به گزارش مشرق، آشوبهای تهران در هفتهای که گذشت شاید در ظاهر تنها یک حرکت خیابانی بود، ولی در پشت پرده آن خسارتهای بسیاری را به اقشار مختلف جامعه وارد شد. اقشاری که ناخواسته در میدان این اردوکشیهای خیابانی قرار داشتند و دود این آشوب به چشم آنها نیز رفت.
کتابفروشها یکی از آن اقشاری بودند که در روزهای آشوب تهران متضرر شدند. هرچند در کنار آنها اهالی سینما و تئاتر نیز به خاطر نزدیکی مراکز فرهنگی اعم از تماشاحانهها و سالنهای سینما نیز متضرر شدند و کار و کاسبی آنها کساد شد. اتفاقی که در میان کتابفروشها بروز بسیاری داشت و آنها در روزهای آشوب خیابانی در تهران از نظر مالی آسیب دیدند.
این در حالی است که حال و روز کتاب در کشور آنچنان در خور توجه نیست و باید از آن با عنوان محتضر افتاده بر بالین مرگ یاد کرد و چنین آشوبی مانند یک شوک حرکت رو به موت این محتضر را تسریع کرد.
طی گزارشی که با حضور در کتابفروشیهای راسته میدان انقلاب اطلاعات کسب کردیم مطلع شدیم، کتابفروشها در روزهای آشوب و اردوکشی خیابانی زودتر از موعد تعطیل میکردند و این مسئله سبب شد که فروششان با افت محسوس روبهرو شود.
جدا از اینکه آشوبها سبب شد که مخاطبان هم کمتر به کتابفروشیها رجوع کنند و همین نیز عامل دیگری شد تا فروش آنها سیر نزولی را با سرعت بیشتری طی کند. مخاطبانی که از ترس آشوبگران وارد خیابان انقلاب و راسته محبوب کتابفروشهای این خیابان نشدند تا از حواشی این آشوب و اردوکشی در امان بمانند.
حاصل گفتوگو با یکی از کتابفروشها که در روزهای آشوب چه ساعتی کتابفروشی را تعطیلی میکردید، این بود که او به ساعات اولیه پس از غروب آفتاب اشاره میکرد. او میگفت نه تنها نیروهای انتظامی اجازه فعالیت نمیدادند خودمان هم صلاح نمیدیدیم که مغازه را باز نگه داریم. زیر کافی بود یک گوشه از شیشه ویترین آسیب ببیند تا مجبور شویم تمام شیشه را تعویض کنیم و این بار مالی سنگینی روی دوش ما تحمیل میکرد به همین خاطر بهتر بود در همان ساعات ابتدایی غروب آفتاب کرکره فروشگاه را پایین بکشیم.
یکی از مناظر جالب توجه در راسته کتابفروشیهای خیابان انقلاب فروشگاههایی بودند که نردههای جلوی ویترین را بسته بودند تا آسیب نبیند ولی با این حال مغازه را باز نگه داشته بودند. «ویترین» که عنصر مهمی در رونق یک کتابفروشی است در این شرایط در عمل از دسترس خارج شده و دیگر توانایی کشاندن مخاطب را به داخل مغازه ندارند. به تعبیری این مغازهها دست و پا میزدند که بلکه بتوانند اندکی به فروش دست پیدا کنند.
اگر در روزهای آشوب تهران که هفته گذشته روی داد به خیابان انقلاب گذرتان افتاده بود، حتما شاهد تعطیلی زودهنگام کتابفروشیها بودید. کتابفروشیهایی که رونق ساعات پس از غروب شبهای طولانی پاییز و زمستان این خیابان هستند و حیات این خیابان به این مغازهها وابستگی دارد و مانند خون در رگهای این خیابان جاری هستند و نبض این خیابان را به جنبش در میآورند.
یکی دیگر از موضوعاتی که آشوبها به کتابفروشها تحمیل کرد کاهش فروش بود. فروشی که به صورت طبیعی آنچنان چشمگیر نیست و همیشه شاهد گلایههای فعالان صنف کتافروشی از پایین بودن میزان مشتری و فروش کتاب هستیم در این شبها تشدید شد.
در گفتوگو با کتابفروشان همه نسبت به کاهش فروش ناشی از آشوبهای تهران واکنش نشان دادند. یکی از توزیع کنندههای کتاب در راسته انقلاب با این عبارت که «فروش دو روز برابر با فروش یک روز معمولی نبود» از میران فروش در روزهای آشوب در خیابان انقلاب یاد کرد.
اتفاقی که باید آشوبگران مدعی صدای مردم که مطالبات معیشتی را سردست گرفتهاند به آن توجه کنند که چطور ممکن است به بهانه مطالبات معیشتی مردم به بخشی از قشر ضعیف جامعه یعنی کتابفروشها و فعالان حوزه نشر چنین خسارتی وارد کنند؟
کاهش فروش کلیدواژه اغلب کتابفروشان خیابان انقلاب اسلامی بود که آشوبها برای آنها به ارمغان آورد ولی این «صدای مردم» هیچگاه توسط طراحان و مجریان آشوبهای خیابانی شنیده نشد.