به گزارش مشرق، تبعات کنکور نه تنها خانوادهها و دانشآموزان بلکه مدارس کشور را نیز گرفتار کرده است، دانشآموزانی که از سال سوم دبیرستان با استرس دانشگاه زندگی میکنند و خانوادههایی که برای قبولی فرزندشان در رشته و دانشگاه دلخواه زیربار هزینههایی میروند که در بسیاری موارد فراتر از توان مالی آنهاست.
کنکور نه تنها خانوادهها و دانشآموزان را در چنبره خود گرفتار کرده است بلکه مدارس کشور نیز درگیر آن هستند، دروسی که صرفاً برای قبولی در کنکور خوانده میشوند و موسساتی که مدارس را به عنوان طعمهای برای کسب درآمد میدانند و با شگردهای خاص ضمن ورود به مدارس کتابهای کمک آموزشی را فروخته و آزمونهای کنکور را برگزار میکنند.
کم نیستند خانوادههایی که با خیال قبولی فرزندشان در رشته و دانشگاه برتر دل به دریا زده و زیربار هزینههایی سنگین میروند، هزینههای میلیونی که گاه برای تامین آنها یک خانواده مجبور است از هزینههای ضروری دیگر بکاهد.
* هزینههای میلیونی نیز برای قبولی در کنکور تاثیر نداشت
حکایت پدری که از صرف هزینههای سنگین برای قبولی فرزندش در کنکور میگوید، هزینههایی که برای خرید کتابهای کمک آموزشی، حضور در موسسات کنکور و شرکت در آزمونهای مختلف هزینه شد و مشاورههایی که با آب و تاب از قبولی حتمی فرزندش در فلان رشته و دانشگاه برتر سخن گفتند اما نتیجه آن چیزی نبود که آنها وعده دادند و در نهایت با این همه هزینه، فرزندش در دانشگاه مدنظر قبول نشد و حالا باید شهریه قبولی او در دانشگاه آزاد را پرداخت کند.
یا سخنان دختر دانشجویی که از صرف هزینه سنگین برای حضور در آموزشگاههای کنکور میگوید، هزینهای که بسیار بالاتر از توان مالی پدر بازنشستهاش بود اما خانواده او با خیال شیرین قبولی در دانشگاه دولتی این هزینه را تامین کردند اما نتیجه آن چیزی نبود که قرار بود باشد و در نهایت در دوره شبانه قبول شد و حالا باید هزینههای سنگین این دوره را هم پرداخت کنند.
این مسئله حکایت اغلب خانوادههاست آنها با این تصور که حضور در کلاسهای کنکور نقش تاثیرگذاری در قبولی فرزندشان خواهد داشت هزینههای سنگین کلاسهای کنکور را تامین میکنند و در این میان موسسات کنکور نهایت استفاده را از این اوضاع میبرند و ماحصل آن درآمد 8 هزار میلیاردی مافیای کنکور از برگزاری کلاسها و آزمونهای مختلف است.
این موسسات برای کسب سودهای کلان مدارس را هم هدف قرار دادهاند و با ترفندهای خاص به مدارس ورود و آزمونهای خود را برگزار میکنند از سوی دیگر برخی مدارس نیز با هدف کسب درآمد برای خود اقدام به برگزاری کلاس کنکور برای دانشآموزان میکنند و این مسئله در مدارس دولتی و غیردولتی به وضوح مشاهده میشود.
* هزینههای میلیونی مدارس برای برگزاری کلاسهای کنکور
مریم دانشآموز دوره پیشدانشگاهی یکی از مدارس دولتی شهر تهران است که از برگزاری کلاس کنکور در مدرسهاش با دریافت 4 میلیون تومان از هر دانشآموز خبر میدهد یا مدارس غیردولتی که برای دوره پیش دانشگاهی برنامههای ویژهای را در قالب کلاسهای فوق برنامه طراحی کردهاند و این کلاسها در برخی مواقع 17 تا 20 میلیون تومان برای خانوادهها آب میخورد.
موسسات خصوصی برای کسب درآمد صرفا به کنکور و هدفگذاری دانشآموزان دوره پیشدانشگاهی اکتفا نکردهاند بلکه آنها برای کسب درآمد از سایر دانشآموزان نیز برنامه دارند، برنامهای که با ورود به مدارس و ارائه کتابهای کمک آموزشی با قدری تخفیف، سودهای فراوانی را نصیب آنها میکند.
* حکایت معلمان از فروش کتابهای کمک آموزشی در مدارس
در همین رابطه یکی از دبیران دوره متوسطه دوم میگوید: حجم کتابهای درسی زیاد است و کتابهای کمک آموزشی برای یادگیری بهتر دانشآموزان مناسب است، برخی ناشران با دسترسی به شماره دبیران هر درس ضمن تماس با آنها نسخهای از کتاب کمک آموزشی را به صورت رایگان برایشان ارسال میکنند و در صورت تایید دبیر، برای کل دانشآموزان کلاس کتاب کمک آموزشی سفارش داده میشود.
معلم دیگری که درس عربی را تدریس میکند معتقد است با تالیف کتابهای درسی جدید در پایه دهم و یازدهم دیگر نیاز به کتابهای کمک آموزشی نیست و کتابهای درسی گویای مفاهیم است اما موسسات خصوصی با انگیزه سودجویی کتابهای خود را در مدارس ارائه میکنند و گاه محتوای این کتابها مخرب آموزشهای ارائه شده توسط معلم است یا دانشآموز اصلا فرصت حل تمرینهای آن را پیدا نمیکند و صرفاً هزینهای متحمل میشود.
این معلم نیز به تماس موسسات خصوصی برای ارسال یک نسخه از کتابهایشان اشاره میکند اما این سوال برایش بیپاسخ مانده است که این موسسات چگونه به شماره دبیران دسترسی پیدا میکنند؟
* نگاه تجاری به مدارس
طبق گفتههای دانشآموزان و معلمان، موسسات کنکور به مدارس نگاه تجاری دارند و همین مسئله باعث شده است مسئولان آموزشوپرورش نیز گرفتار این نگاه شوند و به این راهکار برسند منافعی که موسسات خصوصی از مدارس کسب میکنند عاید این وزاتخانه شود و به دنبال طراحی "اقتصاد مدرسه" هستند. طرحی که علی الهیار معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزشوپرورش درباره آن میگوید: مرکز آمار ایران سال 95 تحلیلی را بر روی هزینههای خانوار انجام داد و براساس یافتههای این تحلیل، خانوارهای ایرانی سال گذشته 5 هزار میلیارد تومان در حوزه آموزش و پرورش بیرون از مدارس هزینه کردهاند و این به جز شهریه مدارس است. هماکنون این پرسش مطرح است که چرا این پول باید موازی آموزش و پرورش اما در بیرون از این وزارتخانه هزینه شود؟ اگر اقتصاد مدرسه شکل بگیرد و بتوانیم در قالب آن خدمات کیفی ارائه دهیم خانوادهها ترغیب میشوند هزینهای را که هم اکنون در موسسات خصوصی و برای کتابهای کمک آموزشی پرداخت میکنند در داخل مدرسه هزینه کنند.
درباره سود صنعت کنکور، فرهاد رهبر رئیس دانشگاه آزاد گفته است "یک لولا میان نظام پرورشی و آموزش عالی کشور وجود دارد که بر این اساس 8 هزار میلیارد تومان گردش مالی کنکور است، کلاسهای کنکور و برگزاری آزمون و مسائل اینچنینی دارای 8 هزار میلیارد تومان گردش مالی است که افرادی اجازه نمیدهند، کنکور حذف شود."
اینکه این افراد چه کسانی هستند و چرا نمیگذارند کنکور حذف شود؟ آیا این افراد در نهادهایی مانند وزارت آموزشوپرورش یا سازمان سنجش نفوذ دارند؟ سوالاتی است که تا به امروز پاسخ روشنی به آنها داده نشده است.
هر چند مسئولان آموزشوپرورش نیز بر ضرورت حذف کنکور تاکید دارند و سید محمد بطحایی وزیر آموزشوپرورش میگوید" حذف کنکور نیازمند اراده و عزم جدی و پا گذاشتن بر روی منافع برخی افراد است چرا که هم اکنون کنکور برای برخی افراد منافع بسیاری دارد و به همین دلیل استمرار پیدا کرده است، وگرنه موضوعی که تمام کارشناسان آموزشی بر تبعات منفی آن تاکید دارند نباید این همه طولانی میشد." اما هنوز عزمی جدی برای حذف کنکور و کمرنگ کردن بازار تجاری آن شکل نگرفته است.
سالانه حدود یک میلیون نفر در کنکور شرکت میکنند که از این تعداد تنها 133 هزار نفر میتوانند در دورههای روزانه دانشگاههای سراسر کشور تحصیل کنند و بقیه باید با پول وارد دانشگاه شوند درحقیقت حدود یک پنجم ظرفیتها به دوره روزانه اختصاص دارد که در این میان شاید حدود 10 تا 15 هزار نفر در رشتهها و دانشگاههای برتر پذیرش شوند.این در حالی است که موسسات کنکور با ایجاد فضایی کاذب آنچنان خانوادهها را امیدوار میکنند که اغلب آنها با خیال قبولی فرزندشان در رشته و دانشگاه برتر هزینههای کلانی را صرف میکنند و دست آخر نیز شاهد قبولی فرزندشان در دانشگاههای پولی هستند.
هنوز مشخص نیست که چرا ارادهای برای متوقف کردن این روند وجود ندارد، آیا نمیتوان کنکور را حذف و روشهای پذیرش دیگری را که آسیبهای کمتری دارند، جایگزین کرد؟ اگر قرار باشد سهم نمرات تحصیلی دانشآموزان در پذیرش دانشگاهها ملاک اصلی باشد آیا هماکنون بستر لازم برای اجرای آن فراهم است؟ اقداماتی که در سالهای اخیر برای افزایش سهم سوابق تحصیلی و پذیرش بدون کنکور در برخی رشتهها صورت گرفته است تا چه اندازه در کمرنگ کردن نقش کنکور و بازار تجاری ناشی از آن نقش داشته است؟