قرارداد به خانه اش برمی گردد.
اگرچه شاید برخی تعداد مدالهای کسب شده با وی را ناچیز تلقی کنند اما نباید فراموش کرد وی کارش را با نسل تازه ای از بوکس ایران آغاز کرد چیزی که مربیان نتیجه گرای داخلی هرگز ریسک به انجام آن نخواهند کرد. فراموش نکنیم خیمنز نقطه پایانی بر باند و باندبازی در تیم ملی ایران بود و هرگز جایی برای حاشیه در تیم ملی باقی نگذاشت.
حالا تنها می توان تاسف خورد به حال تصمیمات سلیقه ای در ورزش ایران که چطور با آمدن مدیری جدید یک شبه سرمربی تیم ملی برکنار می شود و چرا باید کمیته ملی المپیک و سایر نهادهای نظارتی تا این حد سکوت کنند؟ خیمنز با کدام معیار و خط کش و قیاس سنجیده شد که نمره قبولی نگرفت و آیا بهتر نبود حالاکه تمام مبلغ قرارداد وی پرداخت شده او تا پایان موعد قراردادش در ایران بماند.
آیا همه افرادی که هیچ نفعی در تیم ملی ندارند و از سطح فنی و علاقه خیمنز به رشد بوکس ایران حرف می زنند دروغ می گویند؟ آیا سرپرست جدید فدراسیون بوکس که خود از مدیران توانمند و با تجربه این رشته است در آستانه انتخابات فدراسیون، حتی این احترام را به رئیس آینده (که ممکن است خودش نیز باشد) نمی گذارد تا وی در خصوص سرمربی تیم ملی تصمیم بگیرد؟ همه اینها سوالاتی است که اگر در پس پرده لابی، سفارش و یا دستوری نهفته باشد یارای پاسخ به آن نخواهد بود.