به گزارش مشرق، رسول سنائیراد در هفته نامه صبح صادق نوشت: دونالد ترامپ، رئیسجمهور جنجالی آمریکا که با تصمیمات متعارض و نامتعادل شهرتی بهم زده، در سخنرانی خود در روز چهارشنبه 15 آذر ماه شهر قدس را پایتخت فلسطین اشغالی اعلام و دستور داد تا سفارت آمریکا به این شهر منتقل شود.
جالب اینکه او مدعی شده است از صلح حمایت میکند و از تشکیل دو دولت در این سرزمین، چنانچه دو طرف در مذاکرات آن را بپذیرند هم حمایت خواهد کرد.
هر چند این تصمیم ترامپ در واقع بیان دوباره تصمیم نمایندگان کنگره آمریکا در سال 1995 است که در اوج مذاکرات فلسطینیها با اشغالگران فلسطین خواستار انتقال سفارت آمریکا به قدس شده بودند؛ مصوبهای که نوعی جانبداری آشکار آمریکاییها از اشغالگران و فراهم کردن زمینه ایستادگی آنان بر خواستههای ظالمانه خود بود؛ اما رؤسایجمهور قبلی آمریکا با توجه به پیامدهای خطرناک آن، از پیگیری عملی این مصوبه کنگره که برآمده از لابی صهیونیستها و اعلام جانبداری صریح از طرف صهیونیستی بود، خودداری کرده بودند.
احتمالاً یکی از دلایل مسکوت ماندن این مصوبه، تنها ماندن آمریکا در اجرای آن بود؛ چرا که هیچ یک از دولتمردان دارای حداقل عقل و خرد سیاسی حاضر به دنبالهروی از آن نبوده و از این رو موجب انزوای آمریکا در جهان میشد که هزینهای سنگین برای این تصمیم معطوف به منافع صهیونیستی به شمار میآمد.
اصلیترین دلیل این همراهی نکردن هم به ماهیت رژیم صهیونیستی برمیگردد که بر اثر گرایشهای بدخیم آپارتایدیاش هیچ حقوق و احترامی برای پیروان دیگر ادیان قائل نبوده و در صورتی که زمینه حاکمیت خود را به عنوان پایتخت بر قدس شریف محتمل بداند، به تخریب آثار مذهبی دیگر ادیان و انزوا و آواره کردن پیروان آنها از این شهر مقدس تردیدی به خود راه نخواهد داد. همانگونه که تاکنون شهرکسازیهای خود را به قیمت غصب خانههای ساکنان اصلی و جایگزین کردن صهیونیستهای مهاجر با وجود مخالفتهای جهانیان دنبال کرده است.
از این رو تصمیم ترامپ در واقع اهانت آشکار به احساسات مسلمانان و مسیحیان و حمایت از آپارتاید صهیونیستی به شمار میآید که با خودبرترپنداری نژادپرستانه، نه تنها محرومیت، بلکه نابودی و حذف دیگران را لازمه بقای خود میپندارد.
با توجه به همین ویژگی و سابقه سیاه رژیم آپارتاید صهیونیستی است که کلیه کشورها از کانادا و انگلیس در صف متحدان معمول آمریکا تا جمهوری اسلامی ایران به منزله حامی همیشگی مظلومان فلسطینی، با این تصمیم ترامپ به مخالفت برخاستهاند که اگرچه نوع و میزان آن متفاوت است؛ اما جملگی فقدان عقلانیت و منطق غلط این تصمیم ترامپ را نشان میدهد. اگرچه نتانیاهو، نخستوزیر افراطی رژیم صهیونیستی از این تصمیم استقبال و آن را نوعی اعتراف به این دانسته است که قدس پایتخت فلسطین اشغالی است و بخشی از هر مذاکرات در آینده خواهد بود. در واقع، تنها این جریان افراطی حاکم بر فلسطین اشغالی است که از خوشخدمتی ترامپ به خود، استقبال و آن را به منزله برگهای برای هر نوع مذاکره احتمالی قرار داده است.
پس از مواجه شدن این تصمیم نابخردانه با مخالفتها و ابراز تأسفهای گسترده در سطح جهان و واکنش تند کشورهای اسلامی، وزیر خارجه آمریکا، ساعاتی پس از امضای دستور اجرایی انتقال سفارت از سوی ترامپ، اعلام کرد که این موضوع تا شش ماه دیگر به تعویق افتاده است که خود حاکی از وجود مخالفتها و اشتباه دانستن آن در درون حاکمیت آمریکا با نگاه به ابعاد و پیامدهای خطرناک آن است.
اما چه عواملی مشوق یا ترغیبکننده رئیسجمهور کاسب کار و کابارهای آمریکا در اتخاذ این تصمیم جنجالی و احمقانه بوده است؟ در پاسخ به این پرسش میتوان به عوامل زیر اشاره کرد:
1ـ بدهی ترامپ به صهیونیستها برای توازن در معادلات سیاسی و امنیتی بین رژیم صهیونیستی و دولتهای عربی که پیش از این با قراردادهای سنگین نظامی و غیر نظامی به ارزش واقعی بیش از 500 میلیارد دلار، گویا قدرت آنها افزایش یافته و در این میان باید سهم رژیم صهیونیستی جبران میشد. در واقع، این تصمیم ترامپ نوعی خوشخدمتی به صهیونیستها و دادن سهم مناسب از دوشیدن گاوهای شیری به سگ نگهبان و ترسناک برای حملهها و پارس کردنها در شرایط ضروری در منطقه غرب آسیا است.
2ـ نگرانی از آینده معادلات منطقهای با شکست داعش و رسوایی و ضعف تروریستهای تکفیری که تاکنون ابزار مناسب آمریکا و متحدان عربی و عبری آن برای جنگ نیابتی در منطقه و فرسایش مقاومت به حساب میآمدند و رژیم صهیونیستی را در حاشیهای امن قرار داده بودند. با شکست تروریستها و مجال مقاومت برای بازسازی و تمرکز بر مهار غده سرطانی صهیونیسم که مشوق رژیم صهیونیستی و حامیان آنها به بازگشت به خط مذاکره خواهد بود، از الآن ترامپ با اهدای این برگه موجب شد تا نخستوزیر رژیم صهیونیستی آن را اعتراف به پایتختی قدس برای اشغالگران تلقی و اعلان کند که این موضوع بخشی از هر مذاکرات سیاسی در آینده خواهد بود.
3ـ نفوذ بیش از حد صهیونیستها در کاخ سفید که نقش گسترده جرالد کوشنر، داماد صهیونیست ترامپ در سیاستهای مربوط به منطقه غرب آسیا و ارتباطات خاص وی با رژیم صهیونیستی و لابیگریهای پیدا و پنهان با برخی رژیمهای وابسته منطقهای آمریکا و در رأس آن آلسعود، نماد این نفوذ نحس و خطرناک است که خروجی آن تصمیماتی غیر منطقی و از این دست است .
4ـ وجود اختلاف در جهان اسلام و زخمهای عمیق جنگ و ستیز بین کشورهای اسلامی و نزاعهای قدرتطلبانه داخلی آنها که متأسفانه چندین سال است موضوع فلسطین را به سایه انداخته و از اولویت در جهان اسلام دور کرده است. اگر فلسطین مسئله اول جهان اسلام بود، کاسب کابارهای چون ترامپ هیچگاه به خود اجازه چنین گستاخی احمقانهای را نمیداد. در واقع، اختلاف در جهان اسلام زمینهساز این تصمیم نابخردانه شده که تاکنون هیچ یک از رؤسایجمهور آمریکا حاضر به پذیرش ریسک آن نبودهاند.
5ـ این اقدام ترامپ که به تعبیر سید مقاومت سیدحسن نصرالله یک بالفور جدید است، پیامد خیانت برخی سران کشورهای اسلامی به آرمان فلسطین است که با داشتن روابط پیدا و پنهان با رژیم صهیونیستی به موجودیت غاصبانهاش رسمیت داده و بیشرمانه مردم مظلوم فلسطین را به صهیونیستها فروختهاند؛ اما غافل از آنکه این رژیم نماینده جریان استعماری و استثماری هژمونگرا و سلطهطلب غرب و ابزار این جریان ظالمانه در منطقه غرب آسیا است که برای حفظ سلطه و تاراج منابع در این منطقه به کمتر از ضعف و اطاعت رژیمهای منطقهای قائل نبوده و از این رو فرسایش قدرت کشورها را اگر در سوریه و عراق به وسیله تروریستهای تکفیری دنبال میکردند، در آینده باز همچون گذشته از رژیم صهیونیستی برای فرسایش قدرت کشورهای اسلامی و دوشیدن رژیمهای وابسته خویش بهره خواهند برد. خیانت به آرمان فلسطین در واقع به قیمت خیانت به همه جهان اسلام و منزلت و منافع همه مسلمانان است.
اما روی دیگر این اشتباه راهبردی ترامپ را باید شکلگیری نوعی شناخت و هوشیاری و رقم خوردن شرایط جدیدی دانست که میتواند وقایع و روندهای مبارکی را نیز رقم بزند؛ وقایع و روندهایی، چون
1ـ قرار گرفتن موضوع فلسطین و قدس شریف در رأس مسائل جهان اسلام؛
2ـ ایجاد وحدت و همگرایی در جهان اسلامی حول مسئله فلسطین؛
3ـ خیانتبار محسوب شدن هرگونه رابطه پیدا و پنهان از سوی دولتها و دولتمردان کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی و تشدید انزوای این رژیم منحوس در منطقه؛
4ـ آشکار شدن روند حمایت طرفداری محض آمریکا از رژیم صهیونیستی و بیاعتباری ادعای میانجیگری آنان بین صهیونیستها و فلسطینیها؛
5ـ اثبات بینتیجه بودن هرگونه مذاکره با رژیم صهیونیستی و بازگشت فلسطینیها به انتفاضه و مبارزه جهادی برای نیل به حق موجودیت و حیات خود.
بنابراین تصمیم احمقانه و اشتباه بزرگ ترامپ نه موجب تقویت رژیم صهیونیستی، بلکه سبب ضعف بیشتر آن و نزدیکتر شدن زوال و نابودی آن به حول و قوه الهی خواهد شد و چه بسا موجب بازگشت برخی سلفیون فریبخورده و لغزیده به دامن تکفیریها به سمت جهاد و مبارزه واقعی برای آزادسازی قدس از چنگ صهیونیستها نیز شود که به قول امام موسی صدر که خطاب به یاسر عرفات هشدار داده بود؛ ای ابوعماد شرف قدس اجازه نخواهد داد که این شهر به دست غیر مؤمنان آزاد شود، وقایع اخیر فرصتی برای پالایش و بازگشت به هویت اسلامیـ جهادی واقعی برای آزادسازی قدس به دست مؤمنان و رسوایی خائنان در جهان اسلام خواهد شد.
با همین نگاه و تحلیل است که حضرت امام خامنهای در دیدار مسئولان نظام و مهمانان کنفرانس وحدت اسلامی، ادعای دشمنان اسلام درباره اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی را ناشی از ناتوانی و عجز آنها دانسته و تأکید فرمودند: «دنیای اسلام بلاشک در مقابل این توطئه میایستد و صهیونیستها با این کار ضربه بزرگتری میخورند و فلسطین عزیز بدون تردید، سرانجام آزاد خواهد شد.»