به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، « علی اکبر حاجی پور امیر» به سال 1330 در «آذرشهر» از توابع تبریز به دنیا آمد. هشت ساله بود که پدرش به علت کار زیاد، معلول شد و از کار افتاد. علی اکبر که فرزند ارشد خانواده بود، مجبور شد هم درس بخواند و هم در یک کارگاه قالیبافی مشغول به کار شود تا خرج خانواده را تأمین کند.
علی اکبر به سال 1346 در جستجوی کار، به تهران سفر کرد و وارد ارتش شد. پس از مدتی که با وضع ارتش آشنا شد، استعفا داد، اما با استعفایش موافقت نشد. در ارتش به جرم انجام فرائض مذهبی چند بار بازداشت شد. علی اکبر در سال 56 به همراه چند نفر از دوستانش با تعدادی اسلحه و مهمات از ارتش فرار کردند و با اوجگیری انقلاب در سال 57 با کمک مردم محل زندگی اش، چند پایگاه تشکیل داد و به سازماندهی نیروهای مردمی پرداخت.
حاجی پور پس از پیروزی انقلاب، با دوستان خود کمیته مسجد قبا را راه انداخت و خود به عنوان مسئول کمیته انتخاب. پس از تشکیل سپاه پاسداران به عضویت آن درآمد. پس از آن که مدتی جزو تیم حفاظت از بیت امام خمینی(ره) بود، با شروع غائله کردستان و فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر آزادسازی شهر پاوه، با یک گردان نیرو عازم کردستان شد و در آنجا به نیروهای شهید چمران ملحق شد.
شهید حاجی پور، پس از شروع جنگ تحمیلی با گردان تحت امر خود، عازم جبهه های جنوب شد. علی اکبر در عملیات فتح المبین و بیت المقدس با مسئولیت فرماندهی گردان وارد عمل شد و در عملیات بیت المقدس، به شدت از ناحیه پا مجروح شد. پس از بهبود یافتن نسبی به همت خانواده اش تن به ازدواج داد اما زمانی که خانواده همسرش، وی را به انتخاب میان ماندن در کنار همسر و رفتن به جبهه مخیر نمود، وی بدون کوچک ترین تردیدی به جبهه عزیمت نمود و در عملیات رمضان فرماندهی گردان عمار به او محول گردید.
علی اکبر حاجی پور از این پس تا آخرین لحظه حیاتش در تمامی عملیات جبهه جنوب حاضر بود. با شروع عملیات والفجر 4، حاجی پور همراه نیروهای خود، به جبهه غرب رفت و با سازماندهی نیروها به دشمن یورش برد و به کلیه اهداف از پیش تعیین شده رسید، از جمله ارتفاعات استراتژیک 1904 را که مشرف بر شهر پنجوین عراق است از چنگ دشمن خارج کرد و با قدرت تمام به منطقه مسلط شد.
وی پس از تثبیت مواضع به دست آمده در مرحله اول عملیات والفجر 4، در منطقه غرب، در مرحله دوم عملیات، در دشت پنجوین مورد هدف تیر مستقیم تانک دشمن قرار گرفت و در تاریخ 14 آبان ماه 1362 شربت شهادت نوشید.
شهید اکبر حاجی پور (در تصویر حاج احمد متوسلیان نیز دیده میشود)
شهید اکبر حاجی پور، نفر اول از سمت چپ تصویر ( در عکس شهید همت نیز دیده میشود)
شهید اکبر حاجی پور، نفر دوم از سمت چپ تصویر
شهید اکبر حاجی پور، نفر دوم از سمت راست تصویر
شهید حاجی پور با کلاه کرم در تصویر مشخص است
شهید حاجی پور در کنار شهید همت
این تصویر معروف در سوریه ثبت شده و در آن شهیدان حاج احمد متوسلیان، میرعلی اسکوئی، ناصر شیری، کاظم رستگار و حاجی پور دیده میشوند.
شهید حاجی پور در جمع همرزمانی چون: شهیدان عباس کریمی، همت و دستواره و هم چنین محسن رضایی و سید یحیی رحیم صفوی
شهید حاجی پور (در تصویر علی شمخانی نیز دیده میشود)
شهید حاجی پور در کنار عزیز جعفری فرمانده کل سپاه نفر اول از سمت راست، شهید همت نفر دوم و علی شمخانی نفر چهارم
شهید حاجی پور در کنار سردار تقی محقق نفر اول از راست
*وصیت نامه
«بی عشق جهان مباد که کانون زندگی از فروغ او گرم و روشن است و فشار طاقت فرسای حوادث، با نوازش مطبوع او آسان، راستی اگر ما عاشق نبودیم، چگونه این عمر دور و دراز و خسته کننده را طی می کردیم و با چه حرارت، کارخانه حیات ما به کار می افتاد؟!»
خداوندا آن چنان که پدر و مادر ما زحمت کشیدند، و متحمل رنج شدند، و ما را تا آنجا که برایشان مقدور بود، صحیح تربیت کردند، تو نیز پاداش زحمات آنان را کرامت عطا فرما. خداوندا به ما توفیق آن را بده که چیزی را که به زبان نمی گوئیم در عمل آن را انجام دهیم. خداوندا به بنده حقیرت کمک کن که هواهای نفسانی را از خودش دور کند، خداوندا آرزوی تمام رزمندگان این است که انشاالله روزی برسد تمام استکبار و استعمار و تمام بدبختی هائی که به جهت دوری از قرآن تو دامن گیر این ملت های ستمدیده و رنج کشیده شده است جایش را به اسلام عزیز و اجرای دقیق قانون قرآن بدهد. و همه در یک مجموعه خدائی با هم زندگی کنند، خدایا دشمنان امام (ره) را بکش.
خداوندا گناهانمان خیلی زیاد است و تنها تو هستی که می توانی ما را نجات دهی... از خانواده مخصوصا پدر و مادر محترم و عزیز می خواهم که ما را دعا کنند، نماز را به موقع بخوانند و در ختم من با نهایت سادگی برای رضای خدا گریه نمایند به یاد امام حسین (ع).
28 رمضان 1362