سرویس سیاست مشرق - نفاق چیزی نیست که همیشه بتوان آنرا پنهان کرد. اگرچه در روزگار نهان بودن نفاق و فتنه نیز هستند خواصی که در تشخیص آن و رگههای بروزش استادند، اما سنت الهی بر آن است که عامّه مردم و تمام خواص در جامعه اسلامی؛ جلوات نفاق و فتنه را به رأیالعین ببینند و آنگاه در انتخاب میان حق و باطل، امتحان شوند.
اکنون نیز یکی از همین منصهها در مقابل دیدگان مردم قرار دارد. و آن نحوه موضعگیری جریان سیاسی خاص در پیش و پس از اعلام «پایان داعش» است.
*اصلاحطلبان در پساداعش...
طی روزهای اخیر و پس از اعلام رسمی سردار سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران مبنی بر پایان داعش، زمزمههایی مبنی بر «ضرورت باز شدن درب مذاکره با طرفهای درگیر»! شنیده میشود. قضیه دقیقا به همین شگفتانگیزی است...
*وقتی رسانههای اصلاحطلب پیروزی سردار سلیمانی و مدافعان حرم را تاب نمیآورند!
روزنامه شرق، در صبح فردای روزی که سردار سلیمانی خبر پایان داعش را طی نامهای به رهبر معظم انقلاب اسلامی اعلام کرد؛ عکس اول صفحه نخست خود را به تصویر معانقه بشار اسد با پوتین! اختصاص داد و به زعم خود تلاش کرد تا القا کند که دستاوردهای ایران در نبرد با تروریستها به نفع روسیه مصادره شد و همه چیز از دست رفت! و یا اساسا از نگاه «شرق» رزمندگان ایرانی نقش چندانی در ریشه کن کردن شجره خبیثه نداشته اند که جایی در صفحه نخست این روزنامه پیدا کنند!
در همین راستا، روزنامه همدلی نیز روز چهارشنبه گذشته در گزارشی در صفحه نخست خود نه تنها ادامه دفاع مقدس پس از سال ۶۱ را «اشتباه» نامید بلکه در گزارشی که در همین رابطه منتشر کرد خواستار دیپلماسی منطقهای (بخوانید برجام ۲ و ۳ و...) به جای نظامیگری و عدم تکرار اشتباه ادامه جنگ شد.
در بخشی از گزارش همدلی در این رابطه آمده است: در همان روزی که شکست داعش اعلام شد، صداهایی شنیده میشود از جنس همان صداهایی که خرداد ۶۱ شنیده میشد؛ این بار در لفافه و در استناد به «گزارش مطالعاتی دولت آمریکا». سردار رحیم صفوی، روز گذشته گفت:«بر اساس گزارش مطالعاتی که چند سال قبل توسط آمریکا با عنوان «جهان تا سال ۲۰۳۰» منتشر شد، تا سال ۲۰۳۰ رژیمی با عنوان آل سعود در خاورمیانه وجود نخواهد داشت و در این گزارش احتمال تجزیه عربستان را هم دادهاند.» چنین صداهایی در حال تقویت است. هنوز دیرزمانی از تیتر جنجالی روزنامه کیهان نگذشته است؛«شلیک موشک انصارالله به ریاض؛ هدف بعدی، دوبی».
گزارشگر این روزنامه اصلاحطلب تصریح میکند: آیا تاریخ در حال تکرار است؟ آیا همان استدلالها و مواضعی که برخی فرماندهان نظامی ایران پس از فتح خرمشهر در خرداد ۱۳۶۱ ارائه دادند و امام را به ادامه جنگ مجاب کردند، اینبار هم در روزی که شکست داعش اعلام شد، در تداوم سیاستهای ضروری منطقهای ایران که برای یک مقطع و نه الزاما همه مقاطع است ارائه میشود؟ آنچه مسلم است اینکه عربستان در حال حاضر زمین بازی را عوض کرده است و پس از ناموفق بودن راهبرد حمایت از گروههای تروریستی، اینبار تلاش دارد که اجماعی منطقهای و جهانی علیه ایران شکل دهد. آمریکای ترامپ، اسرائیل نتانیاهو و حتی فرانسه مکرون نیز با چنین تلاشهایی همآوا شدهاند. دیروز نیز خبر آمد که ارتش لبنان به نیروهای خود در مرز با اسرائیل آمادهباش داده است. این روزها بوی درگرفتن احتمالی جنگ میان ایران و عربستان، بیش از هر زمان دیگری به مشام میرسد.
در بخش پایانی این گزارش نیز میخوانیم:
«آیا همان تجربه (برجام) را نمیتوان اینبار در منطقه تکرار کرد؟ گرچه یکی از پیشنیازهای چنین راهبردی وجود اراده حل مسائل نزد دو طرف است و به نظر نمیرسد با وجود رهبران جوان و ماجراجو در عربستان فعلا چنین پیشنیازی مهیا باشد اما آیا میتوان امیدوار بود که پرونده سیاستهای منطقهای ایران حالا و بر حسب ضرورتهای تازه از نیروی قدس سپاه پاسداران به وزارت خارجه منتقل شود تا محمدجواد ظریف و همکارانش کالای پیروزیهای میدانی ایران در منطقه را به کالای روابط حسنه ایران با "تمام" همسایگانش بدل کنند؟»[۱]
محتوای ارائه شده از سوی این روزنامه اصلاحطلب در حالیست که برجام تبدیل به یک «الگوی دیوانگی» و «خسارت محض» شد که هیچ دستاورد خاصی هم برای مردم نداشته است.
از طرفی کسانی بر انتقال پرونده منطقه از سردار قاسم سلیمانی به دکتر محمدجواد ظریف تأکید دارند که گزافه نیست اگر بگوییم خود روزگاری در همین نزدیکی، در وادی «نامه ۲۰۰۳» و یا «جبهه مخالفت با حضور نظامی ایران در سوریه و عراق» به سر میبردند.
*اصلاحطلبان در پیشاداعش
حافظه افکار عمومی مردم و سپهر سیاست کشور، مواضع عجیب و غریبی را از اصلاحطلبان در دوران پیشاداعش به یاد دارد و همه تفکر آنها را با محتوای مخالفت با حضور ایران در سوریه و عراق میشناسند.
درست یکسال قبل و در حوالی همین روزها بود که مصطفی تاجزاده، در یک مصاحبه تأکید کرد که سوریه به برجام نیاز دارد!
او گفته بود: -در سوریه باید- مثل برجام رفتار کنیم. با قدرتها بنشینیم و به توافق برسیم که این داستان، فاتح نظامی ندارد. اسد نمیتواند مخالفان مسلح خود را نابود کند.[۲]
تاجزاده ۲ سال قبل هم طی اظهاراتی از این گفته بود که ایران مردم سوریه را سرکوب کرده و در ظهور داعش نقش داشته است!
«غلامحسین کرباسچی» یکی دیگر از مشاهیر اصلاحطلبان است که طی اظهاراتی در ابتدای امسال و در افتتاحیه ستاد انتخاباتی رئیسجمهور روحانی از این گفت که باید کار سوریه و محور مقاومت را به دیپلماسی دولت روحانی واگذاشت تا مسئله را حل کند.[۳]
و محمدرضا خاتمی، از فعالان جریان سیاسی خاص هم زمانی در یک مصاحبه اینطور گفته بود که:
«اصولاً اصلاحطلبان معتقدند که راه و روش دیپلماسی جواب میدهد. مسئله اصلی این است که آیا حضور نظامی ما در سوریه منطقی و قابل قبول است یا نه؟ از نظر اصلاحطلبان این حضور نظامی خیلی معنا ندارد. البته این تبلیغات و شعار وجود دارد که اگر ما آنجا نجنگیم باید با آنها در شیراز و اصفهان بجنگیم. البته من نمیدانم این چقدر واقعیت داشته باشد. بالقوه داعش برای همه خطرناک است اما به علت تفاوتهای زبانی، مذهبی و روشنفکری ایران خیلی امکان نفوذ آنها در کشور وجود ندارد.»[۴]
ذکر این ماجرا نیز خالی از تنبّه نیست که برخی رسانههای اصلاحطلب حتی در ماجرای شهادت شهید همدانی و شهید حججی نیز شیطنتهایی را انجام دادند که در یاد تاریخ ماند و البته به نام جریان چپ نیز سند خورد.
البته این اظهارات را باید در کنار همراهی اصلاحطلبان با تمام موجهای ایجاد شده از سوی غرب علیه سوریه و مدافعان حرم قرار داد با این محتوا که آنها در قضایایی مثل کشته شدن آیلان کوردی، مبارزه مسلحانه دولت سوریه با معارضین مسلح، کنایههای غرب به استفاده دولت اسد از سلاح شیمیایی و غیره؛ از داخل ایران انگشت اتهام را به سمت سوریه و سیاستهای نظام اسلامی مبنی بر حمایت از دکتر بشار اسد دراز کردند.
کار این قضیه تا آنجا بالا گرفته بود که حتی صدای انتقاد از این رفتار اصلاحطلبان از درون اردوگاه چپ نیز شنیده میشد.
حجتالاسلام سیدهادی خامنهای، از فعالان اصلاحطلب چند سال قبل در همین زمینه گفته بود: «عدهای در لباس اصلاحطلبی نظر خودشان را در خصوص سوریه دادند و اشتباه کردند.»[۵]
اما نکته اینجاست که تکصدای خامنهای در سیل پر اصرار انتقادات چپها از سیاستهای نظام در مسئله سوریه شنیده نشد.
*اصرار بر اشتباه!/ داعش رفت ولی شرمندگیاش برای «آن عده» باقی ماند
با تمام این اوصاف اما گویا جریان اصلاحات، در پساداعش هم قصد دارد همین مواضع را حفظ کند!
چپها نه از مذمت ادامه جنگ پس از سال ۶۱ و حملات عراق حتی پس از پذیرش قطعنامه درس گرفتند، نه از خالد بن ولید نامیدن صدام حسین، نه از کنایه به نظام اسلامی در ماجرای پرونده پرافتخار قهر سفرای اروپایی از ایران و بازگشت پر ندامتشان و نه گویا از مذمت کمک نظامی ایران به دولتهای سوریه و عراق.
و جالب آنکه در تمام این مسیر ترسیم شده از سوی تئوریسینهای اصلاحطلب، چیزی جز «اشتباه و تناقض» عاید جریان سیاسی خاص و ستادیهای آن نشده است.
***
1_http://www.hamdelidaily.ir/?newsid=40390
2_http://rouberou.ir/post_22419c28_%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87%20%D9%87%D9%85%20%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%85%20%D9%85%DB%8C%20%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%87%D8%AF.html
3_http://www.jahannews.com/news/567207
4_http://www.jahannews.com/news/567207
5_ https://www.isna.ir/news/94062716973/