به گزارش مشرق، ۲۷دیماه سال ۹۲، اهالی ساختمان مسکونی شرق تهران، به مأموران کلانتری ۱۲۷ نارمک خبر دادند، مردی ۴۵ ساله به نام ایرج برایشان ایجاد مزاحمت کرده است. لحظاتی بعد مأموران در محل حاضر شدند و دریافتند ایرج که از اختلالات روانی رنج میبرد، ساعتی قبل با یکی از همسایهها درگیر شده و سپس کنج دیواری در کوچه نشسته و همسایهها و اهالی محل نیز دور او جمع شدهاند.
یکی از همسایهها به مأموران گفت: «این مرد مریض است و باعث آزار و اذیت همسایههاست. بارها دیدهایم محیط آسانسور را کثیف کرده و گاهی بچههای ما را بیدلیل کتک میزند و ناسزا میگوید، دیگر تحمل کارها و رفتارهای او را نداریم به همین دلیل با پلیس تماس گرفتیم.» در ادامه مرد دیگری از همسایهها معترض شد که ایرج او را با چوب زده است.
با طرح این شکایات سه مأمور پلیس با وجود پافشاری و مقاومت مرد بیمار را سوار خودرو کردند و به کلانتری منتقل کردند. ایرج دو روز بعد به زندان رجاییشهر منتقل شد اما به خاطر شدت جراحات در ناحیه سر و صورت و شکستگی دست، به دستور رئیس زندان به بیمارستان امامخمینی فرستاده شد. ایرج ۹ روز بعد از بستری در بیمارستان، به دلیل شدت جراحات فوت کرد.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، مشخص شد علت فوت شکستگیهای متعدد و ضربات ناشی از اصابت جسم سخت به بدن است. به این ترتیب پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و کارآگاهان پلیس آگاهی تحقیقات خود را آغاز کردند، رئیس زندان رجاییشهر به مأموران گفت: «مقتول وقتی به زندان آمد، آثار جراحات روی بدنش نمایان بود و صورتش کبود بود، وقتی از حال و شرایط او باخبر شدم بلافاصله دستور دادم او را به بیمارستان منتقل کنند که متأسفانه فوت کرد.» او در ادامه گفت: «متهم در همان بازداشتگاه تحت بازجویی قرار گرفته بود و در همان لحظه ورود به زندان به بیمارستان منتقل شد، علت شدت جراحات را نمیدانم.»
با توجه به شواهد و قرائن موجود، سه مأمور به اتهام مشارکت در قتل بازداشت شدند و پرونده بعد از صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
صبح دیروز اولین جلسه رسیدگی به پرونده که در سالن اجتماعات دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده تشکیل شد، مادر مقتول درخواست قصاص کرد. در ادامه سه مأمور کلانتری که با قرار وثیقه آزاد بودند با انکار جرمشان هر کدام ماجرا را شرح دادند.
یکی از آنها گفت: «در قتل نقشی نداشتم و فقط راننده خودرویی بودم که با آن ایرج را به بازداشتگاه منتقل کردیم. او همراهی نمیکرد به همین دلیل مجبور شدیم او را به زور سوار ماشین کنیم.»
مأمور دیگری نیز در جایگاه ایستاد و گفت: «وقتی فهمیدیم ایرج بیمار است سعی کردیم با برخورد مناسب او را سوار ماشین کنیم، وقتی مقاومت او را دیدیم یک پاکت آبمیوه برای او خریدیم تا راضی شود همراهمان به کلانتری بیاید، اما او مدام خودش را به زمین میکوبید و بیقراری میکرد، آنجا بود که به دستانش دستبند زدیم و تحویل افسر نگهبان دادیم، احتمال دارد جراحات و صدمات به خاطر آسیبهایی باشد که او به خودشزده است.» در ادامه سومین مأمور پلیس نیز با تأیید توضیحات دوستانش قتل را انکار کرد. در پایان هیئت قضایی جهت صدور حکم وارد شور شد.
منبع: روزنامه جوان