سرویس سیاست مشرق - در گرماگرم مباحثات و جدلها از طیفهای مختلف سیاسی در خصوص افزایش حقوق چشمگیر نمایندگان مجلس، یک خبر کوتاه، اما بسیار مهم درباره مجلس آن چنان که باید و شاید در رسانهها دیده نشد.
روز ۳ دی ماه، نمایندگان مجلس طرح دوفوریتی شناسایی قدس به عنوان پایتخت فلسطین را به تصویب رساندند.
در این روز، در جلسه علنی مجلس شورای اسلامی بررسی دو فوریت طرح الحاق یک تبصره به ماده یک قانون حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین در دستور کار صحن علنی مجلس قرار گرفت.
احمد سالک نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی در دفاع از فوریت این طرح گفت:
" بیتالمقدس به عنوان قبله اول مسلمانان، از جایگاه مهمی در بین مسلمانان برخوردار است. متأسفانه رئیسجمهور آمریکا اخیراً در اقدامی غیرقانونی و با زیر پا گذاشتن قواعد حقوق بینالملل و نادیده گرفتن جایگاه حقوقی سازمان ملل در حمایت از رژیم جعلی و اشغالگر اسرائیل، به صورت یکجانبه بیتالمقدس را به عنوان پایتخت رژیم غاصب صهیونیستی معرفی کرد.
نماینده مردم اصفهان در مجلس اظهار داشت:
"این در حالی است که سازمان ملل با توجه به آخرین معاهده صلح میان رژیم صهیونیستی و فلسطین، بخش شرقی و حتی بخش غربی بیتالمقدس را جزو اراضی اشغالی و متعلق به کشور فلسطین میداند."
تا این جای کار، خبر بسیار خوبی را از یک اقدام انقلابی و به موقع نمایندگان محترم مجلس خواندیم که قابل تقدیر است. اما نکته حیرتآور ماجرا در این جای خبر نهفته است:
" در نهایت، نمایندگان با ۱۸۷ رأی موافق، ۱۵ رأی مخالف و ۹ رأی ممتنع از مجموع ۲۳۵ نماینده حاضر در مجلس، با دو فوریت این طرح موافقت کردند."
نکته، بالاتر بودن تعداد آرای مخالف حتی از آرای ممتنع است. به عبارت دیگر، ۱۵ نماینده مجلس شورای اسلامی ایران، با مخالفت با این طرح، بر اقدام جاهلانه و نامشروع ترامپ در اعلام قدس به عنوان پایتخت رژیم جعلی صهیونیستی، مهر تایید زدند. تفسیر سادهتر موضوع این که، ۱۵ نماینده مجلس شورای اسلامی نه تنها حاضر نشدند حتی در حد یک اقدام نمادین پشت مردم بی پناه و مظلوم فلسطین بایستند، که با رای مخالف (نه حتی ممتنع) جزو معدود سیاستمدارانی در دنیا شدند که از اقدام نامشروع رییس جمهور امریکا دفاع کردند، آن هم در شرایطی که این اقدام مخالفتهای وسیع و همه جانبه ای را به ویژه در خود غرب و خود آمریکا به دنبال داشت. در آخرین نمونه از این مخالفتها، در ۱ دی ماه، در رأیگیری در مجمع عمومی سازمان ملل، پیشنویس قطعنامه مخالفت با تغییر وضعیت قانونی قدس، با رای قاطع، به تصویب رسید. ۱۲۸ کشور به این پیشنویس رأی مثبت و ۹ کشور رأی مخالف دادند و ۳۵ کشور نیز رأی ندادند.
یعنی در مجلس قانونگذاری جمهوری اسلامی ایران که یکی از اهداف بنیادین شکلگیری آن، به تصریح بنیانگذار کبیر آن، دفاع از آرمان مردم فلسطین بوده است، ۱۵ نماینده هستند که نه تنها در حدّ یک رای ساده هم حاضر به حمایت از یک ملت مظلوم مسلمان تحت ظلم بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی نیستند، که به رای مخالف خود نشان می دهند که اصولا اعتقادی هم به آرمان فلسطین، و طبعا ایدئولوژی جمهوری اسلامی در این زمینه ندارند.
در تاریخ ۱ آذر امسال، در پی اعلام رسمی پایان داعش در سوریه، در نامه سردار قاسم سلیمانی به خدمت رهبر معظم انقلاب، نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی برای تقدیر از خدمات سردار سرافراز سپاه اسلام، حاج قاسم سلیمانی، نامهای به محضر رهبر انقلاب نوشتند، که باز به نوبه خود بسیار اقدام به جا و شایستهای بود که جای تقدیر داشت. لکن تعداد امضاءکنندگان آن نامه ۲۰۶ از۲۸۹ نماینده بود. به عبارتی دیگر، جای خالی امضای ۸۳ نماینده دیگر مجلس، به شدت به چشم می زد. یعنی در آن مناسبت هم، تعداد قابل توجهی از نمایندگان محترم به خود زحمت ندادند که در حدّ امضای یک نامه، از مجاهدتهای سردار سلیمانی و همه یاران ایثارگرش در جبهه مبارزه با تروریسم تکفیری تجلیل کنند، که البته با همهی این اوصاف، این قصور یا کوتاهی، اصلا قابل مقایسه با قبح عمل آن ۱۵ نمایندهای نیست که عملا در همصدایی با ترامپ و نتانیاهو، به دو فوریت طرح اعلام قدس به عنوان پایتخت فلسطین رای «منفی» دادند.
این جاست که بار دیگر کلام موکّد و مکرّر رهبر معظم انقلاب درباره لزوم هشیاری همه دلسوزان و دوستداران انقلاب در برابر ورود «نفوذی»ها در ارکان حکومت پیش چشم می آید. حضرت آیت الله خامنهای، در آستانه برگزاری انتخابات مجلس دهم در اسفندماه ۹۴، از نقشه دشمن برای «نفوذ موریانهوار» سخن گفتند:
" یک مسئله مسئلهی نفوذ است؛ نفوذ. ما این مسئلهی نفوذ را در قضیّهی برجام و پس از برجام مطرح کردیم؛ این خیلی مسئلهی عجیب و خیلی مسئلهی مهمّی است. کسانی که در مسائل گوناگون دسترسی به اطّلاعات دارند، خوب میدانند که چه دامی برای کشور گستردهاند یا میخواهند بگسترانند برای نفوذ کردن در حصن و حصار اراده و فکر و تصمیم ملّت ایران، با انحاء مختلفِ تدابیر و سیاستها و توطئهها؛ این الان در جریان است؛ مردم در باب انتخابات باید خیلی متوجّه این باشند. اگر فرض کنیم عنصر نفوذی به شکلی وارد مجلس شورای اسلامی بشود یا وارد مجلس خبرگان بشود یا در ارکان دیگر نظام نفوذ بکند، مثل موریانه از داخل میجَود و پایهها را سست میکند و فرو میریزد؛ قضیّه اینجوری است."(بیانات در جمع ائمه جمعه سراسر کشور، ۱۴ دی ۹۴)
رهبر انقلاب، چند روز بعد از این بیانات، در ۱۹ دی ماه ۹۴، در دیدار با مردم قم، درباره مجلس شورای مطلوب دشمن هم چنین فرمودند:
" بحمدالله مجلس کنونی ما، در مسائل بینالمللی، مواضع خیلی خوبی میگیرد؛ این خیلی برای کشور مغتنم است. این کجا، و اینکه یک مجلس شورائی ما تشکیل بدهیم که در مقابل دشمنان بینالمللی و جبههی متّحد دشمنان، حرف آنها را بزند [کجا]؛ اینها خیلی با هم فرق میکند. این کجا که مجلسی داشته باشیم که چه در قضیّهی هستهای و چه در قضایای گوناگون دیگر، حرف دشمن را تکرار بکند؛ یا اینکه نه، مجلسی مستقل، آزاد و شجاع باشد."
و البته این بصیرت رهبر انقلاب، وظیفه نهادهای نظارتی، از جمله شورای محترم نگهبان را سنگینتر می کند که در دورههای بعد انتخابات، با تیزبینی و دقت افزونتری این پروژه «نفوذ موریانهوار» را رصد کنند، چرا که این وظیفه را هم خود رهبری در همان سخنرانی ۱۹ دی ۹۴، چنین ترسیم کردند:
" بعد چهارم نقشهی دشمن یا پروژهی شمارهی چهار را باید بیش از پیش جدی گرفت، پروژهای که در آن قرار است «موریانهها» در «ارکان نظام» «نفوذ» کنند، موریانههایی که «به مسائل انقلاب، به مسائل دین، به مسائل استقلال کشور خیلی اهمّیّتی نمیدهند، دلشان دنبال حرف آمریکا و غیر آمریکا است. و راه مقابله با این موضوع «نظارت استصوابی شورای نگهبان» به عنوان وظیفهی حاکمیت و «روشنگری» و «انتخاب درست» بهعنوان نقش آحاد ملت انقلابی خواهد بود."