گروه جهاد و مقاومت مشرق - نقش سیدمحمدحسین میردوستی در جریان فتنه 88، دلاوری در صابرین و شهادت در تاسوعای حسینی نامش را در اذهان، پرآوازه کرده است. جالب است که در مرور زندگی، ویژگیها و احوالات این بسیجی مدافع حرم نکات بسیار جالبی نهفته است که جا دارد در این مجال کوتاه بدان پرداخته شود.
شهید سیدمحمدحسین میردوستی سال 70 در شاهرود به دنیا آمد و در سمنان اولین سال تحصیل خود را در حالی آغاز کرد که به دلیل مأموریتهای بیوقفه پدرش همواره مجبور بود به شهرهای مختلف نقلمکان کنند. از 12 سالگی وارد بسیج شد. فعالیتهای چشمگیر و عشق بینظیرش به ولایت، او را در صف اول مبارزه با فتنهگران سال 88 قرار داد.
در 88 به میدان آمد!
به تعبیر برادرش سیدقاسم که علیرغم برادری، نقش همکاری هم داشته مشوق بسیاری در پیروی و تبعیت از فرمان حضرتآقا در جلوگیری از تشدید هجمههای سال 88 بود. همان سال سیدمحمدحسین به خدمت مقدس سربازی میرود. جایی که رفتهرفته با شرایط و فضای روحانی و رزمندگیاش انس عجیبی به پاسداری پیدا میکند؛ یگان ویژه صابرین همان جاییکه بسیاری در آرزوی پوشیدن جامه آن هستند. در نهایت میردوستی 20 ساله با گذراندن مراحل گزینشی و آموزشهای تخصصی رزمی، عضو یگان صابرین میشود. به گفته همرزمانش در همه مأموریتها حضور فعال داشته و همه او را به شوخطبعی و خوشخلقی میشناسند و برادرش میگوید به حفظ بیتالمال شهره بوده است. سیدقاسم میردوستی که شش سال از برادرش سیدمحمدحسین بزرگتر است و او هم توفیق رزمندگی در یگان صابرین را دارد این روزها احساس تنهایی شدیدی میکند. او به خبرنگار ما میگوید که سیدمحمدحسین تنها برادرم نبود؛ از وقتی به لحاظ جسمانی نتوانستم با او در مأموریتها همراه شوم بسیار رنجورِ خاطر بودم و حسرت میخوردم.
با محمدحسین خداحافظی نمیکردیم
جالب است که بدانید سیدقاسم هیچوقت عادت نداشته با برادرش به هنگام رفتن به مأموریتها خداحافظی کند اما خودش هم میگوید نمیدانم چه شد آخرین مأموریت او که قرار بود به سوریه اعزام شود رفتم و خداحافظی کردم. در هنگام وداع سفارش خانوادهاش را به من کرد. اما آنچیزی که به وضوح همهچیز را بیان میکرد این بود که برادرم میدانست شهید میشود؛ چرا که در منطقه عملیاتی به پسرخالهمان که آنجا بوده و چندیاست بازگشته، گفته بود «من آمدهام اینجا که شهید شوم». حتی در آخرین زیارت عاشورایی که شب نهم محرم میخوانند نیز به همرزمانش از این آرزوی دیرینه میگوید.
پدرم فریاد زد: «این گل پرپر ما هدیه به رهبر ما»
کنار آمدن با شهادت بزرگوارانی همچون سیدمحمدحسین جوان که یک کودک یک ساله دارد بسیار سخت است؛ زیرا باید در کنار خانوادهاش باشد و همسرش را در پرورش مناسب فرزندش و رفع مشکلات معیشتی و اقتصادی یاری دهد.
سیدقاسم میردوستی از این کنار آمدن هم گفت: شش روز پس از شهادت، پیکر برادرم را جهت تشییع به کشور بازگرداندند. وقتی در معراجالشهداء به بالین سیدمحمدحسین رسیدیم پدرم فریاد زد «این گلِ پرپر ما هدیه به رهبر ما» و همسر و مادرم نیز با اقتدار اعلام کردند که این شهید بزرگوار را در راه امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) اهداء کردند، از طرفی همزمانی شهادت محمدحسین با تاسوعای حسینی موجب میشد تا پدر، مادر و همسر در دل به یاد داغ علیاکبر حسین بیفتند و فرزند خود را نثار نگاه سیدالشهداء(ع) بدانند.
نامش را در زمره مدافعان حضرت زینب نوشتهاند
خاطره جالب دیگری که در این گفتوگوی صمیمانه با سیدقاسم برادر شهید میردوستی داشتیم، عزاداری بدون توجه به سبک سینهزنی بود: هیچوقت یادم نمیرود هفت سال پیش در هیئت عشاقالائمه(ع) که سیدمحمدحسین سینه میزد و اصلاً به سبک سینهزنی توجهی نداشت. حتی به او خرده گرفتم که چرا اینگونه سینه میزند؟! روزی که سیدمحمدحسین شهید شد به این فکر میکردم کسیکه به دنبال سبکسینهزنی، میاندار و این دست تظاهرات در هیئت بود از قافله جامانده و آنکسیکه برای خودش عزاداری میکرد امروز نامش را در زمره مدافعین حرم حضرت زینب(س) نوشتهاند.
هیچوقت از نذری دادن و گریهکردنهای صادقانه و خالصانه غافل نمیشد. عاشق امامرضا(ع) بود؛ آخرین باری که به حرم رضوی رفته بود، خادمان گردگیری میکردند همان موقع یک پارچه متبرکی از خود ضریح به او داده بودند که بسیار هدیه ارزشمندی به شمار میرفت.
برادر شهید میردوستی از پیشرو بودن سیدمحمدحسین گفت؛ از تنبیه دوره آموزشی تکاوری گرفته تا فتنه 88 و جهاد در سوریه.
وی در پایان این گپ و گفت، آخرین خاطره خودش را از تقسیم پیراهن هیئت صابرین بیان کرد؛ او به ما گفت زمانیکه وارد صابرین شدیم یکسری پیراهن برای عزاداری محرم تقسیم میکردند. به من «یااباعبداللهالحسین(ع)» رسید و به برادرم سیدمحمدحسین یا اباالفضلالعباس(ع).
سیدمحمدحسین میردوستی 24 ساله تاسوعای حسینی سال 94 در راه دفاع از حریم ولایت در سوریه به شهادت رسید؛ جالب بود که برادرش سیدقاسم با لباس رزمندگی در مراسم تشییع او حاضر شد و این عقیده را داشت که باید با این لباس میآمدم تا ثابت کنم شهید شدن افتخار خانوادگی ماست و وظیفه داریم در راه گرفتن انتقام از هتاکان و متجاوزین به حرمآلالله هستیمان را اهداء کنیم.
اما سناریوی تطهیر...
در پس این خاطره بازی و بازخوانی زندگی این شهید دلاور جالب است که حرفی هم از سناریوی تطهیر چهره فتنهگران و ختم و امحای پرونده فتنه سال 88 که امروز بسیاری در باب آن میگویند به نکتهای اشاره کنیم؛ امروز با سفارش شعارهای مخالفت با ادامه حصر همراه با شعار آزادی زندانیان سیاسی به گروههای فشار و تجمعات هواداران طیف افراطی مدعی اصلاحات و احیا و بزرگنمایی این دو نفر در فضای رسانهای و تلاش برای القا و وانمودسازی این خواسته به عنوان مطالبهای عمومی، میکوشند تا مردم از یاد ببرند آن جنایتها و نامردیهای سران فتنه با آرمانهای حقیقی انقلاب اسلامی!
چراکه از نگاه این سناریوسازان همزمان با درگیری نظام با فشار سنگین ناشی از مذاکرات سیاسی با بیگانگان و نیاز کشور به ثبات و آرامش داخلی، بهترین شرایط برای اجرای این سناریو و وارد کردن فشار به نظام فراهم آمده، نظام مجبور است برای حفظ جبهه خارجی، به عقبنشینی در جبهه داخلی تن دهد؛ از اینرو چنانچه چنین هدفی با پوشش مطالبه مردمی و عمومی دنبال شود، امکان تحقق بالاتری خواهد یافت. اما انگار فراموش کردهاند نفرت عمومی از اقدامات فتنهجویان در راهپیمایی تاریخی و پرشکوه مردم در 9 دی و اعلام انزجار از فتنهگری به خودی خود بهترین محاکمه مردمی برای محکومیت سران فتنه، محکمه مردمی و حکم و مطالبه عمومی به حساب میآید. البته شاید نیمنگاهی هم به دولتمردان و حضور اصلاحطلبان در قوه مقننه و نفوذ در دستگاه اجرایی و مدیریت شهری دارند؛
حال که در شورای عالی امنیت ملی هم رایزنیهایی شده اما با همه این تفاسیر مردم این نفرت را با خود به همراه دارند و از یاد نمیبرند که چطور آنها در مقام یک بازیگر حقیقی ضدانقلاب مهرههای اربابانشان در ایادی استکبار جهانی را جابه جا میکردند و اعتماد عمومی مردم را نسبت به نظام برگردانده بودند. لذا سناریوسازان نباید فراموش کنند که همراهی تعدادی از مردم با ادعای فتنهگران در سال ۸۸ تنها تا پیش از خطبههای نماز جمعه رهبر معظم انقلاب و بر ملا شدن ظلم بزرگ سران فتنه بود و پس از آن، کسانی که در خیابانها به آشوب و بلوا برخاستند، عوامل شورش علیه جمهوریت و رأی مردم بودند که سران فتنه، میدان را برای معرکهگیری آنان فراهم ساخته بودند. همین فتنهگریها بود که زمینهساز حماسه بزرگ ۹دی و اعتراض شدید مردم علیه فتنهگران و حمایت از نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب شد. از اینرو سناریوی بازگرداندن سران فتنه به عرصه فعالیت سیاسی بدون پرداخت هزینههای فتنهانگیزی (که حداقل آن، اعلام توبه و پشیمانی است) اقدام فرصتطلبانه سیاستبازانی است که تصور میکنند میتوانند خواستههای حقیر سیاسی ـ جناحی خود را به نام مردم قالب بزنند.