به گزارش مشرق، مدتها است که زمزمههایی مبنی بر تصمیم کشورهای عربی برای تشکیل «ناتوی عربی» براساس الگوی «پیمان آتلانتیک شمالی» شنیده میشود؛ تصمیمی که البته دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا پس از به دست گرفتن زمام امور در این کشور به شدت از آن حمایت و طرحهایی را نیز به منظور تحقق آن به شیخنشینان عرب ارائه کرد.
هر چند متولیان این طرح در مناسبتهای گوناگون اعلام کردهاند که تشکیل ناتوی عربی تنها برای ایجاد همبستگی نظامی میان کشورهای عربی و دفاع از منافع مشترک آنها صورت خواهد پذیرفت، اما روشن است که اعراب، اهدافی فراتر از تحقق همبستگی نظامی را دنبال میکنند و با طفره رفتن از بیان علتهای اصلی متوسل شدن به طرح مذکور، به افکار عمومی آدرس غلط میدهند.
این واقعیت برهیچکس پوشیده نیست که ایده تشکیل ناتوی عربی نه برای مقابله با تروریسم بلکه برای مقابله و مواجهه کشورهای عربی با جمهوری اسلامی ایران مطرح شده و می شود. این مسأله در نشست حدود چهار ماه پیش اتحادیه عرب و به صورت تلویحی توسط «خالد بن احمد آل خلیفه» وزیر خارجه بحرین مطرح شده است.
وی در جریان سخنانی در جریان نشست اتحادیه عرب ضمن متهم کردن ایران به دخالت در امور کشورهای عربی، خواستار اقدام مشترک این کشورها با جمهوری اسلامی ایران شد تا بار دیگر طرح تشکیل ناتوی عربی در اذهان تداعی شود؛ طرحی که به دلیل عدم تمایل برخی از کشورهای عربی، تاکنون عملا عقیم مانده و به هیچ نتیجه ای نرسیده است. با توجه به روند فعلی تحولات کشورهای جهان عرب و تنش های جدیدی که میان عربستان سعودی با برخی دولتهای عربی ایجاد شده است، حداقل در آینده نزدیک شاهد تشکیل ناتوی عربی نخواهیم بود.
از آنجایی که ترامپ طی ماههای گذشته ثابت کرده که دارای یک رویکرد و نگاه تاجرمآبانه است تا سیاستمدارانه، بنابراین کاملا واضح است که اصرار وی برای تشکیل ناتوی عربی با این هدف صورت میپذیرد که کشورهای عربی با هزینهها و نیروهای نظامی خود به مقابله با ایران بپردازند. در این میان، آمریکاییها از پشت صحنه به صورت غیرمستقیم از ناتوی عربی حمایت و صرفا در زمینههای تبادل اطلاعات نظامی، ارائه خدمات مستشاری و همچنین آموزش نیروهای نظامی، با اعضای آن همکاری میکنند. آمریکاییها همچنین به دنبال آن هستند تا از ظرفیت نظامی کشورهای عربی برای مقابله با هر آنچه که منافع صهیونیستها در منطقه را در معرض تهدید قرار میدهد، بهرهبرداری کنند.
البته نباید از این مسئله نیز غافل شد که دولت ایالات متحده به ریاست ترامپ با استراتژی افزایش لفاظیها علیه جمهوری اسلامی از یک سو و تشویق کشورهای حاشیه خلیج فارس به تشکیل ناتوی عربی از سوی دیگر، به صورت همزمان به دنبال ایجاد یک بلوک نظامی جدید جهت رونق بخشیدن هرچه بیشتر به بازار فروش تسلیحات خود است؛ سیاستی که ترامپ حداقل در جریان بحران اخیر میان دوحه و کشورهای عربی، نشان داد که تبحر خاصی در پیادهسازی آن دارد و میتواند به صورت همزمان، قراردادهای تسلیحاتی نجومی را با طرفین درگیری به امضاء برساند.
آمریکاییها و متحدان منطقهای آنها همچون سعودیها با مطرح کردن طرح ناتوی عربی، علاوه بر تلاش برای تشدید موج ایرانهراسی به دنبال منحرف کردن افکار عمومی از خطرات رژیمصهیونیستی برای امت اسلامی نیز هستند. آنها در صددند تا ایران را به جای رژیم صهیونیستی، بزرگترین خطر برای ملتهای اسلامی جلوه دهند. در واقع، تأمین منافع صهیونیستها یکی از اهداف اصلی ناتوی عربی خواهد بود، چراکه واشنگتن ارائه هرگونه حمایت به این سازمان نظامی را به عدم وجود هیچگونه تعارضی در میان منافع آن و مصالح تلآویو، مشروط کرده است.
طبق آنچه که سران کشورهای عربی اعلام کردهاند، سازمان «ناتوی عربی» قرار است از ۴۰ عضو تشکیل شود که البته پاکستان و مالزی و برخی دولتهای اسلامی در آفریقا نیز یکی از این اعضاء خواهد بود. پاکستان نیز در کنار کشورهای عربی فوق الذکر، ازجمله اعضایی است که در سازمان ناتوی عربی قرار است نقش محوری ایفا کند. یکی از اهداف اصلی ناتوی عربی به جز مقابله با جمهوری اسلامی ایران به صورت ویژه، تغییر موازنه قدرت در منطقه و مواجهه با ائتلاف سهجانبه تهران، مسکو و دمشق است؛ ائتلافی که به ویژه پس از سلسله پیروزیها و دستاوردهای گسترده در اراضی سوری بیش از هر زمان دیگری تقویت شده است.
درهمین ارتباط، استروکان، کارشناس روسی باز هم معتقد است که مهندس اصلی ناتوی عربی، ایالات متحده آمریکا و شخصِ دونالد ترامپ است. ترامپ در این زمینه حتی رایزنیهای گستردهای را نیز با همپیمانان خود در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) صورت داده است.
با تمامی آنچه که گفته شد، واقعیت این است که تشکیل «ناتوی عربی» در وهله اول یک خیالپردازی به نظر میرسد تا واقعیت. علت این امر نیز به این مسأله بازمیگردد که ما با یک «جهان عرب یکپارچه» با «اهدافی یکسان» مواجه نیستیم، بلکه برعکس، شاهد آن هستیم که کشورهای عربی مختلف بر سر مسائل گوناگون با یکدیگر در حال مناقشه و نزاع هستند. این مناقشه و نزاع به خودیِ خود حاکی از وجود تعارض در منافع و مصالح کشورهای عربی با یکدیگر است.
این نکته را نیز در نظر بگیرید که امروز کشورهای عربی درقبال تحولات مهم در سوریه، عراق، یمن، لیبی و فلسطین موضع واحدی ندارند و هریک برای تحقق منافع خود در این کشورها تلاش میکنند. لذا بدیهی است که تشکیل ناتوی عربی برای تحقق اهداف سیاسی و نظامی واحد در سایه چنین شرایطی، تنها یک خیالپردازی است.
در همین ارتباط، «ریاض الصیداوی» مدیر مرکز عربی پژوهشها در ژنو معتقد است که ناکارآمدی نظامی هرگونه ائتلاف احتمالی اعراب در قالب «ناتوی عربی» یکی از مهمترین موانع در مسیر تشکیل این ائتلاف و یا حتی پس از تشکیل آن است. وی معتقد است: «واضح است که هدف اصلی از تشکیل ناتوی عربی برخلاف ادعاهای واشنگتن و ریاض، تحقق اهداف ایالات متحده آمریکا در منطقه است».
واشنگتن به دنبال تشدید تنش ها میان عربستان و ایران و به تبع آن، فروش تسلیحاتش به ریاض است و برای تحقق این هدف، تشکیل ناتوی عربی را در دستور کار خود قرار داده است. از آنجایی که آمریکا، عربستان سعودی را به عنوان فرمانده ناتوی عربی در نظر گرفته، این مسأله واضح است که ناکارآمدی نظامی، ناتوی عربی را به شدت تهدید می کند و مانع اصلی در برابر آن است. برای پی بردن به این ناکارآمدی نظامی تنها کافی است نگاهی به تحولات یمن بیندازیم».