سرویس فرهنگ و هنر مشرق - «روح اله حجازی» اگر هم مطرح شد به مدد «علیطالب آبادی» بود و حجازی بدون فیلمنامهنویس حرفهای یعنی هیچ. هیچ هم یعنی تله فیلمهایی شبیه اتاق تاریک. فیلمساز خودش در اتاق تاریک گرفتار است نه امیر کوچولوی داخل فیلم. در واقع امیر کوچولوی فیلم، شِمایی از خود کارگردان است که از اتاق تاریک بیرون میزند، کمی دعوای زناشویی تماشا میکند و دوباره به درون اتاق تاریک میرود.
بیشتر بخوانید:
ظهور نسل جدید فیلمسازان جنگ با ابوقریب + عکس و فیلم
طالب آبادی، حجازی را در اتاق تاریک با جهان محدود تله فیلم رهایش کرد و نتیجه فیلمسازی نه چندان معتبر و قابل اعتنای حجازی شد مرگ ماهی یا به تعبیر مسعود فراستی میو(صدای گربه) و همین اتاق تاریک که علی القاعده حجازی در آن محصور است.
«علی طالب آبادی» فیلمنامه نویس، بیشک سینمای زیر متوسط حجازی را با دو فیلم «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» و «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» ارتقا دارد و پس از این دو فیلم طالب آبادی، حجازی را در اتاق تاریک با جهان محدود تله فیلم رهایش کرد و نتیجه فیلمسازی نه چندان معتبر و قابل اعتنای حجازی شد «مرگ ماهی» یا به تعبیر مسعود فراستی میو (صدای گربه) و همین اتاق تاریک که علی القاعده حجازی در آن محصور است.این اتاق، شبیه اتاقی است که امیر در آن محصور است و بدون هیچ پشتوانه هنری و جهان بینی خاصی حجازی تله فیلمهایش را در آن تاریکی مطلق به تنهایی میسازد.
امیر پسر بچه فیلم در بیابان منتهی به آپارتمان نوسازی که فرهاد و هاله به آن نقل مکان کردهاند گم میشود و از همان ابتدای فیلم که پدر و مادر فرزندشان را پیدا میکنند به آپارتمان پناه میبرند و فیلم بر اساس رخدادهای آپارتمانی و زوال بی منطق زندگی زناشویی هاله و فرهاد پیش میرود.
اتاق تاریک یعنی چراغ اتاق خواب این زوج روشن میشود و خاموش میشود. به این ترتیب تمام زنان و شوهرانی که در اتاق خواب هستند میتوانند گفتگوهای شبانه و قبل از خواب خود را ضبط کنند. برای هیات انتخاب جشنواره نازل فجر ارسال کنند.
این رخداد نمایشی رادیویی را چگونه میتوان فیلم سینمایی نامید؟ دو شخصیت اصلی، زن و شوهر، به صورت رادیویی گفتگو میکنند و فیلم را با دیالوگهای الکی و بدون پشتوانه خود پیش میبرند و اتاق تاریک یعنی چراغ اتاق خواب این زوج روشن میشود و خاموش میشود. به این ترتیب تمام زنان و شوهرانی که در اتاق خواب هستند میتوانند گفتگوهای شبانه و قبل از خواب خود را ضبط کنند، چراغ اتاق خواب را روشن کنند و پس از مدتی خاموش کنند و از این وضعیت با دوربین ثابت فیلم بسازنند و برای هیات انتخاب جشنواره نازل فجر ارسال کنند.
آیا میتوان برای این شبنگاری زناشویی در اتاق خواب، عنوان فیلم سینمایی را برگزینیم. مهمترین دغدغه فیلمساز این است که چه کسی بدن امیر را دیده ؟ زن بوده؟ مرد بوده؟ سیر تعلیق سینمایی فیلم محصور شده در اینکه چه کسی بدن کودک را دیده؟ در پایان فیلم میفهمیم که اشتباهی اتفاق افتاده، فرزند این دو در روایت خود از یک اتفاق (که گمان میرود تجاوز باشد) کمی اغراق کرده است. تعلیق که روی هواست و التهاب نمایشی به بند کردن این زن و شوهر به جر و بحث سطحی منجر میشود. کات به کات هاله و امیر مثل تام و جری ، سگ و گربه ، به جان هم افتادهاند. این بحث و تنش از کجا ناشی میشود؟
خرده جنایتهای زن و شوهری و تغییر مسیر فیلمنامه باید منطق داشته باشد و منطق را باید به تمام نداشتههای فیلم افزود. فیلم فقط دوربین دارد به اضافه ضعف فراوان سواد و آگاهی مولف در پشت دوربین. زن و شوهر با یکدیگر دعوا میکنند، کات پدر و پسر به شهر بازی میروند، کات. دوباره به جان هم میافتند و بالاخره معمای فیلم با بدترین شکل و بی ارتباط حالت ممکن حل میشود. شام آخر برگزار میشود برای محاکمه دختری که شخصیت پردازی نشده، پشتوانه حضورش در فیلم نمایش داده نشده، رابطهاش با فرهاد و هاله تبیین نمایشی نشده و باید پاسخ دهد ماجرا چیست؟ فیلم با آن روایت میان حقیقت و افسانه سرایی مرعوب و مخدوشش به یک شبه سینمایی تبدیل میشود و بازهم درخواهیم یافت تله فیلم نازل اتاق تاریک فیلم بزدلانهای است شبیه تمام تله فیلمهای زیر متوسط حجازی.