به گزارش مشرق، روزنامه «حمایت» در یادداشتی از «سیدجعفر قنادباشی» نوشت:
«سعد الحریری» نخستوزیر مستعفی لبنان در حالی به بهانه کنارهگیری از قدرت، بیانیهای موهن و سراسر تهمت علیه جمهوری اسلامی را در عربستان سعودی قرائت کرد که تحلیل اوضاع کنونی منطقه و نقشه راه آمریکا برای آینده غرب آسیا، حکایت از آن دارد که استعفای وی، سرآغاز تنشها و درگیریهای جدیدی در داخل و خارج لبنان خواهد بود. نکات بسیار ظریفی پیرامون این رویداد وجود دارد که سناریوی پشت پرده طراحیهای این توطئه را آشکارتر میکند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود.
1. استعفانامهای که حریری آن را قرائت کرد، درواقع به اراده و خواست وی نبود، بلکه این امر به القاء و سفارش سعودیها صورت گرفت. او در سخنانش که از شبکه «العربیه» عربستان پخش میشد، پس از اعلام کنار رفتن از نخستوزیری، با ادبیاتی مشابه با «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، «عادل الجبیر»، وزیر خارجه عربستان و «دونالد ترامپ» به ایران حمله کرد و جمهوری اسلامی را با عباراتی سخیف، عامل ناامنی، فتنهانگیزی و مشکلات اعراب و کشورهای منطقه توصیف نمود. درواقع، هر آنچه مسئولان عربستان، رژیم صهیونیستی و آمریکا طی چند ماه گذشته علیه کشورمان بر زبان رانده بودند، بهصورت چکیده و خلاصه و باهدف فتنهانگیزی جدید در لبنان، در بیانیه حریری دیده میشود. حریری، پیش و پس از استعفا در عربستان حضور داشت و مواضعی که اتخاذ کرد، حامل این پیام است که وی در حال تمرین قرائت انشایی بود که پدرجد تروریستها به او دیکته کرده بود.
2. کنارهگیری زودهنگام نخستوزیر لبنان، در حقیقت پوششی است برای تأثیرگذاری انتخابات لبنان، چراکه محبوبیت گروه 14 مارس که حریری از اعضای برجسته آن به شمار میآید، کاهش چشمگیری داشته و در عوض، به جایگاه و ارجوقرب حزبالله افزودهشده است. افت جایگاه گروه 14 مارس نیز عمدتاً به افشای دروغپراکنی و اتهامات کذب این جریان و حزب المستقبل به مقاومت اسلامی در خصوص مداخله در جنگ سوریه بازمیگردد. مردم و احزاب لبنانی که در روزهای آغازین جنگ نیابتی سوریه، شاهد حجم گسترده تخریبهای فرقهگرایانه علیه حزبالله بودند، امروز دریافتهاند که اگر ورود حسابشده و بهموقع رزمندگان مقاومت به جنگ سوریه نبود، فجایع بصره، حلب، رقه و دیرالزور در بیروت، بعلبک و صور و صیدا تکرار میشد و به همین سبب، امنیت فعلی را درگرو تیزبینی و آیندهنگری سیدحسن نصرالله میدانند. لذا حریری و پدرخوانده سعودیاش از بیم تشکیل کابینه بعدی با محوریت و محبوبیت روزافزون حزبالله، از هماکنون دست به شیطنت زده و ازآنجاکه نخستوزیر، مجری انتخابات دولت بعدی است، میکوشند تا بلکه بازی باخته را ببرند.
3. همزمانی و تقارن استعفای تلقینی حریری با پیروزیهای چشمگیر جبهه مقاومت نیز بسیار قابلتأمل است. درست در روزی که خبرهای آزادسازی دیرالزور و فروپاشی آخرین سنگر داعش در شهرک «القائم» عراق منتشر شد، نخستوزیر لبنان مانند تروریستهای فراری به حامی اصلی تکفیریها پناه برد و در مقابل دوربینهای سعودی، گناه استعفای خود را به گردن ایران اسلامی انداخت. واکاوی تحولات منطقه نشان میدهد که پس از شکست فتنهافروزی محور عبری، عربی و غربی در عراق و سوریه، آنها با همه توان خود تلاش میکنند که شانس خود را اینبار در لبنان امتحان کنند و غائله پساداعش را در بیروت بر پا سازند؛ بهاینترتیب که پس از سیلی محکمی که صهیونیستها در جنگ 33 روزه از حزبالله خوردند و برای جبران آن، با ناکامی در پی قطع کردن بازوی مقاومت در سوریه برآمدند، در حال حاضر بر آتشافروزی سیاسی در لبنان متمرکزشدهاند تا با تهییج افکار عمومی و ایجاد ناآرامیهای اجتماعی، قدرت سیاسی – اجتماعی و سپس توان نظامی مقاومت اسلامی را بهزعم خود به زیر بکشند.
نکته مهمی که جای تحلیل بسیار دارد، در خصوص رونویسی حریری از مشق صهیونیستها در خصوص استعفای «مسعود بارزانی»، رهبر اقلیم کردستان عراق است تا از این رهگذر، مقدمات آشوبهای گسترده باهدف جلب اقبال عمومی را فراهم آورد. بهبیاندیگر، خودزنی بارزانی و حریری در اصل، دو روی یک سکه هستند و افزون بر تأثیرگذاری بر هدف کلی جبهه مقاومت، هردوی آنها درصددند که با مظلومنمایی و ترغیب مردم به حمایت از آنها، با وزن سیاسی بیشتری به میدان حکومت بازگردند.
4. دقیقاً یک روز قبل از تصویب طرح مجلس نمایندگان آمریکا علیه برنامه موشکی ایران، موسوم به «قانون موشکهای بالستیک ایران و اجرای تحریمهای بینالمللی»، قانونگذاران آمریکایی چند طرح علیه حزبالله لبنان مصوب کردند و مواضع حریری نشان میدهد که همسویی از پیش تعیینشدهای با کنگره آمریکا برای اعمال فشار بیشتر علیه مقاومت اسلامی با صهیونیستها در جریان است. لازم به یادآوری است که اتحادیه اروپا، شاخه نظامی حزبالله را در لیست تحریمی خود قرار داده و در نطق حریری هم از سلاح حزبالله سخن به میان آمده، در این میان نیز موضع آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی مشخص است. بهاینترتیب، کاملاً روشن میشود که آمریکا و اعوان و اذنابش، سلاح مقاومت را در امتداد سلاح جمهوری اسلامی میبینند و اراجیف حریری، بخشی از پازل گسترده نظام سلطه برای تحقق رؤیای خلع سلاح ایران و متحدانش به شمار میآید.
5. حریری تصریح کرده بود که فضایی مانند اوضاع قبل از ترور پدرش، «رفیق حریری» بر لبنان حاکم است و اینکه احساس میکند عدهای برای قتل وی نقشه میکشند. این در حالی است که در آن رویداد، ابتدا انگشت اشاره بهسوی سوریه و سپس حزبالله دراز شد و درنهایت مشخص شد که ترور نخستوزیر سابق این کشور، به دست عوامل سازمان تروریستی موساد صورت گرفته است. ازاینرو، فضاسازی نخستوزیر مستعفی و متوهم لبنان، یادآور و بسترساز تکرار همان اتهامات علیه حزبالله است تا چنانچه سوءقصدی علیه وی صورت گرفت، اولین متهم، حزبالله معرفی شود و راه ورود نهادهای تحت نظر آمریکا برای مداخله مستقیم در لبنان فراهم گردد.
گفتنی است که ترور رفیق حریری، موجب صدور قطعنامه 1559 شورای امنیت سازمان ملل شد که بهموجب آن، مقرر گردید مقاومت، سلاح خود را بر زمین بگذارد و دادگاه بینالمللی نیز به دستگیری چهار نفر از اعضای حزبالله به اتهام مشارکت در قتل حریری حکم داد. در پی این قطعنامه و یک سال بعد، یعنی در سال 2005، چند شخصیت برجسته لبنانی ازجمله «سمیر قصیر»، روزنامهنگار مشهور و مخالف سوریه، «جورج حاوی»، رهبر حزب کمونیست لبنان با روشی مشابه و یکسان، ترور و چهار تن از افسران عالیرتبه ارتش دراینارتباط بازداشت شدند.
درنتیجه، پیشبینی میشود علاوه بر درگیریها و آشوبهای خیابانی و افزایش فشارهای بینالمللی علیه مقاومت اسلامی، موجی از ترورها و خشونتهای سازماندهی شده با دستفرمان سعودیها و طرح صهیونیستها در لبنان رخ دهد و در فاز بعدی، حزبالله بهعنوان عامل همه این مصائب به مردم معرفی گردد. و بالاخره باید گفت که بررسی اوضاع متزلزل داخلی عربستان سعودی از یکسو و فروریختن هیمنه استکبار در عراق و سوریه از سوی دیگر، حاکی از این است که توطئه پدرخوانده تروریستها با همراهی رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه، وارد مرحله جدیدی شده که با توجه به هوشیاری مقاومت در دفع فتنهها، یقیناً فرجامی جز خفت و هزیمت برای طراحان آن نخواهد داشت.