گروه جهاد و مقاومت مشرق - زمانی که رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از خانواده شهدای مدافع حرم فرمودند:« اگـر اینهـا [شهدای مدافع حرم] مبـارزه نمیکردنـد ایـن دشـمن میآمـد داخـل کشـور... اگـر جلویش گرفتـه نمیشد مـا باید اینجـا در کرمانشاه و همـدان و بقیه اسـتانها بـا اینهـا میجنگیدیم و جلـوی اینهـا را میگرفتیم. در واقع ایـن شهدای عزیـز ما جـان خودشان را در راه دفاع از کشـور، ملت، دیـن و انقلاب اسلامی فـدا کردند.» همگان متوجه کار بزرگ رزمندگان و شهدای مدافع حرم شدند؛شهدایی که با مقاومت و جهادشان امنیت را به کشورمان هدیه دادند و اجازه ندادند نقشه شوم دشمنان عملی شود. پس از نزدیک به شش سال نبرد با تروریستهای تکفیری و سلفی، داعش با جانفشانیهای مدافعان حرم برداشته شد و شر دشمنان از سر سرزمینهای اسلامی کم شد. برای بررسی ابعاد و دستاوردهای پیروزی بزرگ جبهه مقاومت اسلامی با پسر سردار شهید حسین همدانی و دو تن از رزمندگان دفاع مقدس و دفاع از حرم به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
وهب همدانی پسر سردار شهید حسین همدانی
زمانی که شهید همدانی و هسته اولیه رزمندگان در سوریه حضور پیدا کردند، پذیرش این موضوع در جامعه و بین مسئولان وجود نداشت. برای خیلیها این سؤال به وجود آمده بود که چرا ما باید در سوریه حضور داشته باشیم. آن زمان این تصور وجود داشت که این درگیریها مربوط به اعتراضات مردمی در مقابل حکومت بشار اسد است و حتی در بین مسئولان هم چنین ذهنیتی وجود داشت.
هسته اولیه در شرایطی به سوریه رفتند که این انگ بهشان زده میشد که شما برای بقای حکومت اسد کار میکنید و این کار، ظرفیت بالایی میخواست. به هر حال آنها میدانستند دشمنان سلفی چه نقشهای برای ناامن کردن مرزهای ایران کشیدهاند. از یک طرف در یک کشور غریب حضور داشتند و از طرف دیگر این انگ و تهمتها را تحمل میکردند. با بصیرت بالایی که وجود داشت، آنها شرایط آنجا را از نزدیک دیدند. شهید همدانی زمانی که در سوریه حضور پیدا کرد، سوریه شرایط خیلی بدی داشت و دمشق در حال سقوط بود. سردار جعفری در مصاحبهای گفتهاند که اگر شهید همدانی نبود، دمشق سقوط میکرد و این به معنای حضور مثبت و مثمرثمر شهید است.
شهید همدانی در زندگیاش دنبال عنوان و لقب نبود و خودش را یک سرباز میدانست. سفیر ایران در سوریه میگوید که سردار همدانی کارش را با یک اتاق سه در چهار شروع کرد و نتیجهاش این شد که کوچه به کوچه و شهر به شهر عناصر تکفیری عقب نشستند.دشمنان سلفی و تکفیری میخواستند سوریه را از بین ببرند ولی یک حزبالله دوم با عنوان دفاع وطنی در این کشور به وجود آمد که خیلی برایشان سنگین است. حضور مدافعان حرم در آن سالهای اول بسیار غریبانه بود. شهدایی مثل شهید طباطبایینژاد و شاطری که نیروهای شهید همدانی بودند در اوج مظلومیت و غربت به شهادت رسیدند و تشییع شدند. شهید همدانی با شهادتش این شهدا را هم از غربت درآورد و وقتی ایشان شهید شد، دیگر ما اعلام کردیم که در سوریه حضور مستشاری داریم و شهدای ما دیگر غریبانه تشییع و خاکسپاری نشدند. بعد از آن حتی با افتخار اعلام کردیم که این شهدا در راه دفاع از اسلام و برای امنیت کشورمان شهید شدهاند.
از خون پاک این شهدا موجی جریانساز در بین جوانان به وجود آمد. جوانانی از اقشار مختلف جامعه برای حضور در سوریه التماس میکردند. همچنین شهادت حسین همدانی روی مسئولان هم اثر گذاشت و به برخی تلنگر زد. اینکه سرداری در قد و قامت شهید همدانی که میتوانست شرایط دیگری برای خودش رقم بزند، خانواده و نوه و فرزندان را رها کرد و در سختترین شرایط مشغول به کار شد. به نوعی انگار ما آرمانهای انقلاب را آزمایش کردیم و خدا الگوهای دیگری را به ما نشان داد. اگر شما به تک تک شهدای مدافع حرم نگاه کنید، از هر کدام میتوانید یک الگو بسازید. از همان نخستین شهدای مدافع حرم مثل شهید طباطبایینژاد و شاطری تا شهدای چند ماه اخیر مثل شهید حججی و صفری اوج پختگی و بصیرت را در وجودشان میبینید. شهید همدانی از همان زمان قدیم و قبل از اتفاقات سوریه وقتی صحبت از عملیات آزادسازی خرمشهر میشد، نام این عملیات را «الی بیتالمقدس» میگفت و خیلی روی «الی» تأکید داشت. میگفت مرحله اول این عملیات آزادسازی خرمشهر بود و آخرش آزادسازی سرزمینهای اشغالی خواهد بود. میگفت ما این کار را انجام خواهیم داد و آن هم به دست همین جوانان امروزی محقق میشود. پدرم معتقد بود جوانان نسل جدید اگر از جوانان زمان جنگ بهتر نباشند کمتر هم نخواهند بود. ما آن زمان این حرف را شعاری قلمداد میکردیم و میگفتیم بچههای زمان جنگ با جوانان امروز قابل مقایسه نیستند ولی الان دیدیم این جوانان در دفاع از حرم چه کارهایی انجام دادند. چه الگوهایی را خدا به ما نشان داد. درست در جایی که انسانها میبرند و ناامید میشوند، خدا بندگان خوبش را به ما و الگوهایی را به جامعه نشان میدهد تا مطمئن شویم در هر شرایطی افرادی که باید پای کار باشند کنارمان زیست میکنند. شاید تعدادشان کم باشد ولی بسیار تأثیرگذار هستند.
شهدای مدافع حرم یک خون تازه و یک فرهنگ تازه به جامعهمان تزریق کردند. جایی که شما در راه آرمانها و حرف حقتان بایستید و جایی که مقاومت کردید خدا به شما نصرت میدهد. نصرت فقط به معنای پیروزی ظاهری نیست، همین که جامعه نظرش برگردد، در افراد پویایی و تحرک به وجود بیاید و از خمودگی دربیایند. همین که حس کنند جور دیگری میشود زندگی کرد و زندگی حتماً روی مادیات نمیچرخد. در بین شهدای مدافع حرم جوانی را داشتیم که متحول شده یا کسی که توان مالی خوبی داشته به اینها پشت پا میزند و شما انواع انسانها را در بینشان میبینید. این در صورتی است که همه این شهدا در یک مسیر که همان مسیر الهی باشد قدم گذاشتند. این فرهنگ جدید به جوانانمان یک نگاه نو و تازه داد. نگاهی که زمان جنگ داشتیم و در طول این سالها کمی فراموش شده بود.
وقتی حضرت آقا فرمودند که این شهدا اجر دو شهید دارند، این حرف خیلی جای تأمل دارد. خیلی شرایط اینها سخت بود و با انواع تهمتهایی که زده میشد، رفتند و پای اعتقادشان ایستادند و خدا هم وعده الهی را نشان داد که اگر مقاومت کنید، نتیجه مقاومت پیروزی است. دقیقاً این نکته را دیدیم که با مقاومت به پیروزی رسیدیم و این راه هم ادامه خواهد داشت.
عبدالمحمود محمودی، رزمنده دفاع مقدس و دفاع از حرم
پیروزی جبهه مقاومت اسلامی یک پیروزی صرفاً نظامی نبود. رزمندگان مدافعان حرم توانستند فرقهای را که امریکاییها میگفتند 30 سال برای نابودیاش زمان نیاز است، ایران ظرف شش سال نابودشان کرد. نشان دادن ضریب قدرت واکنش ما نسبت به دشمنان یکی از ابعاد بزرگ این پیروزی است.
نکته دیگر، اثبات امالقرایی ایران بود. عدهای اصرار داشتند عربستان را به عنوان امالقرای اسلام معرفی کنند ولی در عمل چنین چیزی ممکن نشد. در عمل به مردم مسلمان منطقه نشان داد ایران امالقرای جهان اسلام است. موضوع مهم دیگر تشکیل جبهه مقاومت اسلامی بود. کاری که ما سالیان سال به دنبال انجامش بودیم و حتی عدهای در داخل کارشکنی میکردند تا این اتفاق نیفتد با لطف خدا انجام شد و جبهه مقاومت اسلامی علیه استکبار جهانی تشکیل شد. الان میبینیم اجزای مختلف این جبهه مثل لشکر فاطمیون که برخی به اشتباه تیپ فاطمیون میگویند یا لشکر زینبیون که رزمندگان پاکستانی هستند و رزمندگان حیدریون و یمنی هم در این جریان دخیل بودند چون یمن خود دچار جنگ است کمتر به نقش مهم یمنیها پرداخته میشود وگرنه وقتی توجه کنید میبینید نیروهای یمنی در نابودی داعش نقش داشتند. نیروهای مردمی سوریه که خودشان به آن دفاع وطنی میگویند و چیزی شبیه حشدالشعبی عراق در سوریه شکل گرفت.
این پیروزی زمینهساز ظهور حضرت بقیهالله بود. ما توانستیم در این مقطع زمانی که با داعش میجنگیدیم در بعد فرهنگی به مردم دنیا اثبات کنیم که اگر ما حاکم باشیم نه زیر بار ظلم میرویم و نه ظلم میکنیم. به عنوان مثال راهپیمایی اربعین نمونه کوچکی از این الگوی فرهنگی است که به مردم دنیا نشان میدهیم. این دقیقاً عکس کاری است که امریکا و مستکبران میکنند. آنها هر جایی که حاکم شوند بقیه را زیر یوغ خودشان میکشند و تسلط استثماری پیدا میکنند ولی ما هر جا فرهنگمان حاکم شد، خدمت به خلق میآورد. در اربعین هر کسی هر چیزی دارد را میآورد. در ناآرامیهای سوریه هم زمانی که ایران وارد شد، آنها را زیر یوغ خودمان نکشید و بهشان کمک کرد تا بتوانند روی پای خودشان بایستند و پیروز شوند. در عراق ما حشدالشعبی را به وجود آوردیم و در نهایت حشدالشعبی بر داعش پیروز شد.
در این جنگ امریکاییها مفتضح شدند. خودشان گفتند این یک جنگ نیابتی است و پیروزی جبهه مقاومت اسلامی آنها را شکست داد. همه فهمیدند داعش سپر اسرائیل بود و زمانی که ما سپر اسرائیل را شکستیم و الحاقی بین جبهه مقاومت اسلامی عراق و سوریه صورت گرفت، از نظر نظامی اثبات شد که ما با مرزهای اشغالی هممرز شدهایم. این کابوس صهیونیستهاست. امروز عراق و سوریه در جبهه مقاومت اسلامی قرار دارند و آن طرف سوریه سرزمینهای اشغالی قرار دارد. یعنی از نظر نظامی با اسرائیل هممرز شدیم. اضمحلال عربستان دستاورد دیگر این پیروزی بود. به برکت این پیروزیها، خانزادههای عربستان با هم درگیر شدند و امیدواریم این تنش و درگیریها زمینه سقوط این خاندان شود. از همه مهمتر اثبات قدرت نظامی سپاه پاسداران به عنوان بازوی جمهوری اسلامی ایران که در رأسش حاج قاسم سلیمانی قرار دارد.
حسین مروتی، آزاده و رزمنده دفاع مقدس و دفاع از حرم
زمانی که جنگ در سوریه شروع شد، ابعاد قضیه خیلی گسترده و پیچیده بود. کسی به راحتی نمیتوانست این مسئله را پیشبینی کند چون خارج از مرزهای ما بود و کسانی ماهها و سالهای اول بحث اسد و سوریه را مطرح میکردند که خیلی برای رزمندگان مدافع حرم این صحبتها سخت بود. مسئله خیلی پیچیده بود. همان رزمندگان هم آن اوایل نمیخواستند خیلی شفاف درباره این موضوع صحبت کنند. در نتیجه آن اوایل کار خیلی سخت بود و رفته رفته ابعاد دشمنی تروریستها برای مردم روشن شد. اینکه آنها به دنبال ناامن کردن ایران و انداختن آتش جنگ و تفرقه به کشورمان هستند.
البته باید در نظر گرفت که داعش هنوز در منطقه ریشهکن نشده و هرجایی که ببینند روزنهای باز است، حرکتی را شروع میکنند، هر چند این پیروزی حسابی تروریستها را ترسانده و فهمیدهاند راه انداختن جنگ و خونریزی به همین راحتی نیست.
من بر این اعتقادم مقاومت از واژههایی است که اول و آخر ندارد. هر چیزی که هویت، مرز، کیان و دینمان را تهدید میکند باید در مقابلش مقاومت و ایستادگی کرد و این از موضوعات مهم مذهب و دینمان است. از زمان پیروزی انقلاب تا شروع جنگ تحمیلی و دوران اسارت با مقاومت به پیروزی رسیدیم و در دفاع از حریم اهلبیت هم باز رمز پیروزی مقاومت بود. دفاع از حرم، دفاعی جانانه بود که مردم ایران و عراق و سوریه را متحد کرد تا با دشمنان حقیقی اسلام مقابله کنند.
باید همیشه چراغ مقاومت روشن باشد و ذرهای تعلل و کوتاهی میتواند ندامت و پشیمانی را برای همه به دنبال داشته باشد. هر زمان جوانان این کشور در صحنه باشند خیلی معنا دارد و معنایش بسیار گسترده است. تمام تلاش مذبوحانه دشمن برای خشک کردن چشمههای مقاومت است. یعنی دیگر جوان به مقاومت تن در ندهد، راحتطلب بشود و به مسائل دنیایی خودش بپردازد. از زمان پیروزی انقلاب، دفاع مقدس و جبهه مقاومت اسلامی برای ایران و جهان این مقاومت بار معنایی بسیاری پیدا کرده است. مقاومت ثروت پایانناپذیری است که ملت ایران به دست آورده است و نباید به راحتی آن را از دست داد. امروز سردار سلیمانی به یک نماد برای ایران و ایرانیان تبدیل شده که شنیدن نامش برای همه افتخارآفرین است.
منبع: روزنامه جوان