سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
رودست پناهیان به توطئه CFR
حجتالاسلام علیرضا پناهیان، به تازگی در یک رشته توییت که تلویحاً به اغتشاشات اخیر کشور اشاره داشت درباره مفهومی به نام «خطر ناکارآمدنمایی از نظام» هشدار داد.
او در یکی از توییتهای خود در این رابطه نوشت:
تغییر جهت سیاسی به شکل بیسروصدا؛ مدلهای مختلفی دارد. برخی از صاحبنظران بر این باورند که مدل بیسروصدا در تغییر جهتگیری سیاسی کشور در حال اجرا است. من نمیگویم حرف درست یا غلطی است، ولی انسان باید هوشیار باشد. آن مدل بیسروصدا این است که به «نارضایتی عمومی» دامن زده شود.
پناهیان تصریح میکرد: اگر برخی که بر مسند قدرتاند و میتوانند کارها و وضع اقتصادی را سامان دهند، این کار را نکنند-چه آگاهانه و چه تحت تأثیر اطرافیان و نفوذیها- تا کمکم مردم ناراضی شوند، منطقی شکل میگیرد به نام «ناکارآمدی نظام».[۱]
در همین حال، شورای روابط خارجی آمریکا موسوم به CFR روز گذشته طی گزارشی با عنوان «چه کسی ایران را هدایت میکند؟» که در سایت این نهاد منتشر شد؛ ضمن قراردادن تصویر مقام معظم رهبری برای عکس اصلی مطلب مذکور، نوشت:
«جمهوری اسلامی ایران در آغازین روزهای سال ۲۰۱۸ و پس از انقلاب سبز سال ۲۰۰۹! بزرگترین تظاهرات سراسری را تجربه کرد. تظاهراتی که عاملیت آن خشم مردم علیه رکود اقتصادی و ناکامی دولت رئیسجمهور روحانی در این زمینه بود. این درخواستها اما یک آزمون است برای انقلابی که در سال ۱۹۷۹ و با شعار عدالت اجتماعی رخ داد اما امروز با سوء استفاده از حقوق مدنی، حقوق بشر و فساد اداری مواجه شده است»!
این گزارش در ادامه با اشاره به ناکامیهای اقتصادی رئیسجمهور روحانی در پسابرجام میافزاید: در این میان موقعیتی که رئیسجمهور روحانی –بعنوان رئیس دولت در ایران- دارد با سایر سازمانها و نهادهای دارای قدرت برابر نیست.
شورای روابط خارجی آمریکا سپس به سراغ جان کلام خود میرود و با اشاره به قدرت رهبری و سپاه پاسداران در ایران؛ به بررسی ساختار اجرایی و قانونی ایران که در ذیل نظر ولی فقیه اداره میشود و بیان چگونگی اجرای خط مشیها و راهبردهای رهبر انقلاب در ایران پرداخته و تقلّا میکند تا اینطور به ذهن مخاطب القا شود که تمام امور ایران توسط مقام معظم رهبری مدیریت و مهندسی میشود و دولت و رئیسجمهور در این میان نقشی ندارند![۲]
برخی معتقدند هدف مشترکی که آمریکا و برخی همراهان داخلیاش در پیامد فتنه اقتصادی اخیر دنبال میکنند؛ «القای ناکارآمدی نظام» و انداختن تقصیر کمبودها و کمکاریهای دولت به گردن رهبری نظام است.
*همانطور که اشاره شد متأسفانه خطی نادیده در پیامد اغتشاشات اخیر در کشور دنبال میشود که اگرچه گاهی توسط افراد ظاهرالصلاح نیز مورد اشاره قرار میگیرد اما خطر آن بسیار بزرگ و البته دامنگیر خواهد بود.
و آن القای ناکارآمدی نظام اسلامی طی ۴۰ سال گذشته، بزرگنمایی از مشکلات اقتصادی و مفسدنمایی از بدنه نظام است.
خطی که در برایند آن نیز «ولایت فقیه» است که به عنوان عاملیت مشکلات معرفی خواهد شد و همانطور که در گزارش CFR هم هویداست؛ برخی افراد بدون داشتن شناخت از جایگاه نظارتی و مهندسی ولی فقیه؛ تلاش خواهند کرد تا ضعفها را به گردن رهبری نظام بیاندازند و کسی هم در این میان از نقاط قوت کشور چیزی نخواهد گفت چون همانطور که اشاره کردیم؛ این مثبتات و نقاط قوت در پروژه سیاهنمایی به مسلخ برده شدهاند.
و جالب آنکه حجتالاسلام پناهیان با رصد این بازی چند گانه و این معادله چند مجهولی در پیامد اغتشاشات اخیر، هشدار مهمی را درباره پروژه ناکارآمدنمایی از نظام اسلامی مطرح کرده است که بایستی وجهه همت و توجه خواص و جوانان عزیز کشور باشد.
شاهد مثال آنکه در کلام اصلاحطلبان و حتی برخی دیگر! شاهدیم که آقایان کراراً از وجود بحران اقتصاد، ازدیاد فساد و غیره در ایران اسلامی صحبت میکنند و حتی مثلا به تازگی یک تشکل اصلاحطلب در بیانیهای به بهانه اغتشاشات اخیر نه تنها رهبر معظم انقلاب را علیالاطلاق خطاب قرار داد بلکه در بیانیه خود از این نوشت که «اغلب تصمیمات نظام غلط بوده است».[۳]
شوربختی ماجرا نیز آنجاست که هیچیک از این افراد نیز حاضر به بیان نقاط قوت اقتصاد کشور و افشای سیاهنماییهای صورت گرفته نشدند. سیاهنماییهایی که از مدتها قبل محرز بود هیچ هدفی جز ناراضیسازی روانی مردم و به خیابان کشاندن آنها ندارند.
از جمله نقاط قوت اقتصاد کشور که متأسفانه کمتر به اذهان عمومی گفته شده و یا اساساً گفته نمیشود؛ میتوان به مقولات زیر اشاره کرد:
_کاهش نرخ بیکاری ۱۴ درصدی سال ۸۹ به نرخ ۱۲ درصد فعلی. که البته همین نرخ هم عموماً در حالت بحرانی نیست و عمده بیکاران ترجیح میدهند شغلهای پیشنهادی وزارت کار را قبول نکنند.
_عدم اتکای حیاتی ایران به درآمد نفتی و قیمت نفت به گواه بلومبرگ.
_ایستایی ایران اسلامی در مقابل شدیدترین تحریمها و بحرانی نشدن و زمین نخوردن اقتصاد کشور. ضمن اینکه مدیریت مطلوب نظام اسلامی توانسته است اثر تحریمها بر اقتصاد کلان ایران را به کمتر از ۳۰ درصد برساند.
_جایگاه هجدهم ایران در میان ۲۰ اقتصاد بزرگ دنیا به گواه صندوق بینالمللی پول.
به این واقعیتها همچنین میتوان کمکهای سیاسی و اقتصادی و نظامی ایران به کشورهای خارجی همپیمان خود مثل لبنان، عراق و سوریه را نیز افزود.
حقیقتی که جز در یک نظام اقتصادی کارا و مطلوب رخ نمیدهد.
و یا ایضاً گزارش سایمون باپتیست، اقتصاددان ارشد واحد اطلاعات اکونومیست که به تازگی در گزارشی نوشت: «هند، ویتنام و ایران سریعترین رشد بهرهوری را در سال ۲۰۱۸ خواهند داشت که نشانه خوبی برای موفقیت آنهاست.»[۴]
لازم به اشاره است که تأکید بر کارآمدی نظام اسلامی هرگز به معنای نبود مشکل اقتصادی نیست. کما اینکه مشکل اقتصادی در تمام کشورهای جهان وجود دارد اما فرق است میان مشکل و چیزی به نام «بحران».
قابل تأمل است که به تازگی در رسانه ملی به وزیر کار گفته شد که بر خلاف صحبتهای شما، بانک جهانی اعلام کرده است که جمهوری اسلامی ایران «فقر مطلق» ندارد و وزیر کار نیز اینطور عنوان کرد که «فقر یک مفهوم ذهنی است. من تعبیر خودم را به کار میبرم»![۵]
***
منافقینی که «کارت دانشجویی» داشتند
طی روزهای اخیر با عملگری برخی چهرههای اصلاحطلب؛ اعتراضاتی سیاسی و رسانهای به «بازداشت برخی دانشجویان اغتشاشگر» در تجمعات اخیر شکل گرفته است.
فعالان جریان چپ نیز با به راه انداختن هشتگ «جای دانشجو زندان نیست» به حمایت از دانشجویان اغتشاشگر دستگیر شده پرداختهاند.
برخی افراد هم با تذکر اینکه فصل امتحانات دانشجویان است؛ خواستار آزادی هرچه سریعتر دستگیرشدگان شدهاند.
محمود صادقی، نماینده اصلاحطلب مجلس نیز در یک توییت پیرامون این قضیه نوشته است: «بنابر اطلاعات موثق، بعضی از دانشجویان بازداشت شده اصلا در اعتراضات حضور نداشتهاند»!
اما این تمام حقیقت نیست...
*صد البته در نظام جمهوری اسلامی کسی نباید از خبر دستگیر شدن و اغتشاش خرسند شود اما حقیقت این است که پنجه کشیدن به صورت امنیت ملی یک کشور در هیچ نقطهای از جهان یک امر پذیرفته نیست و نه تنها پذیرفته نیست که با آن با شدیدترین وجه نیز برخورد میشود.
واضح و مبرهن است که برخی دانشجویان عزیز در ماجرای اغتشاشات اخیر فریب خوردند و با تصوّر غلط «بحران اقتصادی» که توسط دشمن در اذهان آنان القا شد پا به خیابانها گذاشتند و شعارهای غیراقتصادی و انحرافی سر دادند.
و نظام جمهوری اسلامی ایران نیز نشان داده است در زمینه برخوردهای قضایی و امنیتی از رأفت لازم برخوردار است کما اینکه طبق اعلام وزیر محترم علوم، تعدادی از دانشجویان دستگیر شده آزاد شدهاند و پرونده بقیه نیز در دست بررسی است.[۶]
در عین حال اما هیچ عقل سلیمی داشتن «کارت دانشجویی» را مجوزی برای آشوب و خرابکاری و سپس انتظار عفو و آزادی نمیداند و نخواهد دانست.
افکار عمومی باید بدانند در میان کسانی که پیرامون قضایای امنیتی و بویژه فتنههای رخ داده در کشور در دانشگاهها دستگیر شدهاند کسانی بودهاند که جرم آنها همکاری با سازمان منافقین نیز بوده است.
در این میان میتوان به «ضیا نبوی» اشاره کرد که در سال ۸۸ به جرم همکاری با منافقین دستگیر شد و هماکنون مشغول گذران دوره محکومیت خویش است.
احمد باطبی، فعال دانشجویی دیگریست که در فتنه کوی دانشگاه در سال ۷۸ مرتکب فعالیتهایی ضد امنیتی شد و هماکنون نیز به آمریکا فرار کرده و مورد حمایت کاخ سفید و منافقین قرار دارد.
از این افراد در بین دانشجویان دستگیر شده زیاد است اما مسئله اصلی آنست که در هیچ منطقی پذیرفته نیست که شخصی صرفاً به دلیل داشتن کارت دانشجویی از تمام برخوردهای قضایی و امنیتی مصون باشد و در هر نقطهای که پای طراحی دشمن و اذناب داخلی او میان است؛ رد پای او نیز دیده شود.
چه اگر این اتفاق رخ دهد؛ برخورد با این افراد در هر شأن و کسوت و مرتبتی، خواست عمومی مردمی است که نمیخواهند امنیت خود را با هیچ چیزی سودا کنند.
گفتنیست، الیاس حضرتی، نماینده اصلاحطلب مردم تهران در مجلس و مدیر مسئول روزنامه اعتماد، روز گذشته طی اظهاراتی در روزنامه اعتماد تأکید کرده است: تلاش می شود که –دانشجویان دستگیر شده- اگر در اغتشاشات شریک نبودهاند یا در سازماندهی آن نقش نداشتهاند، آزاد شوند.[۷]
***
ماهیگیری علویتبار از اغتشاشات اخیر؛ همه مسئولیم!
علیرضا علویتبار، فعال اصلاحطلب به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه اعتماد درباره اغتشاشات اخیر گفته است: این اتفاقات نامی مثل اعتراضات جوانان آنلاین بی آینده دارد. از مجموع شعارها و رفتار ها به نظرم می آید که مجموعهی احساس یاس و تحقیر در جامعه خشم و این خشم نوعی تحول ایجاد کرده است. عمدا از کلمه تحول استفاده و کرده و نمی گویم «شجاعت». در حقیقت ریشه ماجرا احساس تحقیر است.
او در ادامه صحبتهای خود میگوید: مساله اصلی یک نارضایتی کلی بود که با احساس یاس و تحقیر و نهایتا خشم مردم همراه شد. برای این تجمعات می توان سه مرحله قائل شد. شروع آنکه از مشهد و با انگیزه های اقتصادی بود. بعد به یک سری اعتراضات سیاسی تبدیل شد و در مرحله سوم به چیزی شبیه شورش تبدیل شد.
علویتبار سپس در بخش دیگری از اظهارات خود تأکید میکند:
«به این نکته توجه داشته باشید که چند ماه قبل در چارچوب های ایران انتخاباتی نسبتا رقابتی برگزار شد. پرشور بود و مردم با امید زیادی رای دادند. رای دو طرف هم نسبتا بالا بود. اکنون باید این سوال را از خودمان بپرسیم که چه کردیم که جامعه با این شور و هیجان کمتر از ٧ ماه به اینجا رسید؟ به عمد تاکید دارم که از واژه «ما» استفاده کنم چرا که «کی بود کی بود ما نبودیم، ندارد» مسئولیت این اتفاقات را باید همه ما برعهده بگیریم. همه ما در ناامید و مایوس کردن و تحقیر شدن مردم نقش داشتیم. مثلا ترکیب دولت، ترکیب مجمع تشخیص و... گویی این پیام را به مردم میدهیم که انتخابات راه خوبی نیست.»[۸]
*مشخص نیست چرا آقای علویتبار اصرار دارد پای کسانی دیگری را هم به پرونده قطور مسئولیت اصلاحطلبان در شکلگیری وضع موجود و عملکرد دولت آقای روحانی باز کند؟!
این مسئله امر مکتومی نیست که اصلاحطلبان در دو انتخابات ریاستجمهوری اخیر از آقای روحانی حمایت کردهاند، به منتقدان او تاختهاند و حتی تا حدی پیش رفتند که اعلام کردند «ما اصلاحطلبان فدائیان دولت هستیم» و دست روحانی و ظریف را میبوسیم.[۹]
اکنون نیز مسئولیت هرچه بر مردم و زندگی آنها در سیاست و اقتصاد و غیره میرود با اصلاحطلبان است و تأکید بر اینکه «مسئولیت این اتفاقات با همه است» مصداق به هم ریختن کافه به شمار میرود.
در واقع از آقای علویتبار انتظار بود به جای این یارگیری اجباری و فروکاستن مسئولیت خود! از دولت محترم توضیح میخواست که چرا نارضایتی اقتصادی روانی ایجاد شده و چرا مثلا از درون دولت این صدا به گوش مردم رسید که ایران ۷۲ میلیون بیکار دارد؟! و صد البته جدای از این سؤالات، علویتبار میبایست از مردم بخاطر اشتباه بزرگ اصلاحطلبان در بوجود آوردن وضع موجود عذرخواهی میکرد.
اظهارات علویتبار درباره احساس یأس و تحقیر نیز در حالیست که آنچه از پرونده یأس و تحقیر در ذهن ایرانیان مانده است؛ مواضع اصلاحطلبان درباره مردم است که همواره مردم را قابلمه بدستهایی توصیف میکنند که برای توزیع جارو و مرگ موش هم صف میکشند!
کسانی مردم را تحقیر کردهاند که در دهه ۷۰ به دنبال واردات باتوم برای خاموش کردن اعتراضات احتمالی به طرح ریاضت اقتصادی دولت مرحوم هاشمی بودند.
و کسانی اهل تحقیر مردم هستند که در مقابل بیگانه زانو میزنند و به بیگانه نامه موسوم به «نامه ۲۰۰۳» را نوشتند اما به مردم خود نسبت عقبمانده سیاسی، لبوفروشهای بیاطلاع از دیپلماسی و ناآگاهانی که برای جشن برجام روحانی به خیابان نمیآیند، دادند...
اظهارات علویتبار مبنی بر عامل انگیزش بودن چیزهایی مثل احساس یأس! همچنین در حالی است که برخی چهرههای اصلاحطلب دیگر نظیر عباس عبدی، علی صوفی و... عاملیت اغتشاشات اخیر را عملکرد شورای نگهبان، صدا و سیما و عدم اجازه به جوانان ایرانی برای پرت کردن گوجه فرنگی به سمت یکدیگر عنوان کردهاند!
گفتنیست، صحبتهای نقل شده از این فعال اصلاحطلب در زمینه دلسوزی برای انتخابات در حالی است که وی چندی قبل در یک مصاحبه تصویری صراحتاً عنوان کرد که درباره نتایج انتخاباتها در ایران صحبتهایی دارد و تلویحا از این گفت که نتایج انتخاباتها از نظر او با اشکال مواجه است![۱۰]
***
1_mshrgh.ir/817507
2_https://www.cfr.org/article/islamic-republics-power-centers
3_mshrgh.ir/816249
4_http://fna.ir/a397uy
5_mshrgh.ir/817145
6_http://aftabnews.ir/fa/news/499551
7_http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3687315
8_http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3687306
9_http://fna.ir/a1hzoo
10_mshrgh.ir/778152