به گزارش مشرق، دوازدهم مرداد ماه سال۸۵ بود که مأموران کلانتری۱۰۶ نامجو با تماس تلفنی شهروندی از قتل کارگر ساختمان نیمهکارهای در حوالی خیابان مدنی تهران با خبر و راهی محل شدند. مأموران پلیس در محل حادثه با جسد مرد ۳۲سالهای افغان به نام مجید روبهرو شدند که بر اثر اصابت جسم سخت به سرش کشته شدهبود. نخستین بررسیها نشان داد مقتول، کارگر ساختمان نیمهکاره است که به طرز مرموزی به قتل رسیده است.
بدین ترتیب کارآگاهان تحقیقات فنی خود را برای شناسایی عامل یا عاملان حادثه آغاز کردند و در اولین گام از تحقیقات خود صاحب ساختمان نیمهکاره که مرد میانسالی بود را تحت بازجویی قرار دادند. او در توضیح به مأموران گفت: «مدتی قبل ساخت و ساز چند واحد آپارتمان را شروع کردهبودم، اما از طرف شهرداری به خاطر بعضی مشکلات جلوی کار گرفته شده بود و کار ساخت و ساز متوقف شده بود.
به همین دلیل کارگران را به مرخصی فرستادم، اما مجید که اهل افغانستان بود از من خواهش کرد چون جایی برای ماندن ندارد تا شروع دوباره ساخت و ساز در اتاقک نگهبانی بماند.
پیشنهادش را قبول کردم تا اینکه بعد از مدتی همسایهها معترض شدند که دوستان مجید به ساختمان رفت و آمدهای زیادی دارند و این موضوع باعث مزاحمت برای آنها شده بود. به او تذکر دادم و او هم قول داد رفت وآمدهایش را کمتر کند. مدتی گذشت تا اینکه امروز وقتی وارد ساختمان شدم با جسد خونآلود مجید روبهرو شدم که روی زمین افتاده بود.»
همزمان با ادامه تحقیقات، پلیس به چند نفر از دوستان مقتول مظنون شد و آنها را بازداشت کردند. مظنونان همگی از قتل مجید ابراز بیاطلاعی کردند و از آنجائیکه مدرکی علیه آنها به دست نیامد همگی تبرئه و آزاد شدند.
مأموران در ادامه تحقیقات خود از سایر کارگران ساختمانی دریافتند مقتول مدتی قبل به خاطر چشمچرانی با یکی از مردان همسایه درگیر شده بود. به این ترتیب آن مرد نیز به عنوان مظنون بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
مرد همسایه در توضیح به مأموران گفت: «مقتول مرد چشمچرانی بود. به خاطر شغلی که داشتم از صبح تا شب خانه نبودم و همسرم همراه بچهها در خانه تنها بود. یک شب وقتی از سرکار برگشتم همسرم گفت از مزاحمتهای کارگر ساختمانی خسته شده و آسایش ندارد.
آنجا بود که تصمیم گرفتم پیش مجید بروم و به او تذکر بدهم، اما طفره رفت و حاضرجوابی کرد و به همین خاطر با هم درگیر شدیم که با میانجیگری همسایهها درگیری ما تمام شد. وقتی دیدم صحبت با آن کارگر بیفایده است از صاحب ملک خواستم عذر او را بخواهد و ساختمان را ترک کند. باور کنید در قتل او نقشی نداشتم و زمان حادثه در محل کار بودم. رفتارهای او آسایش را از ما گرفته بود، اما راضی به مرگش نبودیم.»
با توضیحات مرد همسایه و تأیید آن از سوی دیگر همسایهها از آنجائیکه هیچ مدرکی علیه وی به دست نیامد مرد همسایه هم در این حادثه تبرئه و آزاد شد.
بنابراین پس از گذشت ۱۱سال از حادثه مأموران موفق به شناسایی قاتل یا قاتلان نشدند تا اینکه اولیایدم برای قتل مجید از بیت المال درخواست دیه کردند. با این درخواست پرونده به شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی متین راسخ فرستاده شد و در اولین جلسه رسیدگی به پرونده، وکیل اولیایدم بار دیگر در خواست دیه از بیتالمال را مطرح کرد.
در پایان هیئت قضائی وارد شور شد و با پذیرفتن این درخواست دستور پرداخت دیه از بیتالمال را صادر کرد.
منبع: روزنامه جوان