کار آفرین

احمد بستانچی کارش را با مغازه تعمیرسیم پیچی و الکتروموتور در خیابان پامنار تهران آغاز کرد و امروز به عنوان قدیمی‌ترین و بزرگ ترین تولیدکننده انواع هواکش در ایران و خاورمیانه شناخته می‌شود.

به گزارش مشرق، کارآفرینان بسیاری کار خود را از یک مکان کوچک شروع کردند و بعد از مدتی با موفقیت در کارشان امروز آن مکان کوچک تبدیل شده است به یک کارخانه چند هکتاری، نمونه‌ای از این کارآفرینان احمد بستانچی است که از سال 1346 کارش را با مغازه تعمیرسیم پیچی و الکتروموتور در خیابان پامنار تهران آغاز کرد. او پس از تعمیرگاه خیابان پامنار، در سال 58 کارگاهی را در منطقه تهران پارس خریداری و اساس کار گروهی را همان زمان بنا کرد. از سال 68 شرکت دمنده را در منطقه صنعتی خاتون آباد ورامین به ثبت رساند و رسماً فعالیت موفق خود را تحت عنوان برند دمنده آغاز کرد. به دلیل افزایش کارکنان و کمبود فضا، کارخانه دمنده به شهرک صنعتی عباس آباد با وسعتی حدود 10 برابر بیش از محل پیشین منتقل شد و تمام خطوط تولید به تدریج برای ادامه فعالیت در سایت جدید عباس آباد تأسیس شد. در حال حاضر این شرکت به عنوان قدیمی‌ترین و بزرگ ترین تولیدکننده انواع هواکش در ایران و خاورمیانه شناخته شده و حدود 720 نفر پرسنل دارد و 30 درصد محصولات خود را به 16 کشور صادر می‌کند.

ضمن معرفی خود از نخستین روزهای آغاز فعالیت تان در صنعت هواکش بفرمایید؟ 

از سال 1341 شروع به کار کردم، 5 سال کارم سیم­ پیچی الکتروموتور بود، پمپ آب، پنکه و انواع موتورهای برقی را تعمیر و سیم­ پیچی می­‌کردیم بعد از سال 1345 رسماً برای خودم کار کردم. حدود 17 سالم بود که برای توسعه بیشتر کار مغازه‌ای را در خیابان پامنار تهران خریدم.

احمد بستانچی از سال 1346 کارش را با مغازه تعمیرسیم پیچی و الکتروموتور در خیابان پامنار تهران آغاز کرد

پدر شما هم در این حوزه کار می­کردند؟

نه. پدر من کشاورز و صیفی ­کار بود به همین دلیل هم فامیلی من بستان­چی است، بنابراین فعالیت من هیچ ربطی با شغل پدرم نداشت و من از طریق کارگاه­ های تعمیرات وارد این صنعت شدم. از سال 41 سر کار می‌رفتم مسیرِ خانه تا محلِ کارم خیلی دور بود و همیشه صبح زود باید مادرم من را بیدار می­کرد. تا 17 سالگی در قم زندگی می­‌کردم اما بعد از بیماری پدرم چون هزینه ­های زندگی با من بود به تهران آمدم.

یادم هست  آن روز که تصمیم به مهاجرت گرفته  بودم رفتم پیش یک آقایی در قم به نام آشیخ نعمت­ الله و از او یک استخاره خواستم آقا برایم استخاره گرفت و گفت "خیلی زحمت دارد ولی خوب است". با آن استخاره تشویق شدم که به تهران بیایم و زحمتش را  خریدم در طول این سالها سختی زیادی کشیدم اما برایم گوارا بود. آن روزها بدون هیچ پس اندازی به تهران آمده بودم و در خانه عمه ام به صورت مهمان چند ماهی زندگی کردم. به سختی یک کار نیمه وقت در کوچه مروی پیدا کردم و عصر پنجشنبه­ ها به شهرستان رفته و دستمزدم را به خانواده می­‌دادم. از اینکه می­توانستم به خانواده­ ام کمک کنم لذت زیادی می­بردم. چند ماه بعد  در تهران خانه اجاره کردم و خانواده­ ام را به تهران آوردم و سپس با تلاش زیاد یک مغازه خریدم.

بیشتر بخوانید:

اصلی ترین عامل بیکاری در کشور

در سن 17 سالگی با چه پس اندازی مغازه خریدید؟

در آن سال قیمت مغازه 10 هزار تومان بود که حدود 5 هزار تومان آن را با کمک دوستان جمع و بقیه را هم قسطی سفته دادم و مغازه را خریدیم. البته من در آن سال هنوز به سن قانونی نرسیده بودم و باید چند ماه صبر می‌کردم تا برای رفتن به محضر سنم قانونی شود. در روزهای اول کار به تعمیر و سیم­ پیچیِ الکتروموتور، پنکه، پمپ آب، ژنرال و الکتروموتور مشغول شدم و به مرور کار را توسعه دادم.

*داستان درست کردن اولین هواکش برای مدرسه

در سال 1345 مدیر مدرسه‌ام در تهران از من خواست که برای آنها هواکشی بگیرم و نصب کنم. به ذهنم رسید به جای خرید هواکش با استفاده از تجربه 5 سال گذشته، خودم هواکش را درست کنم . برای درست کردن هواکش الکتروموتور را تهیه و ریخته­ گری لازم را انجام دادم و خلاصه اولین هواکش را ساختم و نصب کردم. البته اولین هواکش من با شکست روبرو شد چون مدیر گفت "هواکش تو خوب است ولی چون هواکش صنعتی است صدای زیادی دارد و مناسب دبیرستان نیست". به همین دلیل مجبور شدم هواکش دیگری را تهیه و برای مدرسه ببرم و هواکش خودم را در بازار فروختم. بعداً وقتی متوجه شدم اولین تولیدم برای مشتری­‌ها جذاب بود و باز هم به دنبال آن هستند شروع به ساختِ هواکش کردم.

در روزهای اول فعالیتم، از طریق ریخته­ گری در بیرون از مغازه قطعات را تهیه می­‌کردم و تراش­­‌کاری و کارهای دیگر را هم سفارش می­‌دادم اما الکتروموتور را خودم تهیه و بعضاً بعد از سیم­ پیچی و رنگ تولید کردم؛ بعد از مدتی سفارش مشتری‌ها زیاد شد و  با خریدِ الکتروموتوری نو کارم را توسعه بیشتری دادم. در آن سالها روزانه 10، 20، 30  و تا صد عدد هواکش را در مغازه تولید می­کردم و در بازار خیابان سعدی می­‌فروختم.

فروش محصولات برایتان راحت بود رقیب جدی در بازار نداشتید یا مشکلاتی که فروش شما را تحت تأثیر قرار دهد؟

نه مشکل چندانی در فروش هواکش ها نداشتم. البته مشکلات وجود دارد ولی به نظرم باید از سدِ مشکلات عبور کرد تا به موفقیت رسید. آن زمان یک ماشین سواری تهیه کردم و ریخته­‌گری محصولات را در جاده ساوه انجام و بعد تراشکاری آنها را درخیابان نیروهوایی انجام می‌دادم. حدود دو تا سه نفری کارگر داشتم و آنها کارهای آماده شده را رنگ و در نهایت بعد از مونتاژ، هواکش ها را در بازار می فروختم . در آن دوره آنقدر فضای مغازه کوچک بود که آخر شب قطعات را رنگ میکردیم تا صبح خشک شوند.

*از کار تولیدی خانه پامنار تا صادرات محصول به 16 کشور 

تا چند سال در آن مغازه کار می‌کردید؟

بعد از چند سال که از فعالیتمان گذشت دیگر مغازه برایمان خیلی کوچک بود. به همین دلیل یک خانه­ در پامنار خریدم که هنوز آن را نگه داشته‌ام. در آن سالها خانه پامنار را به یک تولیدی تبدیل کردم اما چون حجم تولیدمان زیاد بود آنجا هم برای ساخت محصولات کافی نبود . در نهایت یک کارگاه در تهرانپارس و بعداً یک کارخانه­ با زمین 10 هزار متری در خاتون­­ آباد خریدم و به تولید انواع محصولات پرداختم. امروز هم در شهرک صنعتی عباس­ آباد در زمینی بالغ بر 13 هکتار فعالیت می‌کنم البته در فاز اول با 720 نفر کارمند و کارگر، 150 نوع هواکش و وسایل خانگی و حرارتی و برودتی تولید می­کنیم به نحوی که سالانه 2 تا 5/2 الکتروموتور و هواکش در این واحد تولیدی وارد بازارهای داخلی و خارجی می‌شود.

چه زمان به فکر صادرات افتادید؟ با چه دانشِ فنی این کار را انجام دادید؟ آیا تحصیلات دانشگاهی هم داشتید یا به صورت تجربی این کار را انجام دادید؟

من سال 46 به وزارت کار مراجعه کردم. در آن مقطع اداره ­ای به نام اداره آموزش بود که 4 مرکز داشت. یکی از مراکز آن در خیابان چیت ­سازی نزدیک میدان بهمن امروز بود که برای کارگران و مربیان حرفه­ ای آموزش هایی را در نظر گرفته بودند. من در فروردین سال 46که 17 سال بیشتر نداشتم از شهرستان قم به تهران آمدم و برای دورۀ مربی­گری الکترومکانیک ثبت نام و 6 ماه دوره دیدم. هر روز صبح تا ظهر به ما آموزش مدارهای برقی و الکتریکی را می ­دادند و بعد از کلاس نقشه ­ها را در کارگاه روی تابلوها پیاده می ­کردیم و مربیان ما که از تحصیل­کرده­ های آلمان و فرانسه بودند از ما امتحان گرفته و در نهایت با بررسی تابلو و طرح ها به ما نمره می ­دادند.  من آنجا با مدل 92 از 100 مربیِ درجه 1 شناخته و مدرک گرفتم.  

بیشتر بخوانید:

در اقتصاد مقاومتی، اقتصاد دانش‌بنیان و کارآفرینی نوبنیان مطرح است

دیگر دانشگاه نرفتید؟

نه. فقط آن دوره مربی­گری را طی کردم. اما امروز در بخش آرندی و طراحی عمدتاً از همکارانی که در سطح لیسانس، فوق­لیسانس و دکتری هستند استفاده می­کنم و همچنان مسئولِ آرندی و تحقیق و توسعه هم خودم هستم. یکی از موفقیت­های من روابطه با همکارانم است، با کارگران، مهندسین، تکنسین­ها و مدیران­مان رابطۀ نزدیک و دوستانه ای دارم. این ارتباط خود باعث شده تا ما نه تنها هر سال افزایش نیرو داشته باشیم بلکه توانمندی نیروی انسانی خود را ارتقاء هم می دهیم. زیرا باید به تکنولوژی و مسائل روز هماهنگ و به روز باشیم تا از بازار عقب نمانیم.

چه زمانی به حوزه صادرات ورود پیدا کردید و امروز محصولات شما به کدام کشورها صادر می شود؟

حدود 20سال پیش مرکز توسعه و صادرات نمایشگاه هایی­ در ریاض عربستان، بیروت لبنان و دمشق برگزار شد که ما از طریق همان نمایشگاه ها  خودمان را معرفی کردیم و از آن طریق صادرات ما شروع شد.حدود 30 درصد از حجم تولید ما به 16 کشور از جمله عراق و افغانستان صادر می‌­شود.

چند درصد از مواد اولیه مورد نیاز شما از داخل تأمین میشود؟ در ارتقاء کیفیت محصولات خود چه اقداماتی را انجام داده‌اید تا در بازارهای داخلی و خارجی حرفی برای گفتن داشته باشید؟

 این روزها تولید با حساسیتهای زیادی همراه است چرا که لازمه ساخت یک محصول با کیفیت استفاده از ماشین­ آلات و تکنولوژی روز است. طبعاً ما هم در همین مسیر سعی می­کنیم از ماشین­ آلاتِ اروپاییِ مستهلک استفاده کنیم که خوشبختانه در این زمینه موفق بوده‌ایم. در بخش مواد اولیه هم تمرکز خود را استفاده از مواد اولیه داخلی قرار داده‌ایم. در حال حاضر شاید 90 درصد مواد اولیه آهن ، آلومینیوم و فولاد این واحد تولیدی  از داخل کشور تأمین می‌ شود. سیم و مواد پلاستیک  مورد نیاز خود را هم عمدتاً از داخل خرید می کنیم. 

*لازمه تولید موفق ساخت محصول با کیفیت و ارزان است

اما باید توجه کنید که اصول مختلفی در بازار رقابتی داخل و خارجی حاکم است که به آنها باید توجه ویژه ای شود به عنوان نمونه ما همیشه سعی می کنیم تا هزینه های خود را پایین نگه داریم تا قیمت تمام شده محصولات افزایش پیدا نکند. همین موضوع عاملی شده تا در بازار رقابتی موفق تر باشیم. در این شرایط ما در بازار از کالاهای خارجی و  حتی داخلی ها درامان هستیم.

اصول مختلفی در بازار رقابتی داخل و خارجی حاکم است که به آنها باید توجه ویژه ای شود

*بدقولی فولاد مبارکه در تحویل مواد اولیه

برخی از صنایع پایین ­دستی که مواد اولیه خود را از فولاد مبارکه تهیه می کنند نسبت به قیمت ها و زمان تحویل از این شرکت گله دارند با توجه به اینکه شما هم بخشی از مواد خود را از فولاد مبارکه تأمین می کنید آیا  در این رابطه به مشکلی برخورد نکرده اید؟ 

قیمت مواد در بورس تعیین شده و دراین رابطه هنوز با مشکلی برخورد نکرده ایم اما ما هم از فعالیت فولاد مبارکه گله داریم زیرا معمولاً آنها با دریافت پیش پرداخت هایی برای تحویل مواد سفارش های ال ­سی سه ماهه از ما می­گیرند، اما عمدتاً در این زمینه  قول­هایشان درست در نمی ­آید.

امروز شرایط اقتصادی باعث شده تا تعدادی از تولیدکنندگان با مشکلات متعددی روبه رو و علی رغم توانمندی نتوانند با تمام ظرفیت فعالیت کنند.توصیه شما به آنها چیست؟  

به نظرم افراد نباید در زمان ورود به یک کار توقع رسیدن به خواسته ها و موفقیت های  سریع داشته باشند، این عجله انسان را به هدف نمی ­رساند یک فعالیت اقتصادی باید مسیر خود را طی کند مانند پختن غذا است که باید زمانِ خودش را طی کند تا پخته شود، کار هم همینطور است. اصولاً کار در زمان­‌ها و سال­های مختلف افت و خیز دارد، این افت و خیزها را باید ابتدا تحمل کنیم، ما باید بدانیم بعد از تاریکی شب صبحِ سپید می­رسد، اما متأسفانه مردم بعضاً در کارشان کم صبر و کم طاقت هستند، بنابراین مشکلات هم پیش می ­آید.

یکی از مشکلات من در زمانِ قطعنامه 598 بود، وقتی که امضاء شد کسب و کارها یکدفعه افت کرد و خیلی از کسبه دچار مشکل شدند. در آن مقطع من بدهی­های ارزی داشتم که این بدهی ‌ها به مارکِ آلمان بود.

روند فعالیت شما آن مقطع به چه صورت بود که با بدهی ارزی مواجه شدید؟ آیا در بازارهای صادارتی هم حضور داشتید؟ 

نه هنوز وارد بازار صادراتی نشده بودم اما چون ماشین ­آلات و ابزارآلاتی را با مارک 80 تومانی خریده بودم با امضاء قطعنامه مجبور شدم مارک را  300 تومان بپردازم. بنابراین یکی دو سال من فقط کار می ‌کردم تا بتوانم تعهدی که برای من چند برابر شده بود را بپردازم اما در آن شرایط هیچ وقت گِله نکردم و حتی آب دیده تر شدم چون بالاخره یک پیشامدی در کلِ مملکت اتفاق افتاده بود. امروز هم به افت و خیزهای بازار دقت می­ کنم تا تعهداتم را به گونه ای تنظیم کنم که بتوانم پاسخگوی آنها باشم.

امروز نرخ بازپرداخت‌ تسهیلات بانکی زیاد شده و تولیدکنندگان باید بدانند باید منابع را در زمان مقرر پرداخت کنند و گرنه هزینه ­ها و بدهی آنها بالا رفته و در نهایت واحدهای تولیدی را با ضرر و زیان روبه رو خواهد ساخت. 

*سهم 70 درصدی شرکت دمنده در بازار داخلی/ هیچ وقت با نرخ ارزان، ارز از دولت نگرفته ام

در حال حاضر نیاز بازارِ کشور در حوزۀ فعالیت شما چقدر است؟ و شرکت دمنده چه سهمی در بازار دارد؟

در بعضی از تولیدات شاید تا 70 درصد بازار کشور در اختیار شرکت ما قرار دارد. البته وضعیت در تمام کالا و تولیدات­مان اینطور نیست ولی اکثر تولیدات ما عمده بازار را در اختیار دارند. 

 البته باید تأکید کنم در این 50 سال اصلاً یادم نمی آید حتی یکسال افت کرده باشیم امسال هم که رونقِ کسب و کار کمتر شده و گردش پول در جامعه کاهش یافته است هم هنوز در واحد تولیدی خود شاهد رشد هستیم. من معتقدم اگر کسی کالای خوب و با قیمت مناسب تولید کند در فروش آن مشکلی نخواهد داشت. حتی من برای سال آینده و سال­های بعد هم سرمایه ­گذاری ­های جدید را انجام خواهم داد. به نحوی که با خرید ابزار و تهیه طرح­های جدید مطمئنم سال آینده برای ما بهتر از این خواهد بود.

شما از منابع بانکی هم استفاده کرده اید؟

در روزهای نخست فعالیتم من هیچ سرمایه ای­ نداشتم و از صفر شروع کردم، منابع بانکی هم آنقدر استفاده کردم که بتوانم اقساط آنها را پرداخت و به تعهداتم عمل کنم. باید اعتراف کنم در کل تاریخ فعالیتم تاکنون هیچ وقت با نرخ ارزان، ارز از دولت نگرفته ام و همیشه با سرمایه و کارِ خودم فعالیتم را ادامه داده ام. امروز اگر چیزی را هم به دست بیاورم پولی روی آن گذاشته و سرمایه ­گذاریِ جدیدی را انجام می‌دهم.

*متأسفانه شرایط ارز و اقتصاد در سال آینده بدترخواهد شد؛ اما ما آمده‌ایم

با توجه به صحبت های شما اگر کسی محصول باکیفیت تولید کند نه تنها در بازار ضرر نخواهد کرد بلکه هر سال سهمش از بازار هم افزایش پیدا می کند اما بعضی از تولیدکنندگان محصول باکیفیت تولید می­کنند اما وضعیت بد اقتصادی و مشکلات تأمین مواد اولیه باعث می­شود که آنها نتوانند به فعالیت خودشان ادامه داده و حتی مجبور به تعطیلی شوند. 

من ناچاراً اخبار اقتصادی را در سطوح مختلف بررسی و تحلیل می­ کنم و در نهایت تصمیم گیری لازم را انجام می دهم. اما باید تأکید کنم که من هیچ وقت به گفته ­های یک مدیر یا یک مسئول زندگی­م را تنظیم نمی­کنم، فقط تحلیل­های خودم را اجرایی می کنم و ضرر آن را هم تا به حال ندیده ام.  باید به توانمندی های خودم باور داشته باشم و براساس آن کار و تلاش کنم، البته در دیدگاه­ ها هم یک مقدار واقع­ بین بوده و زیاد خوش ­بین نیستم. اما نباید در کارها خیلی هم بدبین باشیم تا جرات کاری را پیدا نکنیم. 

متأسفانه شرایط ارز و اقتصاد در سال آینده بدترخواهد شد؛ اما ما آمده‌ایم

با این اوصاف پیش بینی شما از نرخ ارز در سال آینده چیست؟

متاسفانه به نظرم شرایط ارز و اقتصاد بدتر خواهد شد و ما خود را برای آن شرایط آماده کرده ایم.

*واحدهای تولیدی باید اولویت تأمین مواد اولیه را خرید از بازار داخلی قرار دهند

امروز فعالیت اکثر واحدهای تولیدی به موضوع دلار و مواد اولیه گِره خورده است و هر اتفاقی که در این بازارها رخ بدهد آنها را هم تحت تاثیر قرار خواهد داد، در حوزۀ فعالیت شما کارخانه­ هایی بوده اند که در بازار رقابتی توان فعالیت نداشته و بیشتر تعطیلی را ترجیح داده اند؟

بله. متأسفانه در حال حاضر شرایط به گونه ای است که کارگاههای متوسط به پایین مدام با زیان روبه رو هستند زیرا هزینه ­های آنها از  درآمد بیشتر شده است. بنابراین یا بدهی بانکی یا کمبود نقدینگی برای خرید مواد اولیه دارند. تعدادی از این واحدها هم همچنان به نسیه فروشی خوش بین هستند در حالی که  بابت فروش کالا پولی دست آنها را نمی گیرد. به اعتقاد من واحدهای تولیدی باید اولویت تأمین مواد اولیه خود را خرید از بازار داخلی قرار دهند تا کمتر متوجه تغییرات قیمت های جهانی کالاها شوند.اقتصاد یک روز بزرگتر و یک روز کوچکتر می­شود ولی در همان زمانی که کوچک است هم می توان کار تولید کرد.  

شما در حال حاضر بدهی بانکی دارید؟

بله دارم اما بدهیِ بانکی خود را در یک سطح نگه می­داریم که نهایتاً اِستوکِ انبارمان بتواند پاسخگوی آن باشد. سعی می ­کنیم بیشتر از این از تسهیلات بانکی استفاده نکنیم.

در بازار یکسال تورم زیاد و یکسال کم است، آن سالهایی که تورم زیاد است شاید داشتن کالا به صرفه باشد اما سال­هایی که تورم پایین است بهره­ های بانکی سنگین می شود بنابراین ما دقت می­کنیم که تعهدات بانکی­مان بیشتر از اِستوک انبارها نباشد. 

قبل از صادرات برای اینکه بتوانید در بازار داخلی حضورِ خوبی داشته باشید باید محصول­تان را به خوبی به مردم معرفی می­کردید، برای معرفی محصول­تان با مشکل مواجه نشدید؟ روال کار شما چگونه بود؟

آن زمان آنقدر دامنۀ این صنعت توسعه نداشت، بنابراین تولیدکنندگان بسیار محدود بودند و هر کسی کالای بهتر و ارزان­تر داشت در بازار موفق تر بود. ما هم برای موفقیت کالای مرغوب تولید و با قیمت ارزان و  خدماتِ پس از فروش مناسب در بازار می فروختیم  به همین دلیل سال به سال مشتر­ی ­های ما بیشتر شد.

درحال حاضر محصولات شما در بازار رقیب دارد؟ آیا محصولِات وارداتی بازار شما را خراب نکرده است؟

متأسفانه محصولات مشابه‌ای از چین وارد کشور می‌شود اما خوشبختانه هیچ وقت نتوانسته زیانِ عمده­ای به ما وارد کند. در داخل کشور هم ما در شاخه ­های مختلف رقیب داریم ولی چون سفرۀ تولید ما  بزرگ و متنوع است رقیب جدی نداریم. در سبد محصولات ما هواکش­های خانگی کوچک تا صنعتی و هواکش­هایی که در صنعت تاسیسات، حرارت و برودت در بخش سردخانه و برودتی مصرف می­شود یا گُندانسورهای تاسیساتی وفن­های کوچک و هود و اجاق گاز تولید می شود.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس