به گزارش مشرق، دکتر علی اکبر نیکو اقبال، عضو هیات علمی دانشگاه تهران معتقد است: اقتصاد مقاومتی باید بتواند با معیارهای بیکاری گسترده، تورم و فقر گسترده هماهنگ باشد. اگر اقتصاد مقاومتی بتواند موفق بشود باید شاخص های کلان مثل فقر، بیکاری و تورم را بتواند در خودش حل کند. پیشرفت سریع اقتصادی و اقتصاد مقاومتی همدیگر را پوشش می دهند. مشروح گفتوگو با دکتر نیکواقبال را در ادامه بخوانید:
لایحه بودجه سال 97 تا چه حد در مسیر اقتصاد مقاومتی که مطالبه رهبر انقلاب است، ترسیم شده است؟
اگر بخواهیم اقتصاد مقاومتی را در بودجه سال 97 ارزیابی کنیم به نظر می رسد که بودجه سال 97 مسائل موجود اقتصادی مثل تورم 10 درصدی، بیکاری 12 درصدی و خط فقر 15 درصدی را نمی تواند پاسخ گو باشد.
گرفتاری های موجود این بودجه نه تنها مشکلات را حل نمی کند بله آنها را تشدید هم می کند چیزی حدود شش تا هفت هزار پروژه نیمه تمام داریم که با کاهش بودجه عمرانی این پروژه ها به قوت خود خواهند ماند با این که سرمایه گذاری های هنگفتی در این پروژه ها صورت گرفته است.
اگر این پروژه ها به بهره برداری برسند اشتغال و درآمد ایجاد می کنند و اوضاع اقتصادی بهبود می یابد. ولی بعید است با چنین بودجه ای که با افزایش بودجه جاری و کاهش بودجه عمرانی اقتصاد مقاومتی، بیکاری، تورم و اشتغال دست نیافتنی است.
بودجه سال 97 قطعا با کسری بودجه مواجه خواهد شد چطور می توانند جبران بکنند؟
تقریبا در چند دهه گذشته سالی نداشتیم که کاهش بودجه نداشته باشیم و بودجه متعادلی را ارائه بدهیم. این بودجه نیز هشتادهزار میلیارد تومان کسری دارد. اگر تمام درآمدهای نفتی کم و بیش وارد این بودجه کنیم باز هم کسری خواهیم داشت. قرار بود که استقلال اقتصادی داشته باشیم یعنی اقتصاد بدون درآمدهای نفتی در حالی که 32 درصد از بودجه برای صندوق توسعه و چهار تا پنج درصد آن هم برای تداوم پروژه های نفت و گاز؛ این را هم از آن کم بکنیم باز هم به وابستگی به درآمدهای نفتی داریم که این هم با اقتصاد مقاومتی زیاد هماهنگ نیست.
با افزایش بودجه جاری در بودجه 97 همچون سال های گذشته نتوانستیم خودمان را مستقل از درآمدهای نفتی بکنیم و یک اقتصاد شکوفا، خود محور و خود متکی را ایجاد کنیم در نتیجه اقتصاد ما به شدت وابسته به درآمدهای ارزی و همراه با کسری بودجه مواجه بوده است.
چنین ظرفیتی را در بودجه نمی بینیم که رشد و اشتغال ایجاد کند. در این صورت است که خطر کسری بودجه را طی سال های متمادی بین 10 تا 15 درصد را شاهد بودیم. سال 97 هم نتوانستند یک بودجه متعادلی را سازماندهی بکنند. به خصوص این که درآمدهای مالیاتی در سال گذشته نیز صد درصد تحقق پیدا نکرد، چیزی حدود هفتاد درصد مالیات را نتوانستیم تحقق ببخشیم، یعنی 30 درصد کسر مالیاتی داشتیم.
یکی از انتقادهایی که به بودجه 97 وارد است، ناکارآمدی نظام بانکی و دیده نشدن راهکار برای حل آن در بودجه این را چگونه ارزیابی می کنید؟
ما با یک راهکار در نظام بانکی رو به رو هستیم. یکی اینکه نظام بانکی ما بعد از خصوصی سازی ها انجام شده و در فضای هنگفتی از سپرده گذارها را به سازمان های وابسته به خودشان منتقل کردند. یعنی وام های خیلی کلانی را به شرکت های وابسته به خودشان دادند و برای برگشت این وام ها با بانک ها ضمانت های پرقدرت را نگرفتند. در حقیقت این وام ها سوخت شدند و مطالبات مشکوک الوصول گذاشتند بزرگترین خطری است که اقتصاد ایران به این گرفتاری تبدیل شده است.
اکنون وام هایی که داده شده است برنمی گردد. قدرت نظام بانکی برای دادن اعتبار و برای راه اندازی پروژه ها از دست رفته است بهره بانکی بالای 20 درصد کمر سرمایه گذارها را شکسته است و اکنون با کمبود اعتبارات رو به رو هستیم و نرخ های بهره با این شدت بالا رفته است.
افزایش فشار مالیاتی را در مقایسه با بودجه 96 شاهد هستیم این را چطور تحلیل می کنید؟
زمانی که در اقتصاد رکود وجود دارد و نرخ های مالیاتی را کاهش بدهید تا سوددهی شرکت های تولیدی بالا برود؛ بالا رفتن سود دهی باعث سرمایه گذاری و رونق در اقتصاد می شود. در ایران دولت نیاز فراوانی به بودجه جاری دارد به طوری که بودجه جاری، بودجه عمرانی را بلعیده است. در نتیجه مبالغ هنگفتی که برای بودجه عمرانی باید صرف می کردیم صرف حقوق کارمندان می شود.
سازمان مدیریت و برنامه ریزی گفته است که از شش هزار پروژه، چهار هزار پروژه را به بخش خصوصی واگذار کردیم. بخش خصوصی هم دنبال منافع خودش است با فشار مالیاتی زمینه های توسعه عمرانی کشور در سال 97 با علامت سوال روبهروست.
بخش خصوصی با فشار مالیاتی توانایی و قدرت اراده لازم را برای گرفتن پروژه و به اتمام رساندن پروژه ها تردید دارد. آقای روحانی که می گفت سالی 700 هزار شغل ایجاد می کنم اگر برای هر شغل 10 میلیون تومان در نظر بگیریم می بینیم که 700 هزار شغل چقدر بار مالی دارد که ناامیدانه است و در توان شرکت های سرمایه گذار و دولت نیست که قرار باشد با مالیات های فزاینده رو به رو شوند.
در چند سال گذشته و پس از برجام که تصور می کردیم در ایران سرمایه گذاری انجام بشود، انجام نشده است سیستم بانکی مورد اعتماد بانک های جهانی قرار ندارد. باید اعتماد به وجود آید باید اصلاح ساختاری صورت بگیرد ارتباطات بانکی باید داشته باشیم. اگر نفت می فروشیم بتوانیم پول آن را بگیریم.
بودجه عمرانی در لایحه بودجه سال 97 کاهش یافته است که در 19 سال گذشته سابقه نداشته است؟
کاهش بودجه عمرانی زنگ خطری برای پروژه های عمرانی است که یا طرح ریزی شدند یا نیمه تمام ماندند. دولت به جای اینکه بودجه جاری را کم کند و مقداری از آن را به بودجه عمرانی بدهد تا چرخ پروژه ها بچرخد و تولید رونق بگیرد و تولید و اشتغال ایجاد بشود بودجه عمرانی را کاهش می دهد.
هر چقدر بودجه جاری را افزایش بدهند باز هم دستگاه ها برای پرداخت حقوق کارمندان نیاز دارند و پاسخ گو نیستند. در ایران بر خلاف کشورهای پیشرفته هر نهادی که قدرت سیاسی بیشتری داشته باشد بودجه جاری بیشتری می گیرد و بودجه های جاری را دو سه برابر بودجه عمرانی می گیرد. بودجه عمرانی به تشویق کردن بخش خصوصی برای سرمایه گذاری در انجام پروژه ها مورد نیاز است باید یارانه را به بخش خصوصی داد تا راغب باشد پروژه ها را به اتمام برساند این هنر بزرگی می خواهد و کار ساده ای نیست همان طور که می بینیم بودجه عمرانی کاهش یافته است.
آن طور که خودشان اعلام کردند چهار تا پنج هزار پروژه را می خواهند به بخش خصوصی بدهند با کاهش بودجه عمرانی خیلی سوال برانگیز است تمهیدات خیلی زیادی می خواهد تا بتوانیم بخش خصوصی را فعال کنیم یارانه بدهیم و از نظر مالیاتی و نظارتی خیلی محکم داشته باشیم.
در بودجه 97 حذف 30 میلیون نفر از دریافت یارانه نقدی پیش بینی شده است آیا این با مقاومت رو به رو نخواهد شد؟
یکی از کارهایی که نتایج خوب و مثبتی داشته باشد همواره با مقاومت رو به رو می شود چند سال یارانه را به مصرف کننده دادند هیچ جای سراغ ندارم که چنین اقدامی بکنند همیشه یارانه را به تولید کننده می دهند و یا برای برطرف کردن فقر کوتاه مدت یارانه می دهند.
یارانه مصرفی در هیچ جای علم اقتصاد نیامده است از نظر تئوری کارشان درست است. حذف 30 میلیون یارانه بگیر مصرف کننده اقدام درستی است باید فقیرترین افراد جامعه یارانه بگیرند و افراد متوسط به بالا حذف شوند که جزو برنامه دولت است و این از نظر علم اقتصاد درست است.
بدهی دولت به بخش خصوصی، بهره برداری از طرح های نیمه تمام، جذب فاینانس از سوی بخش خصوصی و نحوه ضمانت توسط دولت، در نظر گرفتن اهلیت در واگذاری شرکت ها و طرح ها واصلاح مالی صندوق های بازنشستگی در بودجه هم در نظر گرفته نشده است؟
دولت حدود 100 تا 150 هزار میلیارد تومان به پیمانکاران بدهی دارد و همین مبلغ را نیز به بانک ها بدهکار است. این سوال پیش می آید چه جریاناتی گذشته است که پیمانکاران و بانک ها چنین مبلغی را از دولت طلب دارند؟ اگر این ها اعتبار داشته باشند می توانند پروژه های دیگری را راه اندازی کنند وقتی دولت اعتبار ندارد تا به این ها بدهد می بینیم که سیستم فلج است.
دولت گفته است اوراق مشارکت دولتی منتشر می کنیم اوراق مشارکتی دولتی به این صورت است که پول خرید و فروش می شود یعنی پولی که به پیمانکاران و غیره بدهند اوراق می دهند چون سوددهی و بهره دارد از طرفی اوراقی که دولت می فروشد به نوعی بدهی های خود به پیمانکارهاست به جای پول نقد اوراق می دهد.
دولت می گوید با فروش اوراق مشکل بدهی به نظام بانکی و پیمانکاران را عقب انداخته است در این جا سوال پیش می آید که چگونه بدهی های دولت را با بهره 15 تا 16 درصد باید برگردد. در نتیجه استفاده از اوراق مشارکت های دولتی که منتشر شده و اکنون در بودجه 97 مجبور هستند که به طور مجدد راه اندازی کنند تا بتوانند طلب طلبکاران را بدهند و به این امر تداوم ببخشند.
عوارض خروج از کشور در بودجه 97 سه برابر شده است؛ آیا این نشانه خوبی برای فعالان اقتصادی هست؟
به یک باره 200 تا 300 برابر کردن عوارض خروج از کشور در بودجه کار اشتباهی است و به نفع هیچ فعال اقتصادی نیست. به طور یقین نارضایتی برای فعالان اقتصادی، دانشجویان، گردشگران و بیماران را به همراه خواهد داشت.
دولت از روی ناچاری و نیاز به منابع درآمدی این کار را کرده و استثناهایی هم برای آن مشخص نیست. دانشجویان، بیماران، فعالان اقتصادی و گردشگران اگر مسافرت بروند چه وضعیتی پیش می آید یک دفعه جبران بخشی از درآمدهای دولت از این طریق و تحت فشار قرار دادن مردم التهاب ایجاد می کند و عکس العمل به همراه دارد.
مخارج دولت این قدر سنگین شده است که دولت به سمت این جور درآمدها می رود تا کمبودها را جبران کند. افزایش عوارض حدود 20 درصدی با کارشناسی کمی عاقلانه است تا دولت بتواند کمبودها را جبران کند فکر می کنم همه را دارند با یک چوب می زنند باید یک ساختاری پیدا بشود که به اقتصاد بخورد.
دلار در بودجه 3500 تومان در نظر گرفته شده در حالی که دلار در بازار 4200 تومان است. اگر به سمت تک نرخی حرکت کنیم خود تک نرخی هم فساد آور است این را چگونه ارزیابی می کنید؟
آرزوی تک نرخی شدن را باید محو کنیم زمانی که اوضاع خوب بود و خیلی بهتر بود که تک نرخی بکنند ولی این کار انجام نشد و اکنون که بودجه را با دلار 3500 تومان محاسبه می کنند و نفت را با قیمت 50 دلار این کار اصلا منطقی نیست.
همواره سعی می کردند که از یک طرف وابستگی به نفت کم شود و درآمدهای دولت از طریق مالیات و عوارض باشد و کمتر از 50 درصد درآمدهای نفتی داریم و به سمت خوداتکایی از درآمدهای نفتی می رویم ولی در عمل قیمت نفت 50 دلار و دلار بالای چهار هزار تومان به فروش می رسد برای جبران کاهش درآمدهایی که برآورد می کنند عملا به آن نمی رسند.