به گزارش مشرق، شیوع آسیب های اجتماعی میان جمعیت دانشآموزی کشور که طیف وسیعی از کودکان و نوجوانان را در برمی گیرد، کم نیست، اما تا به امروز کمتر به صورت کمّی (ارائه آمار و ارقام) از آسیب های اجتماعی دانش آموزان سخن به میان آمده است. گویا ارائه آمار از آسیب های اجتماعی به ویژه در سال های گذشته ممیزی برای مسئولان نظام آموزشی کشور است.
در گذشته احتیاط در ارائه آمار از سوی مسئولان وزارت آموزش و پرورش امری بدیهی بود و اگر آماری از آسیب های اجتماعی همچون اعتیاد و خودکشی از سوی نهادهای دیگر مانند بهزیستی یا نیروی انتظامی ارائه میشد، مسئولان آموزشوپرورش دست به تکذیب میشدند. اما در سال های اخیر رویکرد مسئولان وزارت آموزش و پرورش تغییر کرده است. آنان نیز می دانند با تکذیب، نه تنها مشکلی حل نمی شود بلکه به افزایش آسیب ها نیز می انجامد و اگر آماری از نهادهای دیگر ارائه شود دیگر وزارت آموزش و پرورش تکذیب نمی کند.
زنگ خطر آسیب های اجتماعی دانش آموزان در شورای شهر تهران به صدا در آمد
اما در نهایت مسئولی از وزارت آموزش و پرورش در جلسه شورای شهر پایتخت از آسیبهای اجتماعی سخن گفت و آماری ارائه داد که زنگ خطر آسیب های اجتماعی را بلندتر از گذشته به گوش رساند. گرچه مسئولان آموزشوپرورش شهر تهران در ارائه آمار آسیبهای اجتماعی دانشآموزان کمتر از سایر مسئولان این وزارتخانه در لاک سکوت و محافظه کاری فرو میروند و پیش از این نیز زنگ خطر آسیبهای اجتماعی از سوی اسفندیار چهاربند مدیرکل سابق آموزش وپرورش شهر تهران به صدا درآمده بود.
«در حال حاضر رفتار پرخطر در میان پسران در مقطع متوسطه اول ۱۹.۷ درصد و خشم بالا در میان دختران ۱۹.۶ درصد است که این ارقام نشان میدهد وضعیت خوبی وجود ندارد.» این جملات بخشی از آمار ارائه شده توسط عباسعلی باقری مدیرکل آموزشوپرورش شهر تهران در جلسه شورای شهر پایتخت است؛ آمارهایی که اینبار زنگ خطر آسیبهای اجتماعی را بلندتر به صدا در آورد، گرچه این آمار فقط مربوط به دانشآموزان پایتختنشین است و نمی توان آن را به کل کشور تعمیم داد.
برای آسیب های اجتماعی میان دانش آموزان در دیگر شهرها می توان به سخنان مهرزاد حمیدی؛ معاون تربیت بدنی و سلامت وزارت آموزش و پرورش در بیست و نهمین جلسه کمیته اجتماعی و فرهنگی شورای توسعه و امنیت پایدار شرق و غرب کشور در اردوگاه شهید باهنر استناد کرد.
در این ارتباط حمیدی گفت «ترویج آسیبهای اجتماعی در مناطق محروم و مرزی بسیار بیشتر از مناطق مرکزی کشور است و این موضوع ناشی از ترانزیت مواد مخدر از مرزهای شرقی و مواد الکلی در مرزهای غربی کشور است. براساس تحقیق های صورت گرفته، انحرافات اخلاقی، خشونت، خودکشی، دخانیات و بزهکاری به ترتیب بیشترین موارد آسیبهای اجتماعی را تشکیل می دهند و استان های خوزستان و خراسان رضوی بیشترین دانش آموز در معرض خطر را دارا هستند.»
جدا از صحبت های مسئولان کشور؛ آسیبهای اجتماعی با انواع مختلف میان نوجوانان که در گروه جمعیت دانشآموزی کشور قرار دارند به سهولت مشاهده میشود، از سیگار کشیدن نوجوانان تا خودزنی و خودکشی آنان و مورد اخیر که موجب تشویش و نگرانی افکار عمومی شد، خودکشی دو دختر نوجوان اصفهانی بود.
طرحهای بدون بازده در مدارس
با این وجود؛ مسئولان وزارت آموزشوپرورش معتقدند؛ برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی طرحهای مختلفی در دست اجرا دارند اما آنچه که در گفتگو با دانشآموزان و معلمان به آن میرسیم، توزیع چند دفترچه یا بروشور در برخی از مدارس برای آگاه سازی دانشآموزان از تهدیدات اجتماعی است، راهکارهایی که در مهار روند رو به رشد آسیبهای اجتماعی راه به جایی نخواهد برد.
در این باره باید به سند ائتلاف ملی نظام مراقبت اجتماعی از دانشآموزان (نماد) که اخیرا در آموزشوپرورش رونمایی شده است اشاره کرد که به دنبال مهار زمینههای آسیبهای اجتماعی در سه فضای مدرسه، خانواده و محله با تاکید بر مدرسه به عنوان جدیترین فضای اجتماعی کودکان و نوجوانان است.
اگرچه نادر منصور کیایی، مدیرکل دفتر مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی وزارت آموزشوپرورش معتقد است «در اجرای طرح نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزان تاکنون موفق شدهایم، بخشهای آموزش و غربالگری را اجرا کنیم و قرار است وارد مرحله مداخلات و ارائه خدمات حمایتی به دانشآموزان شویم» اما بازده این فعالیتها در مدارس کشور مشهود نیست و انواع آسیبها با توجه به مناطق مختلف شهرها و بافت فرهنگی ساکنان آن منطقه، مدارس کشور را تهدید میکند.
بسیاری از کارشناسان آموزشی، ریشه آسیبهای اجتماعی در مدارس را کمرنگ شدن مباحث تربیتی و پرورشی میدانند به گونهای که عمده فعالیتهای مدارس به فعالیتهای آموزشی متمرکز است. مسئولان وزارت آموزش و پرورش نیز در سخنرانی های خود از تمرکز بر روی آموزش گلایه دارند.
دانش آموزانی که هیچ انگیزهای برای تحصیل ندارند
در این ارتباط؛ عباس فرجی کارشناس مشاوره در آموزشوپرورش می گوید: در حال حاضر ما دانشآموزانی داریم که هیچ انگیزه تحصیلی ندارند چون افقی روشن را در پیش رو نمیبینند این افق تضمین شغلی به آنهاست یعنی آنها میخواهند بدانند نتیجه این نشستن در کلاس برایشان چیست؟و چون این افق برایشان روشن نیست دچار گیجی میشوند.
او ادامه می دهد: نگاه صرف آموزشی نتیجه آموزشی میطلبد شما وقتی موفقیت را با مدرک تحصیلی و دانشگاه خوب گره میزنید نتیجه همین وضعیت کنونی میشود.
فرجی بیان می کند: کدام مدرسه در کشور بر رشد مهارتهای زندگی دانش آموزان تاکید میکند؟ کدام مدرسه بر اساس متدهای روانشناختی گام بر میدارد که آسیب اجتماعی را به حداقل برساند؟ کدام مدرسه به دانشآموزان ارتباط متقابل میآموزد و کدام مدرسه روشهای تاب آوری در برابر مشکلات را میآموزد که دانشآموز وقتی در تنگنا قرار گرفت خودکشی نکند؟
وی اضافه می کند: دانشآموزان امروزی افسرده، نگران و خشمگین هستند در طرف دیگر داستان معلمان هستند که باید دانشآموزانی را آموزش دهند که نه افق دیدی دارند و نه انگیزهای برای ادامه تحصیل از طرفی افسرده، نگران و خشمگین هم هستند و این نقطه آغازین بسیاری از تنشها در مدارس میشود.
نیروهای اجرایی دفتر آسیبهای اجتماعی در کجای مدرسهاند
فرجی با اشاره به اینکه مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران گزارش افزایش رفتارهای پر خطر پسران و خشم دختران دانش آموز متوسطه اول را به شورای شهر ارائه کرده است و از طرفی به تازگی دو دختر دانش آموز اصفهانی به آن شکل خودکشی کردند، گفت: متولی این مباحث در آموزش و پرورش کیست؟دفتر آسیبهای اجتماعی؟ نیروهای اجرایی این دفتر کجا هستند و عملا چه نقشی در مدارس دارند؟
او ادامه می دهد: در آمار جناب آقای باقری آمده است که رفتار پر خطر در میان پسران در مقطع متوسطه اول ۱۹.۷درصد و خشم بالا در میان دختران ما ۱۹.۶ درصد است و در ادامه گفته است که حدود ۶۶ درصد از دانش آموزان در پاسخ به این سئوال که اگر مشکلی برای شما پیش بیاید چه کسی به شما کمک خواهد کرد به جای خانواده، همسالان و دوستان خود را معرفی کردهاند. این نشان از آن دارد که نقش خانوادهها در این موضوع کم رنگ است و در پایان گفته که هیچ نهادی مسئولیت امور خانواده را به عهده نگرفته است.
این کارشناس مشاوره در آموزشوپرورش بیان می کند: در مباحث آماری به خصوص این دست آمارها که مرجع درستی در دست نیست و مشخص نشده است که این آمار را چه کسی یا چه گروه و سازمانی تهیه کرده کمی باید محتاط بود. ولی ما ملاک را خود این آمار در نظر میگیریم و باید بگویم بر اساس شواهد در تمام دنیا عموما آمار واقعی بیش از آن چیزی است که منتشر میشود.
او بیان می کند: یعنی گاهی تا دو برابر یک آمار را میتوان واقعی در نظر گرفت با این اوصاف رفتار پرخطر در پسران و خشم دختران می تواند حدود ۴۰ درصد باشد، مدعای کلام من هم میتواند آماری باشد که آقای چهاربند مدیرکل سابق آموزش و پرورش شهر تهران در چند سال قبل ارائه دادند که نزدیک به واقعیت بود.
فرجی بیان می کند: این آمار می تواند علت خودکشی دو دختر دانش آموز اصفهانی را تبیین کند وقتی ما ۴۰ درصد خشم در دختران متوسطه اول داشته باشیم دو مکانیزم در مواجهه با این خشم خواهیم داشت درونریزی خشم و برونریزی خشم.
فرجی ادامه می دهد: یعنی این دختران خشمگین وقتی بخواهند خشم خود را به بیرون انتقال دهند حجم سنگینی از رفتارهایی که به پرخاشگری منجر میشود را شاهد خواهیم بود. اگر خشم خود را به درون انتقال دهند با حجم سنگینی از افسردگی در دختران روبه رو خواهیم بود و یکی از شایع ترین علائم افسردگی افکار خودکشی یا اقدام به خودکشی است، پس در تحلیل آمار مدیرکل آموزشوپرورش شهر تهران می توان گفت که ۴۰ درصد از دختران دانشآموز احتمالا افسرده هستند و این را مشاوران مدارس میتوانند تایید یا تکذیب کنند ولی من زیاد دور از واقعیت نمیدانم.
او با صراحت می گوید: در خصوص دو دختر اصفهانی جدا از اقدامشان باید به فیلم قبل از خودکشی آنها توجه دقیقی داشت سیلی محکمی که زیر گوش آموزش و پرورش و در سطح وسیع زیر گوش جامعه نواخته شد.
آیا معلم و مشاور وقت شنیدن مشکلات دانشآموزان را دارند
او ادامه می دهد: فکر میکنم بیش از آنکه برای آن دو دختر ماتم سرایی کنیم، باید موشکافانه این اتفاق را مورد بررسی قرار دهیم چرا که شاهد سونامی این رفتارها تا چند سال آینده در جامعه خواهیم بود، آمارها نشان میدهد میزان خودکشی در کشور به صورت تصاعدی در حال افزایش است و برای جلوگیری از آن باید کل جامعه را بسیج کنیم. حال اگر به ادامه گفتههای مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که مرجع رفع این مشکلات از دید دانشآموزان، دوستانشان هستند یعنی در پاسخ به این سوال منبع مشورت شما برای مشکلات چه کسانی هستند ۶۶ درصد گفتهاند که دوستانشان مهمترین منبع آنها خواهند بود.
این کارشناس مشاوره در آموزشوپرورش اضافه می کند: باید این سئوال را از مدیرکل آموزشوپرورش شهر تهران پرسید که از نظر شما این دانشآموزان چه پاسخی باید به این سئوال میدادند، باید میگفتند به معلمانی رجوع میکنیم که در کلاس ۴۰ نفره در حال تدریس هستند و حوصله و توان صحبت کردن در همان کلاس را نیز از دست میدهند؟ به مشاوران که آنقدر درگیر هدایت تحصیلی شدهاند که اگر پشت دفترشان هم خودمان را حلق آویز کنیم فرصت نمیکنند سرشان را از روی برگهها بالا بیاورند یا باید به سراغ مدیران برویم که هنوز سرانه سال گذشته مدرسه را هم نگرفتهاند.
او بیان می کند: اگر کمکهای مردمی نباشد آب و برق مدرسه هم قطع خواهد شد. طبیعی است در این وانفسایی که در آموزش و پرورش وجود دارد و هیچ اتاق امنی برای دانش آموز نیست که در آن بنشیند و با یک نفر صحبت کند، مهم ترین منبع کسب اطلاعات همسالان میشوند.
فرجی بیان میکند: البته آموزشوپرورش معتقد است که دفتر آسیبهای اجتماعی را در تمامی استانها و مناطق دارد ولی باید پرسید این دفتر عملا چه کار مهمی انجام داده است جز اینکه این آمارها را منتشر و جامعه را ملتهبتر کند؟ اساسا این دفتر آیا نیروی متخصصی در مدارس دارد که با موج اولیه آسیبهای اجتماعی مواجه شود ؟ بخش زیادی از این مشکلات به مشاوران مدارس ارجاع داده میشود البته اگر مدرسه مشاور داشته باشد چرا که میدانیم در حال حاضر فقط در دوره متوسطه اول مشاور داریم و آنها نیز عمدتا تمرکزشان بر روی دانش آموزان پایه نهم و هدایت تحصیلی است.
این روزها آسیبهای اجتماعی در انواع مختلف و حتی در پدیدههای نوظهور همچون خون بازی دختران، نسل فردای کشور را تهدید میکند و با برگزاری جلسات مختلف بدون طراحی برنامههای عملیاتی و داشتن نیروهای اجرایی مناسب و کارآمد نمیتوان در این عرصه موفق عمل کرد.
از سوی دیگر ماجرا نیز باید به این نکته دقت داشت که روشهای پیش گرفته شده در مدارس و تمرکز صرف بر مسائل آموزشی در بروز این وضعیت چه نقشی داشتهاند.