به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، جواد کاموربخشایش از نویسندگان حوزه انقلاب و دفاع مقدس در مراسم رونمایی از کتاب «جاده گیلیگادر» در سخنانی بیان کرد: شهید ماشاءالله استادمرتضی متولد مهرماه ۱۳۱۵ بود و در تیرماه ۱۳۶۵ در جادهای که اسم همین کتاب است توسط عناصر کومله دموکرات به شهادت رسید. این کتاب تلفیقی از داستان و زندگینامه است.
وی خاطر نشان کرد: شهید استادمرتضی از شهدای گمنام اطلاعات عملیات و اطلاعات امنیت است که تاکنون معرفی نشده بود. ردیابی بخشهایی از زندگینامه چنین افرادی بسیار کار دشواری است و مصاحبهکنندگان زحمات بسیاری برای مصاحبه با خانواده و همرزمان این شهید کشیدند چرا که اصولا این افراد میخواهند گمنام بمانند.
کامور بخشایش یادآور شد: زندگینامه این شهید از دو بخش قبل از انقلاب و پس از آن تا سال ۶۵ تقسیم شده است. هدف ما در چاپ چنین کتابی آن است که افرادی در تراز دفاع مقدس پرورش بدهیم.
در ادامه این مراسم مریم سادات ذکریایی نویسنده کتاب «جاده گیلیگادر» در سخنانی یادآور شد: من پیش از نگارش این کتاب با دختر شهید استادمرتضی در مرکزی همکار بودیم. از آن جایی که کار من ویراستاری بود با تماشای چهره این شهید دوست داشتم که در رابطه با او کتابی بنویسم اما فرصت آن پیش نمیآمد تا اینکه شغل من تغییر کرد و از سوی انجمن پیشکسوتان سپاس با من تماس گرفتند و گفتند که میخواهند در رابطه با زندگینامه یکی از شهدای اطلاعات عملیات کتابی بنویسند. هنگامی که اسم شهید را پرسیدند گفتند که نام شهید ماشاءالله استادمرتضی است و من شگفت زده شدم.
سلطانیه همسر شهید ماشاءالله استادمرتضی گفت: خاطرات چندانی از همسرم نمیتوانم بیان کنم چرا که دو سال پیش از انقلاب به یکی از شهرهای جنوب کشور رفته بود و پس از آن نیز در جبهه حضور داشت، هر گاه هم که به مرخصی میآمد در صورتی که عملیات یا مأموریتی آغاز میشد در منطقه حضور مییافت.
این همسر شهید خاطر نشان کرد: تصور میکردم که در این ۳۰ سال همسرم مفقودالاثر است چرا که در جایی از او صحبتی نمیشد اما خداروشکر که اکنون کتابی درباره زندگینامه او به چاپ رسیده است. اعتقاد دارم که شهدا همواره رد پایی از خود به جا میگذارند تا برای دیگران الگو باشند.
وی بیان کرد: خانواده این شهید با صبر و حوصله من را تحمل کردند و نسبت به همرزمانش شهید با من همکاری بیشتری داشتند. از سوی دیگر راهنمایی و همکاری آقای کاموربخشایش نیز در بهتر شدن این کار به من کمک بسیاری کرد.
در ادامه خندان یکی از همرزمان شهید استادمرتضی بیان کرد: من از رزمندگان واحد پشتیبانی جنگ بودم. از ویژگیهای این شهید آن بود که به نماز جمعه بسیار علاقه داشت و یک انسان کاظم بود و خشم خود را فرو میبرد. چند وقت پیش از اینکه به شهادت برسد خوابی دیده بود و میگفت در خواب دیدم که دشمن من را به رگبار بسته است و بدنم به دلیل اصابت گلولهها داغ شده بود به همین خاطر بیدار شدم.
به گزارش ایسنا، منجر از دیگر همرزمان شهید استادمرتضی بیان کرد: ادب و احترام او بینظیر بود و با ورودش به جمع دستمال سرخها نقش پدری را ایفا کرد. او سنش نسبت به سایرین بالا بود و با شهید اصغر وصالی همراه شد و توانست با ورودش به گروه دستمال سرخها رهبری معنوی آن را بر عهده بگیرد.
وی افزود: استادمرتضی همواره یک دلهره داشت و آن این بود که نگران بچههایی میشد که برای انجام مأموریت رفتند.
همچنین در ادامه این نشست لواسانی یکی دیگر از همرزمان شهید استادمرتضی در سخنان کوتاهی بیان کرد: او ۳۵ سال پیش بصیرت کامل داشت و بینشاش بر مبنای اطاعتپذیری از ولایت رقم خورده بود. استاد انسانی صبور و اهل جنگ بود. هر جا که نیاز به حضور فیزیکی بود، حضور پیدا میکرد.
در پایان، مجید حبیبی از همراهان و همرزمان شهید استادمرتضی خاطر نشان کرد: در عملیات کربلای ۱ با او از تهران به ارومیه سفر کردیم. در تمام طول راه برای ما خرج کرد تا اینکه به یکی از شهرهای غربی رسیدیم و کیفش را نشان داد که دیگر پولی نداشت. این در حالی بود که سپاه به ما پول داده بود تا به عنوان حق مأموریت از آن استفاده کنیم اما در ساعات پایانی زندگی خود میخواست خودش خرج کند.
وی یادآور شد: در طول مسیر نیز استادمرتضی کیفش را روی پایش قرار داده بود و به دو تصویر از خواهرزادههایش خیره شده و اشک میریخت و میگفت این دو شهید شدهاند و من هنوز ماندهام. پیش این شهدا و خواهرانم شرمنده هستم.
کتاب «جاده گیلیگادر» سیامین کتاب از مجموعه چشمان آسمانی انقلاب اسلامی است که توسط انجمن پیشکسوتان سپاس در ۱۰۰۰ نسخه به چاپ رسیده است. الهام پاک نیت، مریم رجبی و فائزه یامینی مصاحبهگران این کتاب هستند.