به گزارش مشرق، روسایجمهور آمریکا معمولا یک سال پس از ورود به کاخ سفید، اولین سند رسمی راهبرد امنیت ملی خود را منتشر میکنند. این سند بعدها به روز میشود و یک رئیسجمهور ممکن است در طول دوران حضورش در قدرت چندین راهبرد امنیت ملی اعلام کند.
«دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا روز دوشنبه اولین سند راهبرد امنیت ملی خود را با تأکید بر شعار «ایالات متحده در وهله نخست» و «احیای عظمت ایالات متحده» منتشر کرد. این راهبرد بر چهار «ستون» استوار شده است:
حفاظت از مردم ایالات متحده، کشور و سبک زندگی آمریکایی
ارتقاء رفاه آمریکایی
حفظ صلح از مسیر قدرت
پیشبرد نفوذ آمریکا
«باراک اوباما» در دوران هشت ساله ریاستجمهوریاش، دو سند راهبرد امنیت ملی منتشر کرد؛ یک بار در سال ۲۰۱۰ و یک بار در سال ۲۰۱۵.
در گزارش پیش رو با مقایسه راهبرد سال ۲۰۱۵ و راهبرد اعلامشده از سوی ترامپ، مهمترین تفاوتها و تشابهات میان این دو سند در حوزه سیاست خارجی را مرور میکنیم.
خاورمیانه
کمرنگ کردن مسئله فلسطین از طریق در کنار هم قرار دادن ایران و تروریسم و تبدیل این «تهدید مشترک» به عنوان عامل پیوند اسرائیل و کشورهای عربی منطقه، مهمترین راهبردی است که با مطالعه بخشهای مربوط به خاورمیانه این سند، میتوان برداشت کرد.
در این سند به همان میزان که تلاش شده نقش اشغالگری رژیم صهیونیستی در بروز بیثباتی در منطقه کمرنگ شود، برای ایرانهراسی و پیوند زدن تمام مشکلات منطقه با ایران، تلاش شده است. ایران، فلسطین و سوریه از مهمترین بخشهای مباحث مرتبط با خاورمیانه در این سند هستند.
ایران
راهبرد منتشره دولت ترامپ در مقایسه با راهبرد دولت اوباما از یک سو به وضوح تلاش کرده تا از محدود کردن مسئله ایران به پرونده هستهای اجتناب کند و از سوی دیگر لحنی آشکارا تندتر در قبال ایران اتخاذ کرده است.
در حالی که در سند دولت اوباما (که زمانی منتشر شد که طرفین هنوز در حال مذاکره بر سر توافق هستهای بودند) تمام اشارات به ایران برای صحبت از لزوم دستیابی به توافق هستهای صورت گرفته است، در سند دولت ترامپ صرفا دو بار به برجام اشاره شده، آن هم با عنوان «توافقی معیوب» که نتوانسته فعالیتهای منطقهای ایران را متوقف کند.
در این سند، دولت ترامپ باز هم مانند سخنرانیهای متعدد مقامات آمریکایی در ماههای گذشته با عباراتی چون «رژیمی سرکش»، «دیکتاتوری»، «مصمم به بیثبات کردن منطقه» و «حامی گروههای تروریستی» از ایران یاد کرده است.
در سومین ستون از راهبرد ترامپ، درباره ایران آمده است: «عذاب جهان امروز، گروهی کوچک از رژیمهای سرکش هستند که تمام مبانی حکومتهای آزاد و متمدن را نقض میکنند. رژیم ایران از تروریسم در سرتاسر جهان حمایت میکند. این کشور در حال ساخت موشکهای بالستیک توانمندتری است و این پتانسیل را دارد که کار را بر روی تسلیحات اتمی که میتوانند تهدیدی برای ایالات متحده و متحدانمان باشند، از سر بگیرد.»
در این سند تلاش شده با در کنار هم قرار دادن ایران و گروههای تروریستی، این موضوعات به عنوان تهدیدات اصلی کشورهای عربی منطقه و ریشه منازعات خاورمیانه مطرح شوند.
دولت آمریکا در این سند، در بخش مربوط به خاورمیانه، نوشته است: «این منطقه همچنان میزبان خطرناکترین سازمانهای تروریستی است. داعش و القاعده در حال ترویج ناآرامی و صادارات جهاد خشونتبار هستند. ایران به عنوان مهمترین حامی دولتی تروریسم، از این بیثباتی برای گسترش نفوذ خود از طریق شرکا، نایبانش، پراکندن تسلیحات [در منطقه] و حمایت مالی، بهره برده است.»
در مجموع، مسئله ایران یکی از معدود مسائلی است که در مقایسه با سند پیشین راهبرد امنیت ملی آمریکا، دستخوش تغییر اساسی شده است.
فلسطین
با نگاهی به سند منتشره ترامپ به نظر میرسد که او تلاش کرده تا با تأکید بر «تهدید ایران»، مسئله اسرائیل-فلسطین را موضوعی کماهمیتتر از آنچه تاکنون تصور میشد جلوه دهد. در این سند تأکید شده است که ریشه منازعات خاورمیانه نه مناقشه فلسطین، بلکه «اقدامات مخرب ایران» و «افراطگرایی» است.
در حالی که در سند سال ۲۰۱۵ از مناقشه اسرائیل-فلسطین به عنوان یکی از ریشههای بیثباتی در منطقه یاد شده بود، در راهبرد ترامپ آمده است: «سالهاست که تصور شده که مناقشه میان اسرائیل و فلسطینیها مانع اصلی صلح و شکوفایی منطقه است. امروز، تهدیدات سازمانهای تروریستی و تهدید ایران، موجب درک این واقعیت شده که اسرائیل دلیل مشکلات منطقه نیست. دولتها به صورتی روزافزون برای مقابله با تهدیدات مشترک، با اسرائیل منافع مشترک پیدا کردهاند.»
در این راهبرد، از ایران و تروریسم به عنوان دو تهدید و از همسویی برخی کشورهای عربی و اسرائیل، به عنوان یک فرصت یاد شده است: «با وجود این چالشها، فرصتهایی برای پیشبرد منافع ایالات متحده در خاورمیانه در حال ظهور هستند. برخی از شرکای ما در حال همکاری با هم برای رد ایدئولوژی رادیکال هستند و سران برجسته منطقه رد افراطگرایی و خشونت را خواستار شدهاند.»
«لوری بوگارت» عضو ارشد موسسه «واشنگتن» به پایگاه «نشنال» میگوید: «این سند درباره لزوم مقابله با آنچه که از منظر کشورهای خلیج [فارس] مهمترین چالشهای امنیتی است، صحبت کرده است: ایران و افراطگرایان. تقریبا تمام شرکای ما در خلیج [فارس] از این راهبرد بسیار خرسند خواهند بود.»
سوریه
راهبرد ترامپ در قبال سوریه، بیش از آنکه بر مقابله با نظام سوریه متمرکز باشد، تلاش میکند شکست داعش در این کشور را به اقدامات ائتلاف تحت رهبری آمریکا نسبت دهد.
در حالی که در راهبرد دولت اوباما بر لزوم «تقویت معارضین سوری» تأکید شده بود، در سند جدید اشارهای به معارضین نشده است. در سند دولت ترامپ، تنها شرط طرحشده برای حل بحران سوریه، امکان بازگشت آورگان است.
در این بخش از سند، آمده است: «برای رسیدن به راه حلی برای جنگ داخلی سوریه تلاش خواهیم کرد. این راه حل باید شرایط را برای بازگشت آوارگان و بازسازی زندگیشان در امنیت، فراهم کند.»
در بخشهای دیگر این سند، دولت آمریکا تلاش کرده تا شکست داعش را به خود نسبت دهد: «ما تروریستهای داعش را در میدانهای نبرد در سوریه و عراق نابود کردیم و به تعقیب آنها تا زمانی که به طور کامل نابود شوند، ادامه میدهیم.»
شرق آسیا
چین
شاید بتوان غافلگیرکنندهترین بخش سند دولت ترامپ را، موضع آن در قبال چین دانست؛ موضعی به شدت تهاجمی و در عین حال نشانگر نگرانی از نفوذ روزافزون چین. در حالی که ترامپ در ماههای اخیر بارها از دولت و شخص رئیسجمهور چین تمجید و از چشمانداز گسترش روابط دوجانبه صحبت کرده، اما در سند راهبرد دولت او، از چین به عنوان یک رقیب و «بازیگری تجدید نظرطلب» یاد شده است.
دولت اوباما در آخرین سند راهبرد امنیت ملی خود لحنی مثبت در قبال چین داشت و حتی از «ظهور چین» استقبال کرده و توسعه «روابط سازنده» میان دو کشور را خواستار شد. اما در سند جدید که میزان اشاراتش به چین تقریبا دو برابر سند پیشین است، از لزوم «پاسخگویی به رقابتهای سیاسی، اقتصادی و نظامی» صحبت شده است.
شاید برای اولین بار باشد که یک دولت آمریکا در سند راهبرد امنیت ملی خود به صورتی آشکار چین را در کنار روسیه، به عنوان یک دولت متخاصم که به دنبال تضعیف ایالات متحده است، به تصویر کشیده باشد. به صورت سنتی، واشنگتن تلاش میکرد تا در اشاره به چین، از لحنی محتاطانهتر استفاده کند. اما دولت ترامپ این سنت را کنار گذاشته و مستقیما چین را حتی شدیدتر از روسیه، به چالش کشیده است.
در بخشی از این سند آمده است: «چین و روسیه بار دیگر در حال اعمال نفوذ منطقهای و جهانی هستند. آنها امروز در حال کسب توانمندیهای نظامیای هستند که برای ممانعت از دسترسی آمریکا در دوران بحران و محدود کردن توان فعالیت آزادانه ما در مناطق حساس تجاری در دوران صلح، طراحی شدهاند.»
دولت ترامپ چین را به سرمایهگذاری اقتصادی در جهان برای کاهش نفوذ آمریکا در کشورها، تلاش برای توسعه توان تسلیحاتی با هدف به چالش کشیدن آمریکا، به سرقت بردن فناوری و داراییهای معنوی، تهدید و ارعاب کشورهای همسایه، به خطر انداختن جریان آزاد حملونقل، استفاده از روشهای ناعادلانه برای گسترش حضور در اروپا، تهدید حاکمیت کشورهای شرق آسیا، حمایت از «دیکتاتوری در ونزوئلا» و تلاش برای گسترش حضور در آفریقا، متهم کرده است.
میزان تغییر رویکرد راهبرد جدید آمریکا در قبال چین، آنقدر زیاد است که اعتراض دولت چین را برانگیخت. چینیها در پاسخ به این سند، از ترامپ خواستهاند «از تفکرات جنگ سردی دست برداشته» و «اهداف توسعهای چین را تحریف» نکند.
بسیاری از کارشناسان از جمله «ریچارد هاس» رئیس شورای روابط خارجی آمریکا رویکرد سند دولت ترامپ در قبال چین را با اقدامات عملی وی در یک سال گذشته، در تناقض دانستند. هاس در پایگاه «آکسیوس» نوشته است: «دولت ترامپ قاطعانه درباره چین صحبت میکند، اما از TPP (پیمان فرا اقیانوس آرام با هدف گسترش تجارت آزاد با کشورهای شرق آسیا) که بهترین ابزار برای مقابله با نفوذ منطقهای چین بود، خارج میشود و همچنان از چین برای حل مسئله کره شمالی کمک میخواهد.»
کره شمالی
بر خلاف راهبرد دولت اوباما که در آن تنها ۳ بار و آن هم به صورت کلی به مسئله کره شمالی پرداخته شده بود، همانطور که انتظار میرفت سند دولت ترامپ بارها با جزئیات به موضوع توان اتمی کره شمالی پرداخته است.
هرچند اغلب موارد اشاره به کره شمالی، تکرار اتهاماتی است که بارها در یک سال گذشته مطرح شده، اما آنچه نهایتا در این سند برای مقابله با پیونگ یانگ مطرح شده، ایجاد اتحاد میان کشورهای شرق آسیا علیه کره شمالی است.
در بخش مربوط به مسائل شرق آسیا، آمده است: «رژیم کره شمالی به سرعت در حال شتاب بخشیدن به برنامههای سایبری، هستهای و موشکهای بالستیک خود است. تلاش کره شمالی برای دستیابی به این تسلیحات، تهدیدی جهانی است و به پاسخی جهانی نیاز دارد. ادامه اقدامات تحریکآمیز کره شمالی کشورهای همسایه و ایالات متحده را به تقویت بیشتر روابط امنیتی و اتخاذ اقدامات بیشتر برای حفاظت از خود، وامیدارد.»
این سند در ادامه بر لزوم تحکیم روابط آمریکا با ژاپن، کره جنوبی، استرالیا، نیوزلند و دیگر کشورهای واقع در شرق آسیا و اقیانوسیه تأکید کرده است.
اروپا
اتحادیه اروپا و ناتو
هرچند میزان اشاره این سند به تعهد آمریکا به روابط با اروپا و ناتو اندکی کاهش یافته، اما لحن آن آشکارا با سند دولت اوباما مشابه است. این در حالی است که ترامپ در دوران رقابتهای انتخاباتی ناتو را ائتلافی «منسوخ» توصیف کرده بود.
البته ترامپ روز دوشنبه در جریان سخنرانیاش همزمان با رونمایی از این راهبرد، باز هم اندکی به لحن انتخاباتیاش بازگشت و گفت اگر اعضای ناتو میخواهند همچنان مورد حمایت نظامی آمریکا باشند، باید «سهم منصفانه» خود از هزینههای این پیمان را بپردازند.
در متن راهبرد درباره روابط با اروپا آمده است: «یک اروپای آزاد و قدرتمند برای ایالات متحده اهمیتی حیاتی دارد. تعهد مشترک به مبانی دموکراسی، آزادی فردی و حاکمیت قانون، ما را به هم پیوند داده است.»
این سند، نفوذ روزافزون چین و تلاش روسیه برای القاء تصور کاهش حمایت آمریکا از اروپا را دو تهدید عمده برای اروپا، دانسته است.
در این سند از ناتو با عنوان «یکی از مزیتهای ما در برابر رقبایمان» یاد شده و آمده است: «ایالات متحده به بند پنجم پیمان واشنگتن [تعهد به دفاع جمعی] متعهد میماند.»
روسیه
مواضع ماههای اخیر ترامپ در قبال روسیه و خودداری او از انتقاد صریح از مسکو، موجب شده بود تا تصور شود که در سند دولت او رویکردی سهلگیرانهتر در قبال روسیه اتخاذ شود، اما در این بخش هم محتوای سند، با عملکرد دولت ترامپ یکسان نبود.
این سند، در بسیاری از موارد به روسیه همان صفاتی را داده که به چین هم داده است: «چین و روسیه بار دیگر در حال اعمال نفوذ منطقهای و جهانی هستند. آنها امروز در حال کسب توانمندیهای نظامیای هستند که برای ممانعت از دسترسی آمریکا در دوران بحران و محدود کردن توان فعالیت آزادانه ما در مناطق حساس تجاری در دوران صلح، طراحی شدهاند.»
در بخش دیگری از راهبرد آمریکا آمده است: «چین و روسیه در حال ساخت تسلیحات پیشرفته و توانمندیهایی هستند که میتوانند زیرساختهای حساس و ساختار فرماندهی و کنترل ما را تهدید کنند.»
دولت ترامپ همچنین روسیه را به «استفاده از ابزارهای اطلاعاتی برای تضعیف دموکراسیها»، «مداخله در امور داخلی کشورها در سرتاسر جهان»، بیثبات کردن اوراسیا، تلاش برای گسترش نفوذ در کشورهای در حال توسعه، تلاش برای القاء تصور کاهش حمایت ایالات متحده از اروپا، نقض حاکمیت و ارعاب همسایگان و حمایت از کوبا و ونزوئلا، متهم کرده است.
علاوه بر این، در حالی که ترامپ شخصا بارها مداخله یا اثرگذاری روسیه در انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۱۶ را رد کرده، در بخشی از راهبرد امنیت ملی دولت او، آمده است: «روسیه از عملیاتهای اطلاعاتی به عنوان بخشی از تلاشهای تهاجمی سایبریاش برای اثرگذاری بر افکار عمومی در سرتاسر جهان استفاده میکند.»
روسیه در واکنش به اتهامات مطرحشده در این سند، دولت ترامپ را به اتخاذ سیاستهای «امپریالیستی» متهم کرده است.
جمعبندی
در مجموع میتوان گفت مقایسه دو سند ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷ نشان میدهد که در برخی موضوعات از جمله مسئله ایران، مناقشه فلسطین و بحث چین، تفاوتهایی آشکار در راهبرد دو رئیسجمهور وجود دارد. حذف کامل مبحث تغییرات اقلیمی هم از جمله تفاوتهای بزرگ میان دو راهبرد بود. در عین حال، مقایسه آنچه در سند ۲۰۱۷ آمده با آنچه ترامپ در یک سال گذشته انجام داده هم نشاندهنده تفاوت سیاست اعلامی و عملکرد دولت کنونی آمریکا دستکم در موضوعاتی مانند روسیه، چین و اتحادیه اروپا است.