کد خبر 805429
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۹
پرچم داعش

جبهه مقاومت برای دفاع از سرزمین‌های اسلامی و اندیشه انقلابی در برابر غرب ظهور کرد و در قالب حامی کشورهای اسلامی در سراسر جهان مطرح شد.

به گزارش مشرق،  حسن مرادخانی در هفنه نامه صبح صادق درباره حزب‌الله‌های جدید و گسترش محور مقاومت نوشت: جبهه مقاومت همان‌طور که از اسم آن برمی‌آید، جبهه‌ای برای مقاومت و ایستادگی در برابر یک ظلم است. به عبارتی، جبهه زمانی شکل می‌گیرد که عده‌ای از سوی عده‌ای دیگر شاهد ظلم و ستم بر سرزمین، مردم و منابع خودشان باشند و مقاومت نشانه‌ای از حیات است که طرف مقابل جبهه مقاومت کمر به شکست آن بسته است و در واقعیت امر، مقاومت نشان از تنفس و زندگی در بستری دارد که به گمان عده‌ای نباید چنین باشد، بر این اساس جبهه مقاومت معنا می‌یابد.

به طور کلی، می‌توان در وضعیت حاضر از هجوم توسعه‌طلبانه غرب به رهبری آمریکا و مقاومت ارزش‌مدارانه برخی کشورهای اسلامی که از آنها به جبهه مقاومت تعبیر می‌شود، به رهبری جمهوری اسلامی ایران نام برد. غرب و به ویژه آمریکا در طول تاریخ از منابع طبیعی و انسانی کشورهای شرق و به خصوص کشورهای اسلامی به معنای واقعی کلمه بهره‌بردای کرده است و در واقع کشورهای غربی بخش عمده‌ای از پیشرفت و توسعه خود را به واسطه بهره‌کشی از منابع مختلف کشورهای شرق و به ویژه کشورهای جنوب غرب آسیا به دست آورده‌اند که ظهور ناگهانی انقلاب اسلامی ایران و به تبع آن جهان‌بینی توحیدی اسلامی که با گستره وسیع در سطح جهانی مطرح شد، همه معادلات جهان غرب را به بن‌بست کشاند.

انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران نماد مقاومتی بر سپهر دنیای غرب‌ساخته، شکل گرفت که گویی اندیشه‌ها و نگاه‌ها از حالت کمای تاریخی به درآمده و دوباره خون به رگ‌های اندیشه‌های آزادیخواه و ارزشمدار جریان یافته است. در این زمان غرب، کمونیسم را در هم شکسته بود و باید آن (کمونیسم) را در زباله‌دان تاریخ جست‌وجو می‌کردند، از این رو، توهم غربی‌هایی همچون هانتینگتون که پایان تاریخ را مطرح کردند و از سلطه بلامنازع لیبرالیسم بر جهان خبر دادند، مطرح شدن جهان‌بینی توحیدی‌ـ اسلامی برخاسته از انقلاب اسلامی ایران، آنان را مجبور کرد تا سخن از کبوتری با بال سرخ حسینی و بال سبز مهدوی و سپر ولایت فقیه به میان آورند.

از این تاریخ، اتاق‌های فکر غرب، اندیشه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران را به مثابه عامل بی‌ثبات‌کننده منطقه جنوب غرب آسیا و دشمن اصلی ایدئولوژیک خود تعریف کردند و در مقابله با آن از تمام نقشه‌های راهبردی و امنیتی نهایت بهره را بردند. برنامه‌های مختلفی را همزمان برای مقابله با تفکر انقلاب اسلامی طراحی کردند و مرتب به دنبال بهانه‌ای بودند تا فشار را دوچندان کنند، تا اینکه 11 سپتامبر مولد موضوع جدیدی به نام تروریسم شد که هدف از طرح آن، کشورهای اسلامی و به ویژه جمهوری اسلامی ایران بود.

با تبلیغات وسیع، کشورهای اسلامی را مناطق تروریسم‌خیز مطرح کردند. این در حالی بود که انقلاب اسلامی از ایران به کشورهای دیگر نفوذ می‌کرد و موجبات بیداری اذهان را فراهم می‌آورد. از آنجا که صهیونیسم جهانی نیز یکی از طرف‌های نفع این جریان اسلام‌ستیز و ایران‌ستیز بود، یک نظریه‌پرداز یهودی اینگونه مطرح کرد که مقاومت همچون اژدهایی است که سر آن ایران و دم آن لبنان است و برای نابودی این اژدها باید کمر آن را شکست. هم‌راستا با صهیونیسم، غرب از شدت ترسی که از ناحیه اندیشه انقلاب اسلامی احساس کرده بود، نقشه تشکیل گروه‌های تکفیری همچون داعش را طرح‌ریزی کرد و قلب جهان اسلام را نشانه گرفت.

جبهه مقاومت برای دفاع از سرزمین‌های اسلامی و اندیشه انقلابی و تفکر علوی در برابر غرب ظهور کرد و در قالب حامی کشورهای اسلامی در سراسر جهان مطرح شد. پس از شش سال بحران سوریه و عراق، گروه‌های تکفیری کاری از پیش نبرده و نقشه‌های غرب و آمریکا نقش بر آب شد.

دستاوردهای جبهه مقاومت را می‌توان در حوزه‌های سرزمینی، سیاسی، فرهنگی و نظامی برشمرد و مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار داد.

1ـ حوزه سرزمینی: گروه‌های تکفیری با اندیشه بدون مرز برای کشورهای اسلامی، تمامیت ارضی کشورهای جهان اسلام را به لبه پرتگاه مخاطره هدایت می‌کردند. جبهه مقاومت با ایستادگی در برابر این عروسک‌های کوکی غرب، صیانت و حراست از تمامیت ارضی کشورهای اسلامی در مقابل نقض و اشغالگری بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را تضمین کرد.

در این راستا، می‌توان به کشورهایی، چون سوریه که به دلیل حضور گروه‌هایی مانند جبهه النصره، ارتش آزاد و داعش روزهای تاریکی را سپری می‌کرد و کشور عراق که با هرج‌ومرج‌طلبی‌های داعش و کردهای شمال عراق به حالت تجزیه سرزمینی رسیده بود و کشور یمن که با کشتار بی‌رحمانه عربستان از خارج و القاعده از داخل مواجه است، اشاره کرد. در این زمینه مقاومت‌هایی که از سوی جبهه مقاومت شکل گرفت، تمامیت ارضی کشورهای اسلامی را به تثبیت رساند.

2ـ حوزه سیاسی: در حوزه سیاسی که خود را از طریق دیپلماسی‌های فعال بین دولت‌ها و گروه‌های گوناگون نشان می‌دهد، می‌توان به ایجاد سازوکارهای تعاملی بین دولت‌های اسلامی، همچون عراق، سوریه، لبنان، یمن و همچنین برخی بازیگران تأثیرگذار در محور مقاومت، همچون روسیه اشاره کرد که قرار گرفتن این کشور در راستای هدف مشترک و دشمن مشترک، محور مقاومت را به بزرگ‌ترین دژ مستحکم در برابر غرب تبدیل کرده است.

حوزه سیاسی را در زمینه جبهه مقاومت می‌توان به عوامل سلبی و ایجابی تقسیم کرد. محور مقاومت در گذشته در قالب عوامل سلبی به واکنش‌هایی، همچون مخالفت با غرب و شعارها و بیانیه‌هایی از این دست بسنده می‌کرد و به نوعی تنها در چارچوب مخالف سیاست‌های غرب شناخته می‌شد. در حالی که امروزه جبهه مقاومت در قالب عوامل ایجابی، به برنامه‌ریزی‌هایی برای مدیریت منطقه و تبادل سیاست‌های اسلامی با سیاست‌های دیگر کشورهای جهان دست زده است که ماحصل این مسئله، نمود واقعی قدرت جبهه مقاومت به منزله بازیگری قدرتمند در سیاست‌های جهانی بود.

3ـ حوزه فرهنگی: از آنجا که هدف از تشکیل جبهه مقاومت، ایستادگی در برابر ظلم و ستم استکبار جهانی بود، زنده نگه داشتن ارزش‌های اسلامی اولویت اصلی محور مقاومت تعریف می‌شود. در این راستا، فرهنگ ایثار و شهادت که به وضوح در مقابله با تکفیری‌ها به منصه ظهور رسید و به تبع آن احیای روحیه مقاومت و ضدصهیونیستی که به رگ‌های جهان اسلام تزریق کرد، محور مقاومت به منزله عاملی فرهنگ‌ساز مطرح شد.

4ـ حوزه نظامی: از آنجا که محور مقاومت به منظور دفاع در برابر استکباری که افزون بر اقدامات تبلیغاتی اسلام‌ستیز و ایران‌ستیز، وارد مرحله نظامی در قالب گروه‌های تکفیری نیز شده است، ناگزیر از تشکیل و تقویت گروه‌های مدافع حریم ارزش‌های اسلامی شده و در مقابل برنامه‌های مخرب غرب و به ویژه آمریکا و حتی برنامه‌های تجزیه‌طلبانه و مخالف داخلی و منطقه‌ای نیز در صورت نیاز در حوزه‌های مختلف در قالب گروه‌های گوناگون صف‌آرایی می‌کند. از این جمله می‌توان به گروه‌های فاطمیون و زینبیون در سوریه و حشدالشعبی در عراق، حزب‌الله در لبنان و انصارالله در یمن اشاره کرد.

به طور کلی، در طول تاریخ جبهه‌های زیادی در راستای جنگ و خونریزی تشکیل شده است و افراد بسیاری را به خاک و خون کشیده و امیدهایی را در گوشه و کنار جهان به ناامیدی بدل کرده است. در این جبهه‌ها که می‌توان به جبهه‌هایی که در تاریخ جنگ‌های جهانی اول و دوم تشکیل شدند، اشاره کرد، توسعه‌طلبی‌های سرزمینی و منفعت‌های کلانی که از قبل این کشت و کشتارها نصیب کشورهایی با سیاست‌های توسعه‌طلبانه شده است، حرف اول را می‌زند و در این بستر، جان و مال افراد و حق حیات سرزمین‌ها محلی از اعراب نخواهد داشت.

این در حالی است که محور مقاومت با صیانت جانی و سرزمینی از کشورهای اسلامی و تشکیل سازوکارهای تعاملی بین دولت‌های اسلامی و احیای فرهنگ ایثار و شهادت و روحیه ضد صهیونیستی و ایجاد گروه‌های نظامی در راستای اهداف تخریبی دشمنان داخلی و خارجی، امیدها را دوباره در این جهان پرآشوب زنده کرده است و مسیر مقاومت و بیداری را هر روز گسترده‌تر از دیروز می‌کند که فرصت نفس کشیدن و زندگی را به کشورهای اسلامی و کشورهای مظلومی که مورد ظلم واقع شده‌اند، هدیه داده است.

اما شاید بتوان مهم‌ترین دستاورد نبرد با داعش را افزایش اقتدار و توان بازدارندگی محور مقاومت دانست. در واقع در وضعیت کنونی، قدرت محور مقاومت به رهبری ایران مانع از هرگونه اندیشه تقابل‌جویانه با این محور شده است.

در واقع، می‌توان گفت تا پیش از فتنه سیاه تکفیر، شاید مؤثرترین و بهترین و پای کارترین نیروی محور مقاومت پس از ایران، حزب‌الله بوده است؛ اما در این چند سال نیروهایی به توان محور مقاومت اضافه شدند که اگر نگوییم بالاتر، در کمترین ارزیابی در ردیف حزب‌الله قرار می‌گیرند. تعداد این گروه‌ها به ده‌ها مورد می‌رسد. برخی از این گروه‌ها اگر قرار بود در شرایط عادی تشکیل و سازماندهی شوند، بی‌شک به زمانی حداقل 20 ساله نیاز بود

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 2
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • IR ۱۴:۵۰ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۳
    0 3
    خاک بر سرت کنند سایت مشرق . ذاتت خراب شده است
    • IR ۰۷:۵۹ - ۱۳۹۶/۰۹/۱۴
      4 0
      بگو از کجا میسوزی داعشی؟

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس