به گزارش مشرق، ساعت۱:۴۵ بامداد سی و یکم فروردینماه سال۱۳۹۱ بود که مأموران کلانتری شهرکغرب با تماس شهروندی از قتل زن میانسالی در آپارتمان مسکونی حوالی بلوار دادمان با خبر و راهی محل شدند. مأموران پلیس در محل حادثه که اتاق خواب آپارتمانی در بنبست صدف بود با جسد خونین زنی به نام طوبی روبهرو شدند که با اصابت ضربههای متعدد چاقو به قتل رسیده بود.
مردی که موضوع را به مأموران خبر داده بود، گفت: داخل آپارتمانم خواب بودم که ناگهان صدای فریادهای کمک خواهی دختر جوانی به گوشم رسید. وقتی به داخل راهرو آمدم با پیکر زخمی و خونین دختر همسایه روبهرو شدم که با صدای لرزان گفت مادرش در اتاق خواب به قتل رسیده است. بلافاصله وارد خانه زن همسایه شدیم و جسد خونین طوبی را مشاهده کردیم.
تعدادی از همسایهها، دختر زخمی او را به بیمارستان رساندند و من هم موضوع را به مأموران پلیس خبر دادم.
پس از اعلام این خبر بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی در محل به تحقیق پرداختند. بررسیها نشان داد زن میانسال که مدتی است از شوهرش جدا شده این آپارتمان را اجاره کرده و به تنهایی در آن زندگی میکرده و شب حادثه هم دخترش که دانشجوی دانشگاه شهرستان است مهمان او بوده است.
دختر مقتول گفت: مدتی قبل مادرم از پدرم جدا شد. پدرم همراه یکی از خواهرانم در کرج زندگی میکند و خواهر دیگرم ازدواج کرده و همراه شوهرش در تهران زندگی میکند و من هم دانشجوی دانشگاهی در گیلان هستم. مادرم پس از جدایی این آپارتمان را اجاره کرد و تنهایی زندگی میکرد تا اینکه چند روز قبل با من تماس گرفت و گفت آپارتمان دیگری را اجاره کرده و قرار شد برای اسبابکشی به تهران بیایم و کمکش کنم.
یکروز قبل به تهران آمدم و به خانه مادرم رفتم. عصر روز حادثه مادرم برای خرید به بازار رفت و گفت امشب مهمان دارد. شب من خانه او بودم، اما مهمانی نیامد تا اینکه به اتاقخواب رفتم و خوابیدم، اما مادرم داخل اتاقش بیدار بود. نیمههای شب صدای فریادی به گوشم رسید و از خواب بیدار شدم و به داخل پذیرایی آمدم، اما صدا قطع شد و من هم دوباره به اتاق رفتم و خوابیدم تا اینکه دقایقی بعد مرد نقابداری که مسلح به چاقوی بزرگی بود بالای سرم آمد و تهدید کرد حرفی نزنم.
آنقدر ترسیده بودم که توان حرف زدن نداشتم و مرد ناشناس هم دست و پای مرا با طناب بست و بعد از من خواست کلید گاوصندوق مادرم را به او بدهم. وقتی به او گفتم کلید دست من نیست با چاقو مرا زخمی و تهدید به مرگ کرد. او کمی مرا شکنجه داد و وقتی فهمید واقعاً محل کلید گاو صندوق را نمیدانم کارتهای عابربانک من و مادرم و مقداری هم پول، لوازم گرانقیمت، سوئیچ و مدارک پژو ۲۰۶ مادرم را سرقت کرد و از خانه گریخت.
وی ادامه داد: در حالی که به شدت زخمی شده بودم به سختی طناب دست و پایم را باز کردم و به اتاق خواب مادرم رفتم که با جسد خونین او روبهرو شدم.
پس از این مأموران تحقیقات گستردهای را برای شناسایی قاتل آغاز کردند، اما هیچ سرنخی از قاتل پیدا نکردند. مأموران در ادامه دریافتند از حساب مقتول مقدار زیادی پول برداشت شده است.
مأموران چند مظنون را در این حادثه بازداشت کردند، اما به خاطر عدم مدارک لازم تمامی مظنونان آزاد شدند. در نهایت پس از گذشت پنجسال از حادثه و در حالی که کارآگاهان موفق به شناسایی قاتل نشدهاند، مادر و سه دختر مقتول به دادسرای امور جنایی آمدند و برای مادرشان درخواست دیه از بیتالمال کردند. قاضی مدیر روستا، بازپرس شعبه ششم دادسرا درخواست اولیایدم را برای بررسی به دادگاه کیفری فرستاد.
منبع: روزنامه جوان