شهید علی اکبر حاجی پور - کراپ‌شده

در عملیات دیگری در منطقه «مهران»، با طراحی مبتکرانه و هلی برد نیرو به عقب دشمن ، نیروهای عراقی را از پای در می آورد و فرمانده آنان را اسیر می کند.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - «علی اکبر» در سال 130 در شهر «آذر شهر» از توابع «تبریز»، در خانواده ای مؤمن و مذهبی دیده به جهان گشود.

شهید حاجی پور پس از شروع جنگ تحمیلی، عازم جبهه های جنوب می گردد و با آموزش و سازماندهی نیروها به مقابله با دشمن متجاوز می پردازد. وی معتقد بود که باید تا قطع کامل ریشه های استعمار و استکبار، با آنان جنگید و بر این باور، تا پای جان ایستاد.

شهید، در عملیات «فتح المبین» و «بیت المقدس» با مسؤولیت فرمانده گردان وارد عمل می شود . وی در دو عملیات ، رشادت و شهامت فراوانی از خود بروز می دهد. در عملیات بیت المقدس ، بشدت از ناحیه پا مجروح می شود. پس از بهبود یافتن نسبی، با دختری مؤمن ازدواج می کند؛ اما از ازدواج نیز تعلقی در دلش نماند که او را از جبهه باز دارد.

بار دیگر برای عملیات «رمضان» خودش را به جبهه می رساند که در این عملیات ، فرماندهی گردان خط شکن «عمار» به او محول می شود. شهید با شناسایی دقیق مواضع دشمن، در این عملیات ، خطوط پدافندی دشمن را با یورش جانانه در هم می شکند. حاجی پور برای انجام عملیات «زین العابدین» و «مسلم بن عقیل» خود را به جبهه می رساند و به عنوان مسؤول محور عملیاتی وارد عمل می شود.

وی در این دو عملیات، با فرماندهی مدبرانه ، شهرهای «سومار» و «گیلانغرب» را از تیررس دشمن آزاد و شکست سنگینی را بر دشمن تحمیل می کند. در عملیات «والفجر مقدماتی» ، حاجی پور به عنوان فرمانده گردان عمار، در نوک پیکان حمله واقع می شود و در حماسه ای ستودنی خلق می کند. در عملیات دیگری در منطقه «مهران»، با طراحی مبتکرانه و هلی برد نیرو به عقب دشمن ، نیروهای عراقی را از پای در می آورد و فرمانده آنان را اسیر می کند.

با شروع عملیات «والفجر 4 » ، حاجی پور همراه نیروهای خود به جبهه غرب می رود و با سازماندهی نیروها به دشمن یورش می برد و به کلیه اهداف از پیش تعیین شده می رسد. از جمله ارتفاعات استراتژیک «1904» را که مشرف بر شهر «پنجوین» عراق است ، از چنگ دشمن خارج می کند و با قدرت تمام به منطقه مسلط می شود. شهید حاجی پور پس از تثبیت مواضع به دست آمده در مرحله اول عملیات «والفجر 4» در منطقه غرب، در مرحله دوم عملیات که برای شناسایی مواضع دشمن رفته بود، در دشت «پنجوین» مورد هدف تیر مستقیم تانک دشمن قرار می گیرد و در تاریخ 14 آبان 1362 به فوز عظیم شهادت نایل می شود.
منبع: راسخون

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 8
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • سربدار IR ۰۹:۵۸ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۴
    56 2
    خداوند رحمتش کند
  • IR ۱۱:۴۴ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۴
    1 19
    ای کاش میدیدین چطور
    • کاظمی IR ۱۲:۳۷ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۴
      8 2
      اینقدر مزخرف نگو... تو خودت برای کشور چه کار کردی؟؟؟
  • میثم IR ۱۳:۵۶ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۴
    14 0
    خدا رحمت کنه مرد
  • گردان کمیلی 27 IR ۱۵:۰۹ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۴
    17 1
    یار همیشه همراه شهید ابراهیم علی معصومی فرمانده گردان کمیل لشگر 27 محمدرسول الله ص که هر دو در یک عملیات بشهادت رسیدند. سرداری که صدام برای سرش جایزه گذاشته بود. آخرین باری که دیدمش در حال بالا رفتن از ارتفاعات برای رسیدن به ارتفاع 1904 بود و سراغ شهید معصومی رو از ما گرفت و یک بسته 12 یا 24 تایی شیر پاکتی در دستانش بود تا برای بچه ها در نوک قله ببره . در اون حال هم تنهای تنها به فکر رزمنده ها بود و در نهایت خستگی اون بسته شیر را با خود حمل می کرد. نه سلاحی نه کلاه خودی نه یار همراهی . بالاخره مزد سالها رشادت رو از خدا گرفت. یه بار که می خواستیم بعد از سه ماه تسویه حساب کرده و به تهران برگردیم یه سخنرانی جانانه کرد و همه بچه های کمیل دیگه موندند . می گفت ماموریت ما سه ماه و شش ماه و یک ساله نیست ماموریت ما تا پیروزی اسلام بر همه کفر و ستم است و محدود به زمان نیست. روحش شاد و قدرش شناخته و پاداشش نزد مولایش حسین ع ماجور باد.
    • از ته قلب GB ۰۲:۱۷ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۵
      1 0
      این روزگار هر جور ما رو تاب بده ازین برزخ بهشتی دربیائیم یا جهنمی ... همیشه حق شما به گردن ماست . هرجا هستید دست تک تک تون رو می بوسم . باور کنید به ظاهر نیست بخدا ، نشده تا امروز بدون اشک خاطرات هیچ شهیدی رو تا آخر بتونم بخونم خیلی هم مذهبی و بسیجی و این چیزا نیستم .... آنچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت / که گرم سر برود مهر تو از جان نرود .... دین شما و مهر شما با ما به گور می ره چون به هیچ وجه قادر به جبران اش نیستیم .
  • ایرانی US ۰۱:۲۱ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۵
    0 0
    اگر بچه تهران بود به نوکری صدام وارد میشد روحت شاد همشهری بلند اواز. درود بر مادرت و ان شیر پاکش
  • سوال از قدیمی ها GB ۰۲:۰۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۵
    0 0
    آقا کدوم یکی از شهدا بود که با موتور می رن وسط عراقی ها اون فرمانده کچل عراقی رو می ندازند پشت موتور از جمع عراقی ها میارن اش عقب ؟ دوئیجی بود محل واقعه بنظرم ... چند روزه اسم اش ذهنم رو درگیر کرده . کسی می دونه ؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس