به گزارش مشرق، تیم فوتبال پیکان در آغاز لیگ هفدهم فوتبال ایران چند هفتهای نتوانست نتایج خوبی بگیرد به طوری که با گذشت ۴ هفته فقط دو امتیاز اندوخت. شاگردان مجید جلالی اما با گذشت زمان شرایط خود را بهتر کردند. پیروزی برابر پرسپولیس نقطه عطف پیکانیها در نیم فصل نخست بود به طوری که آنها در نهایت در ۶ بازی پس از آن، به برتری رسیدند و جایگاه خود در جمع بالانشیان را تقریبا تثبیت کرده بودند.
مجید جلالی سرمربی تیم فوتبال پیکان در گفتوگویی به بررسی شرایط تیمش و البته حواشی که پیرامون جادوگری برای او به وجود آمد به صحبت پرداخت. سرمربی پیکان با انتقاد از یک برنامه تلویزیونی میگوید مدیران سازمان صداوسیما باید به برنامههایی که از تلویزیون پخش میشود نظارت بیشتری داشته باشند. البته جلالی در این گفتوگو گریزی هم به وضعیت تیم ملی فوتبال ایران و شخص کارلوس کیروش زد و گفت: بهتر است مسئولان فدراسیون فوتبال از حالا قرارداد سرمربی تیم ملی را تمدید کنند.
* ابتدا درباره شرایط تیمتان صحبت کنید. در حالی که تیمتان ۷ هفته متوالی به پیروزی رسید اما اکنون ۸ هفتهای میشود که رنگ پیروزی را ندیدهاید. شرایط را چطور ارزیابی میکنید؟
وقتی من بیلان کاری تیم را میگیرم در مجموع زمانی که کار کردهایم شرایط خوبی داشتهایم. ما سال قبل کارمان را با پیکان آغاز کردهایم و به لحاظ پیشینهای که پیکان داشت و به خاطر اینکه این تیم همه ساله مثل یک تیم آسانسوری به لیگ برتر میآمد و دوباره سقوط میکرد، شرایط حساس بود. بنابراین هدف اول ما این بود که تیم ثبات بگیرد و در ادامه هدف بعدیمان این بود که شرایطی را مهیا کنیم که جزو تیمهای بالای جدول باشیم. سال اول تیم ما به رتبه ششم دست پیدا کرد و در پایان فصل قبل ۳۹ گل به ثمر رساند. اما در فصل جدید چند بازیکن ما که شاید محور بخش حمله ما بودند از تیم ما جدا شدند. همین موضوع کار را برای ما سخت کرد چرا که نتوانستیم جای آنها را پر کنیم اما سعی کردیم کار را با بخشهای دیگر جبران کنیم. اگر سال قبل را با امسال و در همین مقطع یعنی هفته نوزدهم مقایسه کنید میبینید ما ۷ گل کمتر دریافت کردهایم. یعنی ما سعی کردهایم در این بخش فعالیت بیشتری داشته باشیم. هرچقدر هم که تلاش کردیم نتوانستیم یاران مناسبی برای خط حمله جذب کنیم و مشکلات تیممان را در این بخش برطرف کنیم. بازیکنان ما در بخش حمله به تیم ما کمک میکنند جوان و آیندهدار هستند. البته از چیزی که الان به دست آوردهایم کاملا رضایت داریم و سعی کردهایم در تمرینها طوری برنامهریزی کنیم که روز به روز بهتر باشیم. فکر میکنم در ادامه بازیها میتوانیم جایگاه بهتری در جدول داشته باشیم.
* شما ۷ بازی پیاپی پیروز میدان بودید. فکر میکنید پیروزی در این بازیها بر اثر یک اتفاق صورت گرفت یا برنامهای پشت آن قرار داشت؟
اگر یادتان باشد در ۴ هفته اول که لیگ را شروع کردیم علیرغم اینکه بازیهای خوبی انجام دادیم فقط ۲ امتیاز داشتیم یعنی از نظر امتیاز شرایط خوبی نداشتیم و در آخر جدول بودیم. بعد از آن در هفته پنجم به پیروزی رسیدیم و دوباره در بازی بعد با شکست مواجه شدیم. بعد از بازی که در رشت انجام دادیم، همان موقع گفتم اگر کسی بخواهد تیم ما را با این ۴ بازی قضاوت کند، بهتر است برود بازیهای ما را ببیند و بعد نظر بدهد چرا که اگر بخواهد فقط از نظر امتیازی به تیم ما در آن مقطع نگاه کند، میبیند ما از ۴ بازی فقط ۲ امتیاز کسب کردهایم و این یعنی اصلا خوب نبودیم و این در حالی است که ما بازیهای خوبی انجام داده بودیم. حتی در شهرهایی مثل جم و تهران نیز بازیهای خوبی به نمایش گذاشتیم اما نمیتوانستیم گل بزنیم اما بعد از پیروزی برابر پرسپولیس سعی کردیم استراتژی تیممان را برای بازی ۹۰ دقیقهای تغییر بدهیم که همین مساله به ما کمک کرد و در ادامه لیگ طوری برنامهریزی کردیم که دفاع تیم ما مستحکمتر باشد. اگر هم بازیهای ما را دیده باشید میبینید بیشتر بازیها را با نتیجه یک بر صفر پیروز شدیم و تیممان هم در پایان آن ۷ بازی به جایگاه خوبی در جدول رسید. واقعیت این است که اگر شما نتیجه نگیرید، یک طور تحت فشار هستید، اگر هم نتیجه بگیرید جور دیگری شما را تحت فشار قرار میدهند. اگر اشتباه نکنم پس از ۷ پیروزی پیاپی حتی تا رتبه دوم و یا چند ساعت هم تیم اول جدول بودیم. البته این در حالی بود که تیمهای پایینی ما دو بازی کمتر از ما انجام داده بودند. در این مقطع انتظارات از تیم ما بالا رفته بود و فشار هم بیشتر بود. پس از آن سعی کردیم طوری برنامهریزی کنیم که اگر بتوانیم به شرایط خوبمان ادامه دهیم و یک مدعی بزرگ باشیم اما آن طوری که میخواستیم نشد چرا که شاید روی ظرفیتهایمان نتوانستیم محاسبات خوبی داشته باشیم. از آن به بعد در یکی دو بازی واقعا خوب نبودیم و در آنها شکست خوردیم. الان هم به این فکر میکنیم که بتوانیم نقصهای دفاعیمان را برطرف کنیم و نتایج بهتری در لیگ بگیریم. در دور برگشت چند عامل را میبینم که بسیار مهم است. در نیم فصل ما همپای رقبای مان نتوانستیم یارگیری کنیم. به طور مثال فولاد خوزستان و یا ذوب آهن و یا پارس جنوبی بازیکنان خوبی جذب کردند که ما بنا به دلایلی نتوانستیم بازیکن بگیریم. البته من هرجا که بودهام محور کارم فقط بازیکن نیست و سعی میکنم از بازیکنانی که دارم در پستهای مختلف به خوبی استفاده کنم. یعنی اگر بازیکنی در اختیارم باشد او را در پستی مشخص میگذارم تا در آن پست بازی کند. گاهی اوقات وضعیت طوری میشود که من یکی دو بازیکنم را ندارم اما میتوانیم شرایط تیممان را حفظ کنیم. محور کارمان روی وضعیت تیم بوده است.
البته یکی دیگر از نقاط منفی که باعث شده تیم ما ضربه بخورد کیفیت بد زمین تمرینمان بوده است. چرا که وقتی تیم، زمین تمرین مناسب نداشته باشد، تمرینهای خوبی هم نخواهد داشت. از اواخر آبان ماه زمین تمرینی که در آن تمرین می کنیم دیگر کیفیت مطلوبی نداشته است. حتی در این زمینه جلسات زیادی برگزار کردیم اما به هر حال شرایط مطلوب نشد. زمینی هم که در آن بازی میکنیم فقط در هفته که بازی داریم یک جلسه میتوانیم در آنجا تمرین کنیم. چند جا هم برای اجاره زمین اقدام کردیم اما کیفیت زمینها بهتر از زمین خودمان نبود. این مساله خیلی به ما لطمه زد و باعث آسیب دیدگی برخی بازیکنانمان شد.
من هرجایی کار کردم محور کارم زمین مناسب بوده است. اگر زمین خوب نباشد، کار من خودش را خوب جلوه نمیدهد. یک تیم بازیکن شاخص دارد و با استفاده از این بازیکنان شاخص نتیجه میگیرد. یعنی گاهی این بازیکنان ففقط دور زمین بدوند میتوانند نتیجه بگیرند. وقتی شما بازیکن باکیفیت و خلاق داشته باشید کارتان پیش میرود اما وقتی از نظر مهره و بازیکن در سطح خوبی نباشید باید با طراحی تمرینها تیمتان را به شرایط خوبی برسانید.
* یکی از نکات حاشیهای تیم شما مباحث جادوگری بود. در مقطعی که تیمتان بردهای پیاپی میآورد در برنامه "۹۰" نکاتی مطرح شد و کدهایی گفته شد که خیلیها متصور شدند که شخص شما با استفاده از مسائل جادوگری و رمالی نتیجه گرفته است اما پس از مطرح شدن این مسائل تیمتان یک دفعه افت کرد و الان در ۸ بازی پیاپی رنگ پیروزی را ندیدهاید. آیا به راستی مطرح شدن آن حواشی به تیمتان لطمه زد؟
من واقعا ریشههای این مساله را میدانم که از کجا آب میخورد و چرا مطرح شد. واقعا جای تاسف دارد که بعضی از دوستان که در حوزه رسانه فعالیت میکنند، به این مسائل دامن میزنند. از نظر من به من لطمه میزنند اما مطمئن باشند این لطمه فقط به من نیست چرا که به باورهای جامعه هم لطمه میزند. وقتی شما به جامعه این باور را میدهید که هر کسی موفق است به دنبال رمال میرود، یعنی شما جامعه را به دنبال رمال میفرستید. شما به من لطمه میزنید اما یک باور وحشتناک به جامعه القا میکنید. شما رسانهاید و میلیونها بیننده دارید. اگر واقعا این باور را به اجتماع بدهید، با مشکلات زیادی مواجه میشویم. دیگر چگونه میخواهیم پیروزیهایمان را توجیه کنیم. اصلا چگونه میتوانیم فعالیتهایمان را توجیه کنیم؟ ما زحمات زیادی کشیدیم. همه مربیان و کسانی که حتی در اقتصاد و حوزههای فرهنگ و مسائل دیگر کار میکنند، زحماتشان دود میشود. به نظرم بخش مهم این مساله به تقصیرات مسئولان تلویزیونی برمیگردد. من این را میدانم که مسئولان تلویزیون با بحران مخاطب مواجهند اما اینکه به خاطر بحران مخاطب بخواهیم از طریق برنامههای مبتذل، مخاطب جلب کنیم این کار هنر نیست. یک روز حضرت امام خمینی (ره) فرمودند تلویزیون مثل دانشگاه باشد. دانشگاه چه کاری میکند؟ دانشگاه باورهای جامعه را ارتقا میدهد. فرهنگ جامعه را بهبود میبخشد. حالا اگر همین تلویزیون باورها را به سمت ابتذال سوق دهد، چه اتفاقی رخ میدهد؟ آدمها را که نابود میکند و چیزی از آنها نگذاشتند. پس این چه تلویزیونی است؟ من هم میتوانم بیایم و تصاویری تهیه کنم که چهار نفر در یک میدان به هم چاقو بزنند. آنقدر هم بیننده جلب میکند که همه این تصاویر را ببینند. به چه قیمت میخواهیم مخاطب جذب کنیم؟
* یعنی مطالبی که در برنامه ۹۰ درباره جادوگری عنوان شد کاملا کذب بود؟
فرض کنیم آن حرفها درست باشد که این طور نیست که البته من میخواهم بعدا در موقعیتهای مناسب در یک برنامه تلویزیونی که مثبتتر است، درباره این مسائل صحبت کنم. من اصلا میگویم همه این مسائل باشند اما آیا ما باید آنها را اشاعه دهیم؟ در صورتی که همه ما میدانیم چنین چیزی وجود ندارد. اگر باشد هم همه چیز زیر سوال میرود و سنگ روی سنگ بند نمیشود. باید بدانیم ما چه کار میکنیم. مسئولان رده بالای تلویزیون باید بدانند چه کار میکنند.
* شما آخرین بار کی به یک برنامه تلویزیونی دعوت شدید؟
من خیلی وقت است که به تلویزیون نمیروم.
* بعد از این نکات حاشیهای اصلا دعوتی از شما انجام شد که به تلویزیون بروید؟
دعوتم کردند اما نرفتم. من درگیر کارم هستم. وقتی با این گونه حواشی مواجه میشوم علاوه بر اینکه خودم درگیر میشوم بازیکنان هم تحت تاثیر قرار میگیرند. بازیکن من صبح تا شب در اینجا تمرین میکند و زحمت میکشد و روز بازی زمانی که اشتباه میکنم بارها و بارها به او تذکر میدهم. بعد ناگهانی همه این زحماتش را فراموش میکنیم و حرفهای چیپ و مبتذل زده میشود. تیم و بازیکن من هم تحت تاثیر قرار میگیرد.
* اصلا با مطرح شدن این گونه مسائل بازیکن نیمکت نشین هم با خود میگوید حتما من به خاطر چه چیزی نیمکت نشین شدم؟
بله باید به بازیکن جواب بدهیم که میپرسد زحمتهای من کجا رفته است؟ اگر این مساله را اشاعه بدهیم در حوزه جنگ و کشورداری که دیگر کسی دنبال تلاش و فعالیت نمیرود و کسی دنبال علم نخواهد بود. اصلا من آدم بد باشم. اینها چه بلایی سر جامعه میآورند؟ چند سال قبل هم زمانی که در سایپا بودم وقتی چند برد پیاپی میآوردم از این گونه حرفها میزدند. سال قبل هم چند برد به دست آوردیم و باز هم از این گونه حرفها زدند.
* متاسفانه برخی مباحث و حرفها در فوتبال ایران سال به سال به جای اینکه کمتر شود بیشتر میشود. به طور مثال در پایان بازی میان دو تیم لیگ برتری هر دو سرمربی اعتقاد داشتند تیم حریف از جادوگری استفاده کرده است.
دقیقا همین است. یک برنامه تلویزیونی که روی جامعه تاثیرگذار است، به افکار عمومی خیلی راحت میتواند خط بدهد. این برنامه به جامعه القا کرده که این گونه مسائل وجوددارد. پس من به عنوان مربی هم اگر ببازم میگویم تیم حریف از این گونه مسائل استفاده کرده است. من همیشه میگویم افکار عمومی و جامعه ما یک پتانسیل است. به طور مثال وقتی باران میبارد از نظر من این باران یک پتانسیل است و اگر برای آن راه تعریف کنید، آبادانی میشود و اگر کاری نکنیم به سیل تبدیل شده و ویرانی به بار میآورد.
* میزان سواد عمومی میان فوتبالیستها و جامعه فوتبال در این زمینه چقدر نقش دارد؟
خیلی زیاد. به موازات اینکه شما از علوم مختلف دور باشید گرایشتان به این حرفهای هجو و بیهوده بیشتر میشود. چرا میگویند تلویزیون باید دانشگاه باشد؟ شما باید اگر هم مسالهای وجود دارد افکار عمومی را به سمتی سوق دهید که این گونه مسائل اشاعه نیابد. پس ما این گونه دورههای مربیگری را میگذرانیم و به کشورهای مختلف میرویم برای چه هدفی است؟ من بسیار جوان بودم که تیم را تمرین میدادم. بعد از مطرح شدن این صحبتها من واقعا روزهای سختی را گذراندم. برای کسی که کارش را درست انجام میدهد و آبرودار است واقعا سخت است. علی پروین با من تماس گرفت و گفت ناراحت نباش. من به تو اطمینان دارم و میدانم تو از ۴۰ سال قبل بازیکنان را تمرین میدادی. کسی که ۴۰ سال زحمت کشیده چرا بایدبه این سمت حرکت کند. من الان نمیخواهم از خودم دفاع کنم اما میگویم ما با این فوتبال چه کردیم؟ از این فوتبال اصلا چه مانده است؟ یک داخلی ستیزی وحشتناک که به وجود آوردهاند. در داخل ایران که نه مدیری وجود دارد نه احترام مربی باقی مانده است. از دید آنها صرفا خارجیها خوب هستند. به ما هم میگویند خارجیستیز هستی.
* برخی از رفتارها هم قاعدتا تاثیر داشته است. به طور مثال وقتی مردم میبینند یک مربی ایرانی از وجود چنین مباحثی صحبت میکند قاعدتا روی تفکرشان اثر میگذارد اما ما این گونه مسائل را در اظهارات مربیان خارجی نمیبینیم.
وقتی بحث را میآورند روی این گونه مسائل الان هم من مجبورم بنشینم و درباره آن صحبت کنم. ما اینجا نشستهایم و باید درباره فوتبال صحبت کنیم اما درباره حاشیهها و این گونه مسائل نباید اظهار نظر داشته باشیم.
* به نظرتان بهتر نیست فدراسیون فوتبال به جای اینکه این مسائل در رسانهها مطرح شود در خفا آن را پیگیری کرده و اگر واقعا تخلفی هم وجود دارد برخورد کند یا اینکه اگر کسی سند و مدرکی دارد، به طور رسمی در اختیار فدراسیون فوتبال قرار دهد؟
فدراسیون که بارها اعلام کرده که هر کس مدرکی دارد ارائه کند. واقعا برایم جالب است. حرفهایی میزنند که آدم خندهاش میگیرد. مثلا میگویند با آفتابه ادرار کنار زمین میِریزند. واقعا مطرح کردن این گونه مسائل خندهدار است. چرا باید این گونه مسائل را از رسانه ملی کشور ما ببینیم؟ فیلمش را نشان میدهند یک نفر ظرفی در دست دارد و میخواهد ادرار کنار زمین بریزد و یک نفر هم میآید از این کار دفاع میکند.
* حتی میگفتند یکی از مربیان پیراهن مشکی با دکمههای سفید بر تن میکند و در یک بازی مربی حریف هم دقیقا پیراهنی شبیه به آن تن کرد تا جادوی مربی مقابل را باطل کند. این مسائل را چطور میبینید؟
دیگر وقتی حرفهایی مطرح میشود این گونه مسائل هم درباره آنها صحبت میشود. دیگر باورها به این گونه مسائل ارتباط پیدا کرده است. وقتی من در دقیقه ۹۰ یک گل میخورم میگویم حتما جادویی در کار بوده است. نمیآیم بگویم که شاید تیم من یک اشتباه فنی انجام داد و گل خورد. وقتی شما باورهای جامعه را به این سمت میبرید دیگر همه مسائل به جادوگری ارتباط پیدا میکند و کسی دنبال علم و دانش و تلاش نمیرود.
* در حالی این مسائل مطرح میشود که شاهد پیشرفت رسانه هستیم و سواد عمومی بیشتر شده است. به طوری که الان مردم عادی وقتی این گونه مسائل را میبینند و خبرش را میخوانند مسخره میکنند. حتی برخی میگفتند شما با کاپشن ورزشی مربیگری میکنید چون به آن اعتقاد دارید.
به خدا مطرح کردن این گونه مسائل فاجعه است. وقتی چنین مسائلی را به جامعه القا میکنیم چه کار میخواهیم بکنیم.
* مساله دیگری که وجود دارد این است که در اروپا و کشورهای صاحب فوتبال وقتی بازیکنی به آکادمی یک باشگاه همچون بارسلونا میرود، با کودک ۱۰-۱۲ ساله که کار را در آنجا آغاز میکند علاوه بر اینکه آنجا فوتبال را میآموزد مسائل فرهنگی و آداب معاشرت را نیز میآموزد که در کنار فوتبالش مسائل فرهنگی را هم آموخته باشد. مثال این مساله هم لیونل مسی است. در فوتبال ایران عملا آکادمی نداریم که این گونه مسائل را آموزش نمیدهند. چقدر جای این مساله و آموزش فرهنگ را در فوتبال ایران خالی میدانید؟
دقیقا درست میگویید. وقتی مارادونا در سال ۱۹۸۶ بهترین بازیکن جهان شد خیلی از مردم دنیا میگفتند آرژانتین را تازه الان با نام مارادونا شناختیم. بعد همین مارادونا معتاد شد و همانهایی که آرژانتین را با مارادونا شناخته بودند از آرژانتین متنفر شدند. سمینارهای زیادی در آنجا برگزار کردند و گفتند مقصر این مساله آکادمیها هستند. از آن زمان آمدند در کنار طرح درسهای فنی، آداب فرهنگی را هم آموزش دادند. به طور مثال به بازیکن حتی آموزش دادند که در اروپا چگونه باید غذا بخورد. آداب مصاحبه کردن را آموختند که چگونه باید با رسانهها رفتار کند. چون این بازیکن وقتی ستاره میشود معرف کشورش خواهد بود. در ایران آمدند و اقدامات آییننامهای در حوزه سختافزار برای آکادمیها در نظر گرفتند و آقای علیزاده هم کارهای قویای هم انجام داد. یعنی گفتند ما به یک امکانات و تجهیزات و تاسیسات خاص میگوییم آکادمی است. البته باید روی این زمینه بیشتر کار کنیم تا در حوزههای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی هم کار کنیم. الان من هم بخواهم بروم آکادمی بزنم میگویند چند توپ نیاز است و حتی به طرح درس هم نیاز نداریم. با وجود اینکه از نظر اخلاقی لطمه میخوریم از نظر فوتبالی هم ضربه میخوریم چرا که کودک را میآوریم، وقتش را میگیریم و گاهی اوقات هم مشاهده میشود که به بازیکن ۱۹ ساله تمرین یک بازیکن ۱۲ ساله را میدهند و گاهی هم برعکس اتفاق میافتد.
* فکر میکنید میتوان امیدوار بود که یک روز وزارت ورزش بیاید با وزارت آموزش و پرورش قرارداد همکاری ببندد که به طور مثال آکادمی باشگاه استقلال به یک مدرسه تبدیل شود؟ کودک بیاید و در آنجا فوتبال بازی کند و همان جا هم درس بخواند؟ شما خودتان نماد این تلفیق هستید که قبلا هم معلم بودهاید.
یک روزی باید این اتفاق رخ بدهد. من حدود ۹ سال قبل طرحی را آماده کردم و نزد آقای کفاشیان که در آن زمان در کمیته ملی المپیک بودند بردم. عنوان طرح من توسعه فوتبال جوانان در ایران نام داشت. در آن زمان تازه هم از کلاسهای حرفهای بازگشته بودم و شوق انجام این کار را داشتم. طرح خیلی کامل که خیلی از موارد را در بر میگرفت را طراحی کرده بودم. آقای کفاشیان در آن مقطع گفتند این طرح باید اجرایی شود و بعد که به فدراسیون فوتبال رفتند یک روز پیششان رفتم و گفتم یادت هست این طرح را که چند سال قبل درباره آن صحبت کردیم؟ گفتند حتما باید انجام بدهی. یک روز با شما تماس میگیرم که بیایی و این طرح را اجرایی کنی. این در حالی است که این طرح هیچ وقت اجرایی نشد. چرا؟ چون آقای کفاشیان وقتی هر روز صبح به محل کارش میآمد، چیزی حدود ۴۰۰ موضوع حاشیهای روی میزش بود. اصلا نمیرسید که به یک طرح بلندمدت فکر کند. همه روسای فدراسیون این گونهاند. یک روز وزیر کشور ما را به محل این وزارتخانه دعوت کرد و در یک جمع ۲۰۰-۳۰۰ نفری کلیپی به ما نشان دادند که به موضوع اعتیاد در کشور میپرداخت. به ما گفتند این اوضاع کشور است که واقعا تکان دهنده بود. به ما گفتند که بیایید و ایده بدهید که باید چه کار بکنیم. همان موقع با خودم گفتم بهترین زمان است که طرحی که آماده کردهام را ارائه بدهم. همان موقع کمی تغییرات در طرحم دادم و عنوان آن "فوتبال علیه اعتیاد" شد. یعنی از نظر سازماندهی هم به آن وسعت دادم. طرحی بود که در کل کشور حدود ۳۰۰ هزار کودک را تحت پوشش قرار میداد و شاید ۶ هزار مربی را هم جذب کار میکرد. این طرح در دور افتادهترین روستاهای کشور هم عملیاتی بود. اگر اشتباه نکنم حدود دو ماه تلاش کردم تا این طرح را به دست وزیر کشور برسانم اما نتوانستم. حتی در آن زمان آقای تاج در سازمان لیگ بودند و من طرح "فوتبال علیه اعتیاد" را نزد ایشان بردم و برایشان تشریح کردم. آقای علیپور هم کنارشان بودند. خود آقای تاج به من گفت این نسخه فوتبال ایران است. من گفتم پس وقتی برای ما بگیرید تا پیش وزیر برویم تا این کار عملیاتی شود. به همان دلیلی که آقای کفاشیان نتوانست آقای تاج هم نتوانست کاری کند.
* میخواهیم کمی هم درباره باشگاهها و نابود شدن باشگاههای ریشهدار صحبت کنیم. سالهاست میبینیم فوتبال ما به سمتی حرکتی میکند که باشگاههای ریشهدار و سازنده بازیکن مثل راهآهن، پاس و... به سمت نابودی حرکت میکنند و حتی کار به جایی میرسد که نامی از آنها به جا نمیماند. دلیل این اتفاق را در چه چیزی میدانید؟
ما در این زمینه بحثهای زیادی کردیم و مفصلا درباره باشگاهها و وضعیت فوتبال ایران صحبت شده است و حتی خیلیها گفتهاند فوتبال ایران باید خصوصی شود. اگر ما بخواهیم خیلی واقعبینانه به مساله نگاه کنیم به لحاظ ساختار قانونی که در کشور وجود دارد به هیچ وجه کشور ما نمیتواند فوتبال را خصوصی کند. به هیچ وجه این اتفاق رخ نمیدهد. سالهای سال است که میخواهند استقلال و پرسپولیس را خصوصی کنند اما نمیتوانند چرا که جاهایی در قانون کشور ما وجود دارد که اجازه نمیدهد این اتفاق رخ دهد. بحث خصوصیسازی در فوتبال ایران امری غیر ممکن است و چون خصوصیسازی غیر ممکن است باشگاهداری غیر دولتی هم غیر ممکن است. یعنی باشگاه فقط تحت حمایت دولت میتواند باشگاه باشد. اگر نباشد نمیتواند به حیات خود ادامه دهد. الان ببینید باشگاههای قدیمی کجا هستند؟ باشگاههای دارایی، وحدت و خیلیهای دیگر کجا هستند؟ وحدت مگر کم بازیکنسازی کرد؟ الان کجاست؟ حالا چه تیمهایی آمدهاند که وحدت، دارایی و شاهین کنار رفتهاند؟ تیمهایی آمدهاند که زاییده بدنه دولت بودهاند. بنابراین با صراحت تمام میگویم و حتی میتوانم از حرفم با استدلال دفاع کنم. قانون اجازه نمیدهم فوتبال ایران خصوصی شود. به همین دلیل هم هیچ وقت باشگاه در ایران شکل نمیگیرد. مگر اینکه باشگاه تابعی از دولت باشد. الان هم میبینید برخی باشگاهها مستقیما وابسته به دولت هستند و برخی دیگر هم به خاطر مشکلات آییننامهای که در AFC هستند غیر مستقیم تحت حمایت دولت هستند اما در بیرون ماجرا اعلام کردیم که این باشگاهها خصوصی است.
* یعنی با این اوصاف شما فکر میکنید هواداران استقلال و پرسپولیس نباید امیدوار باشند باشگاهشان یک روز به بخش خصوصی واگذار شود؟ به طوری که حتی یک بار آقای فائقی عنوان کردند این باشگاهها قبل از انقلاب خصوصی بودند و بعد از انقلاب دولت آنها را در اختیار گرفت. حالا چگونه میتوان این باشگاهها را به حالت قبل برگرداند؟ یعنی حرف ما این است که برگردیم به اصلش.
خیلی روشن است. آن کسانی که تحت عنوان آدمهای خصوصی آمدند و برخی باشگاهها را در اختیار گرفتند در همین ۲۰ سال گذشته هر کدام با یک هدفی آمدند. بروید و رصد کنید ببینید چگونه آمدند و پایان کار چه شد. فرض کنید زیرا در واقعیت این گونه نبود. فرض میکنیم که آنها صرفا به خاطر فوتبال آمدند. فردی که سرمایهدار است و باشگاهی را در اختیار میگیرد و ۱۰ میلیارد برای آن باشگاه هزینه میکند او می خواهد پایان سال ۱۰ میلیاردش به ۱۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تبدیل شود. یک سرمایهدار که در فوتبال هزینه میکند این گونه فکر میکند که نمیخواهد سرمایهاش صفر شود اما در چه صورتی اجازه میدهد این سرمایه صفر شود؟ در صورتی که یک رانتی از جایی بگیرد. در غیر این صورت که سرمایهدار نمیآید ۱۰ میلیارد هزینه کند و آن پول در پایان صفر شود. اگر شخصی برای فوتبال بیاید باید ۱۰ میلیاردی که سرمایهگذاری میکند به ۱۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان در پایان سال تبدیل شود یا حداقل همان ۱۰ میلیارد باقی بماند. آیا فوتبال ایران چنین ظرفیتی دارد؟ معلوم است که ندارد. فوتبال ۵ راه درآمدزایی دارد. تمام این ۵ راه را قانون به روی فوتبال بسته است. اولین راه که مهمترین راه است، حق پخش تلویزیونی است. چه زمانی ما میتوانیم انتظار داشته باشیم از حق پخش تلویزیونی درآمد داشته باشیم؟ زمانی که قانون اجازه بدهد در کشور ما شبکههای خصوصی تلویزیون فعالیت کنند. یعنی رقابت وجود داشته باشد. در آن زمان شما میتوانید فوتبال را به عنوان یک کالا به راحتی بفروشید. الان صداوسیما میگوید من حق پخش را پرداخت نمیکنم. اگر هم نمیخواهید بازیها را پخش نمیکنیم. البته آخرش هم بازیها را پخش میکنند. پس وقتی شبکههای خصوصی تلویزیونی نداریم راه درآمدزایی بسته است. چندین بار هم فدراسیون فوتبال با رسانه ملی جلسه برگزار کرد و آنها هم گفتهاند مبلغی را پرداخت میکنند اما باز هم پرداخت نکردهاند.
* راههای بعدی درآمدزایی چیست؟
دومین راه بلیت فروشی است. آیا یک باشگاه در کشور ما حق دارد بلیت بازی خودش را خودش بفروشد و هر قیمتی که میخواهد برای بلیت در نظر بگیرد؟ یعنی دخل و خرج بلیت فروشی با خودش باشد؟ سومین راه تبلیغات است. آیا در تبلیغات ما میتوانیم با هر شرکتی که خواستیم قرارداد ببندیم؟ اصلا قانون به ما چنین اجازهای نمیدهد. یک سری شرکتهای داخلی وجود دارند و بعضی از شرکتهای کرهای که آنها هم در اصل هدفشان تبلیغات نیست. کاری را در ایران انجام میدهند و به عنوان پورسانت یک تبلیغ هم میدهند. ما برای تبلیغات نمیتوانیم با هر شرکتی که میخواهیم در خارج از کشور حتی قرارداد ببندیم. این راهها را قانون بسته است. چهارمین بحث که منبع درآمد است کپی رایت است. پنجمین راه هم بحث ترانسفر بازیکن است. شما بازیکن را از ۱۰ سالگی میسازید و زحمت میکشید و این بازیکن به ۱۸ و ۱۹ سال میرسد و یک نفر میآید میگوید ترک تحصیل کن و برو تا دوران سربازیات را بگذرانی. باید واقعبین باشیم. تا زمانی که این قوانین اصلاح نشود. امکان باشگاهداری هم وجود ندارد. یعنی حتی من هم بخواهم مربیگری را کنار بگذارم و به سمت باشگاه بروم نمیتوانم این کار را بکنم. شما میخواهید یک تیم به هیات فوتبال معرفی کنید و ۱۰ جوان در تیمتان عضویت داشته باشند باید ۱۰ میلیون تومان به هیات فوتبال پرداخت کنید و بعد وارد مسابقه شوید. پس من به عنوان بخش خصوصی نمیتوانم این کار را بکنم مگر اینکه من بگویم برای فوتبال هزینه میکنم و پولم هم سوخت بشود اما از کنارش رانت بگیرم.
* همین رانتی که شما به آن اشاره میکنید و یا بخش دولتی باعث شدهاند در سال حدود ۵۰۰ میلیارد تومان در فوتبال ایران هزینه شود. خروجی این پول و این هزینهای که انجام شده الان چیست؟
این کاملا طبیعی است. وقتی باشگاه خصوصی نیست هزینههای زیادی میشود. الان شما ببینید افرادی همچون جعفر کاشانی میتوانند باشگاهداری کنند؟ دولت هزینهای را پرداخت میکند و مدیران سال به سال بودجه میگیرند و بر اساس آن هزینه میکنند. وقتی دولت همه راههای درآمدزایی برای فوتبال را بسته است میگوید خودش هزینه میکند. وقتی دولت هزینه میکند خودش هم مدیران مد نظرش را بر سر کار میگذارد و در نتیجه باعث میشود منی که با فوتبال آشنا نیستم بیایم و مدیر یک باشگاه شوم وقتی در کار حساب و کتاب وجود نداشته باشد آدمهای سودجو هم زیاد میشوند. من یادم است در تیمی حضور داشتم. در ابتدای فصل مدیرعامل با دو بازیکن برای حضور در تیم ما صحبت کرد. بازیکنان مبلغی را در خواست کردند که مورد موافقت مدیرعامل قرار نگرفت. در ادامه یکی از معاونانش آمد و به مدیرعامل گفت شما چه کار دارید که چه مبلغی میخواهند. قراردادشان را امضا کنید. بدهی این باشگاه در زمان حضور شما ۸ میلیارد تومان بوده حالا شما این مبلغ را به ۱۲ میلیارد تومان برسان. چه اتفاقی رخ میدهد؟ مدیرعامل هم آن دو بازیکن را فراخواند و قراردادشان را امضا کرد. اگر باشگاه خصوصی باشد یک ریال خرج فساد نمیشود.
* میخواهیم در مورد تیم ملی فوتبال ایران هم صحبت کنید. شما مدتهاست در مورد تیم ملی سکوت کردهاید. این در حالی است که الان تیم ملی فوتبال ایران با سرمربیگری کارلوس کیروش برای دومین بار پیاپی به جام جهانی صعود کرده است. ارزیابی کلیتان از شرایط حال حاضر تیم ملی چیست؟
اگر ما بخواهیم دورهی حدود ۷ ساله کیروش را که در ایران مربیگری کرده بررسی کنیم میتوانیم بگویم به وضوح تغییر کردهایم. در اصل این چیزی بود که من به دنبال آن بودم. از نظر ساختار بازی مدرن منظورم نیست اما در بخشهایی که نمیتوانیم بگوییم مدرن نیست پیشرفتهای زیادی داشتهایم. از آن بهتر ما طوری کار کردهایم که میتوانیم الان بگوییم هر پست در تیم ملی برای خودش تعریف دارد که تعریفهای کاملا مشخص دارند. یعنی وقتی بازیکنی با یک خصوصیات خاص در فلان پست قرار بگیرد میتواند موفق باشد. این کاری زمانبر است که از سوی کیروش انجام شده است. به خاطر همین الان وقتی در پستی بازیکنی نتواند بازی کند، بلافاصله بازیکن جایگزین حاضر میشود. الان مهمترین عنصر تیم ملی ما بازیکنان کناری چپ و راست هستند. وقتی تعریف این دو پست را میبینیم متوجه میشویم بازیکنانی چون جهانبخش و وحید امیری در این پستها بازیکنان بیبدیلی هستند چرا که کاملا منطبق با شرایط آن پستها هستند. یعنی شرح وظایف بازیکنان مشخص است.
* از نظر قرعهکشی جام جهانی وضعیت تیم چطور است؟ فکر میکنید شانس صعود داریم؟
فکر میکنم در گروه خوبی قرار گرفتهایم. شاید بعضیها بگویند گروه سختی است اما قاعدتا در جام جهانی همه تیمها سخت هستند. به اعتقاد من بیشترین شانسی که آوردیم این بود که با پرتغال همگروه بشویم.
* یعنی به خاطر آشنایی کیروش با تیم ملی پرتغال؟
البته همین طور است. شما فرض کنید من ۷ سال سرمربی تیم ملی افغانستان باشم بعد از ۷ سال بخواهم با تیم ملی ایران بازی کنم. مطمئنا به ایران راحت نمیبازم. چون ۷ سال در آنجا کار کردهام و فوتبال کشورم را به خوبی میشناسم. بنابراین همگروه شدن با پرتغال شانس بزرگی برای ما بوده است. من با اطمینان میگویم ما به پرتغال نمیبازیم. یعنی از نظر فنی نسبت به این موضوع اعتقاد دارم. ضمن اینکه مراکش هم از نیجریه ۲۰۱۴ قویتر نیست. البته اسپانیا این گونه نیست و بازیاش کاملا متفاوت است. انشاءالله مقابل این تیم هم بتوانیم بازی خوبی ارائه دهیم اما من فکر میکنم از دو بازی مقابل این دو تیم از پرتغال و مراکش میتوانیم امتیاز بگیریم. حالا اگر بتوانیم بیشتر از موقعیتهایمان استفاده کنیم که خیلی بهتر است. من بازی تیم ملی ایران با روسیه را نگاه میکردم. روسیه تیم میزبان جام جهانی است و قطعا تیم قدرتمندی خواهد بود اما وقتی با دقت بازی ایران مقابل این تیم را دیدم خیلی به ایران امیدوار شدم. این تیم میتواند مقابل هر تیمی بازی کند و گلی دریافت نکند. حال در برنامهها و اینکه کیروش میگوید یک روز یا دو روز بازیکنانم را میخواهم باید تعامل کرد. یک جا بحث بود و میگفتند که آیا رفتارهای کیروش طی این سالها، خوب بود یا بد بوده است؟ منظورم این است که ما کاری به مسائل فنی او نداریم. من با یک مسئول در این باره بحث میکردم. آن مسئول جوابی برای من نداشت. اگر آن کاری که کیروش انجام میدهد را ما نمیتوانیم انجام دهیم به خاطر این است که ما در ایران بزرگ شدهایم. شاید توان آن نوع عملکرد را نداریم که مقابل همه بایستیم و اگر هم چنین کاری انجام دهیم فضای پیشرفت به ما نمیدهند.
* شما خودتان در صحبتهایتان به نداشتن زمین تمرین اشاره کردید. جالب است تیم ملی فوتبال ایران هم زمین تمرین مناسب در اختیار ندارد.
البته کیروش با این رفتارش توانست امکاناتی که میخواهد را بگیرد. این یک رفتار قدرتمندانه است و شاید خیلی از مسئولان این رفتار را برنتابند. یعنی اگر یک مربی ایرانی چنین کاری انجام دهد زود او را برکنار میکنند اما کیروش توانست و این کار را انجام داد. اینکه چرا توانست این کار را بکند هم به خاطر حمایتهای مردمی و رسانهها و البته کاریزمای خودش بود. الان شما به وضوح نشانههای آن رفتار را در برخی مربیان ایرانی میبینید. یعنی رفتار او به برخی مربیان ایرانی سرایت میکند. فکر میکنم برای آینده بد نباشد.
* قبول دارید حالا که با اسپانیا و پرتغال همگروه شدیم فشارها روی تیم ملی کمتر شده است؟ با وجود اینکه برخی میگفتند تیم ملی این دوره باید از گروهش در جام جهانی صعود کند اما الان که مقابل تیمهای قدرتمند باید بازی کنیم انتظارات کمی کمتر شده است.
اینکه ما تیم را تحت فشار قرار دهیم کار خوبی نیست. میتوانیم بگوییم تیم ملی میتواند از گروهش صعود کند اما "باید صعود کنیم" نداریم. در فوتبال بایدی وجود ندارد. چند شب قبل رئال مادرید برابر ویارئال هرچه زد به در بسته خورد و در نهایت دقیقه ۹۰ گل خورد و شکست خورد. فوتبال به همین خاطر جذاب شده است. در والیبال اگر یک تیم از تیم مقابل قدرتمندتر باشد به راحتی میتواند پیروز شود اما در فوتبال این گونه نیست بنابراین ما به تیممان باید روحیه بدهیم و به بازیکنانمان بگوییم شما ظرفیت این را دارید که از گروه صعود کنید اما نباید آنها را زیر فشار بگذاریم. شما پرتغال را ببینید چگونه در اروپا به قهرمانی رسید. ما دلیلی ندارد از پرتغال بترسیم. به هر حال آنها تیمهای بزرگی هستند اما من فکر میکنم در کل ما جام جهانی خوبی خواهیم داشت.
* تیم ملی فوتبال ایران در مرحله مقدماتی جام جهانی در ۹ بازی گلی دریافت نکرد و با اقتدار به جام جهانی رسید. این در حالی است که چندین سال هم است که تیم ملی به هیچ تیم آسیایی نباخته است. این اتفاقات و این نتایج به شما به عنوان یک مربی ایرانی احساس غرور میدهد؟
بازی با کره جنوبی را که در تهران انجام دادیم و یک بر صفر پیروز شدیم را دیدم. بعد از آن بازی آنقدر حس خوبی داشتم انگار شوق جدیدی نسبت به فوتبال پیدا کرده بودم. آنقدر از بازی تیم ملی لذت بردم. کرهایها با آن مهرههایی که داشتند کوچکترین موقعیتی نتوانستند روی دروازه ایران خلق کنند و از هر راهی میآمدند به در بسته میخوردند. اینها پیشرفتهایی هستند که ما به دست آوردیم. شاید در مالکیت توپ پیشرفت نکرده باشیم اما باید ببینیم چه کشوری هستیم و چه داشتههایی داریم اما واقعا نتایج تیم غرورانگیز بود.
* شما به عنوان یکی از مربیان فوتبال ایران فکر میکنید قرارداد کارلوس کیروش باید تمدید شود و او در فوتبال ایران بماند یا خیر؟ چرا که برخی میگویند ابتدا باید تیم در جام جهانی حاضر شود و بعد درباره عملکرد کیروش تصمیمگیری کنیم.
به اعتقاد من همین الان بهترین زمان است که فدراسیون فوتبال قرارداد آقای کیروش را تمدید کند. هر زمانی آقای کیروش از ایران برود، ما یک چالش و یک افت خواهیم داشت چون به هر حال یک مربیای که ۸ سال در فوتبال یک کشور کار کرده و هرچه خواسته با سلیقه خودش طراحی کرده است. مربی جدید شاید نتواند با آن صلاحیت کار کند. تیمی مثل منچستریونایتد وقتی فرگوسن جدا شد با بحران روبهرو شد حتی مربیان بزرگ آمدند و پولهای زیادی گرفتند اما مشکل وجود داشت. این گونه مسائل در فوتبال طبیعی است و مطمئن باشید در فوتبال ما هم وجود خواهد داشت اما ما هر چقدر این زمان را عقب بیندازیم و بتوانیم در کنار کاری که با کیروش انجام میدهیم بیشتر پیشرفت کنیم بیشتر سودآور خواهد بود.
* نظر کلیتان درباره اینکه کیروش بازیکنان را پس از هر بازی ۲ روز در اختیار میگیرند چیست؟
اگر شما بهترین تیم و بهترین بازیکن را هم داشته باشید و ذهن بازیکنانتان آماده نباشد نمیتوانید از آن بازیکن بهرهوری لازم را داشته باشید. ذهن همه چیز است. ذهن کاریزمای شماست. بنابراین شما اگر میخواهید تیم ملی در جام جهانی باشد و با تیمهای بزرگ دنیا بازی کند و از گروه هم صعود کند، قبل از اینکه بدن را بسازید قبل از اینکه تاکتیک را بسازید قبل از اینکه تکنیک را بسازید باید ذهن بازیکنان را بسازید. اگر میخواهید ذهن بازیکنان را بسازید مهم نیست چه زمانی بازیکنان را در اختیار داشته باشید. روز بعد از بازی است یا روزهای دیگر است. شما باید بازیکنانتان را در اختیار داشته باشید. اگر کیروش بخواهد هفتهای دو روز بازیکنان را در اختیار داشته باشد قطعا برای این دو روز برنامه خاصی دارد. او میخواهد این بازیکنان بیایند در کنارهم و آن روح و حس تیم ملی در آنها باشد. کیروش در این اردوها القائات جام جهانی را به بازیکنانش میدهد.
* پس از ارزش این را دارد که لیگ ما با چالشهایی مواجه شود اما تیم ملی از گروهش در جام جهاتنی صعود کند؟
بله ارزشش را دارد. وقتی لیگ دچار وقفه میشود اما میبینیم تیم ملی با اقتدار به جام جهانی صعود میکند میبینیم ارزش دارد. اگر به جام جهانی نمیرفتیم قاعدتا ضرر میکردیم. اما به طور مثال در این مقوله ما یک چیزی را از دست میدهیم اما یک داشته بزرگتر به دست میآوریم. شاید برخی بگویند مجید جلالی که این گونه صحبت میکند خودش بازیکن در تیم ملی ندارد. اما من میگویم مساله من و تیمم نیست. مساله این مطالب کلی است که درباره آن صحبت میکنم.